جنبشهای زنان در طول تاریخ ایران، جایگاه پیچیده، مهم و بررسیپذیری دارند. «حکایت دختران قوچان» به قلم افسانه نجمآبادی یکی از مهمترین آثار پژوهشی فعالیت زنان در عصر مشروطه است. حکایت دختران قوچان نهتنها واقعهای تاریخی را در شکلگیری فضای مشروطه بررسی میکند، بلکه اهمیت این بزنگاه تاریخی را در تاریخ ایران و جنبشهای آزادیخواهی زنان مطرح کرده است.
مسئلهٔ زنان قوچان بخش مهمی از «از یاد رفتههای تاریخ» است که به سوءاستفادههای سنگین از زنان و بدن زنان اشاره دارد. برای نمونه شیوههای باستانی پرداخت مالیات که به موجب آن دختران و زنان با یورش به عشایر به فروش میرسیدند و یا مفهومی تحت عنوان ناموس مردانه که تمایل زنان به آزادی بیشتر و حضور در اجتماع را تحتالشعاع قرار میداد. افسانه نجمآبادی در بخش اول به فروش زنان قوچان و اسیر گرفته شدن زنان باشقانلو به شکلی مستند و تاریخی پرداخته، سپس آن را به لحاظ ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی واکاوی میکند.
در ابتدای این کتاب که با مستندات تاریخی به این واقعهٔ تلخ پرداخته شده، چنین میخوانیم:
«فروش دختران قوچانی به ترکمنان و به اسارت رفتن زنان باشقانلو در زمان حکومت حاج غلامرضاخان آصفالدوله در خراسان و ولایت پسر او، امیرحسین خان، در قوچان، و حکمرانی سالار مفخم در بجنورد، به ترتیب در بهار و پاییز سال 1232 ه ق روی داد. حکومت خراسان در دوران قاجار از مناصبی بود که قیمتی گزاف داشت و از وجههی سیاسی و اجتماعی خاصی برخوردار بود. گفته میشد که حکومت خراسان خود سلطنت است. علاوه بر حاصلخیزی کشاورزی خراسان و اهمیت مشهد که یکی از مراکز مهم جلب زوار و تجار بود و اراضی و عواید گزافی وقت آن شده بود.»
در جایی دیگر از این کتاب ارزشمند که برای علاقمندان به تاریخ مشروطه و مطالعهی جنبشهای زنان اهمیت دارد، چنین میخوانیم: «ولی چگونه و بر اساس چه معیاری تاریخ نگار «ساده و حتی پیش پا افتاده: را از «مهم و یا بسیار مهم» باز میشناسد و از وقایع اتفاقیه تلمبار شدهی تاریخ و «چگونگی وقوع هر حادثه را به درستی و علت و علل آن را به دست» میدهد؟ چگونه میتوان دانست «کبریت» کدام بود و «مخزن باروت» کدام؟ بر چه مبنایی تاریخ نگاران ما پخش عکس مسیو نوز در لباس روحانیت و چوب خوردن تجار قند و کشته شدن طلاب را حوادث آغازگر، کبریت محرق، انقلاب مشروطه دانستهاند، ولی حکایت دخترفروشی در قوچان را از این رده ندانستهاند؟ بر خلاف فرض عینی گرایانهی دید علمی از تاریخ، تعیین علت و معلول و تمایز مهم از نامهم، نه در منطق قبلی حوادث تاریخی که در روال بعدی «وقایع اتفاقیه» و در منطق روایت تاریخ نگار نهفته است. به عبارت دیگر «سبب شناسی» انقلاب خود زاییدهی روال بعدی انقلاب و تابع نتیجهی آن است. «معلول» است که «علت» را علت میسازد. «سبب نگاری» همواره پس از «وقوع رویدادها» شکل میگیرد. یعنی پس از آنکه دستخط تاسیس عدالتخانه صادر شد و فرمان مشروطه به امضا رسید، تاریخ نگاران و سیاست پردازان از میان حوادث موجود برخی را مسبب و دیگر وقایع را کم و یا بی اهمیت نگاشتهاند و میان وقایع دستهی اول با حوادث مهم تاریخی پیوند علت و معلول ساخته و پرداختهاند. وقایعی که از میان تلمبار حوادث تاریخی مورخ به عنوان سبب بر میگزیند، تمایزهایی که وی میان ساده و پیش پا افتاده و مهم و بسیار مهم میپردازد، بستگی به منطق روایی تاریخ نگاری او دارد. انجامش داستان انقلاب مشروطه، و طرح کلی این داستان، با حرکتی وارونه در زمان، آغازهی داستان و توالی علت و معلول را باز میسازد.»
افسانه نجمآبادی، مورخ و پژوهشگر ایرانی-آمریکایی است که به دلیل فعالیتهایش در زمینههای مطالعات جنسیتی، تاریخ زنان و خاورمیانه شناخته شده است. او در سال 1946 در ایران به دنیا آمد و سپس به آمریکا مهاجرت کرد. نجمآبادی در بررسی جنسیت و تمایلات جنسی در متن تاریخ و جامعه ایران سهم بسزایی داشته است.
یکی از شناختهشدهترین کتابهای او «زنان سیبیلو و مردان بیریش» است که در سال 2005 منتشر شد. او در این کتاب به بررسی چگونگی ساخت و دگرگونی هویت جنسیتی و جنسیت در ایران میپردازد. او استدلال میکند که جنسیت مقولههای ثابتی نیستند؛ بلکه از نظر اجتماعی و تاریخی ساخته شدهاند.
افسانه نجم آبادی در دانشگاه هاروارد تدریس کرده است و سمت استاد تاریخ، مطالعات زنان و جنسیت فرانسیس لی هیگینسون را بر عهده داشته است. او جوایز و افتخارات متعددی را برای بورسیه تحصیلی و مشارکت در زمینههای مطالعات جنسیتی و مطالعات خاورمیانه دریافت کرده است. آثار او در به چالش کشیدن و بازاندیشی درک سنتی از جنسیت و تمایلات جنسی در جامعه ایرانی و فراتر از آن تأثیرگذار بوده است. از دیگر کتابهای خانم نجمآبادی میتوان به «چرا شد محو از یاد تو نامم» اشاره کرد.