میشل اوباما در کتابش ما را به دنیای خودش دعوت کرده و از تجاربش در طول زندگی میگوید. او داستان زندگیاش را از دوران کودکی شروع میکند؛ زمانی که به همراه خانوادهاش در حاشیهی شهر شیکاگو زندگی میکرده است. بعد از آن به شرح اتفاقات دوران دانشگاه و تحصیل در رشتهی حقوق میپردازد. او در ادامهی داستان زندگیاش، نحوهی ورودش به شرکت حقوقی آستین را روایت میکند؛ جایی که با همسرش باراک اوباما آشنا میشود. بعد از آن، فصل جدید کتاب با عنوان ما شدن شروع میشود که مشیل در آن به بازگویی ماجرای خانواده اوباما و ورودشان به کاخ سفید میپردازد. کتاب «میشل شدن» بازگویی و روایت ماجراهای جالبی از دستاوردها و شکستهای میشل در زندگی عمومی و شخصیاش است که همگی آنها نکاتی آموزنده در خود دارند. کتاب میشل شدن دقیقا مانند نامش، داستان تحول میشل رابینسن به میشل اوباما از زبان خودش است و در آن توضیح داده میشود که او چگونه از یک کارآموز شرکت حقوقی به بانوی اول کاخ سفید تبدیل شده است.
«کتابی نفیس که توسط شخصیت منحصربهفرد قرن بیستویک نوشته شده است و بازتابی صادقانه (از زندگی او) است. میشل با قلمی ساده، صریح و برازنده کتاب را نوشته است که گاهی اوقات با داستانهایی خندهدار، شما را رودهبر میکند!» این بخشی از نقد ایزابل ویلکرسن، نویسنده و منتقد نشریهی نیویورک تایمز، در باب کتاب «میشل شدن» است.
«میشل با تالیف کتاب میشل شدن، بدون آنکه قصدش را داشته باشد یک اثر الهامبخش نوشته است. از اولین کلمات کتاب میتوانید گرما و صمیمتی را که از وجود میشل سرچشمه میگیرد، در ورقهای کتاب احساس کنید. کتاب میشل شدن همزمان مسیر بلوغ و تکامل میشل، داستان عاشقانهاش و حماسهی خانوادگیاش را بازگو میکند. از آن مهمتر این کتاب به ما یادآوری میکند که آمریکا هنوز در حال ساخته شدن است و اگر ما اجازه دهیم، امید میتواند به فعل درآید. کتاب میشل شدن مرهمی است که آمریکا به آن نیاز دارد. این مرهم توسط زنی ارائه شده که آمریکا هنوز لیاقتش را ندارد!» متن فوق نظر انجی توماس است که در مجلهی تایم در مورد کتاب نوشته است.
«میشل اوباما با اعتمادبهنفس و صداقت به بازگویی یک زندگی پیچیده و پر از دستاورد پرداخته است. هر صفحهی کتاب مملو از ظرافت و صراحت است». مطلبی که خواندید بخشی از نظر داگلاس برینکلی، استاد تاریخ در دانشگاه رایس و یکی از تحلیلگران تاریخی شبکهی سیانان، دربارهی کتاب «میشل شدن» است.
«بگذارید همین ابتدا بگویم که من یکی از طرفداران میشل اوباما هستم و به همین دلیل، بهمحض انتشار کتاب آن را خریداری کردم و خواندم. چه کتاب بینظیری هم بود! میشل بدون آنکه بخواهد رودربایستی نشان دهد یا برای حفظ اعتبار و آبرویش قسمتهایی را سانسور کند، به بازگویی کامل حقیقت زندگیاش میپردازد. این صداقت، شفافیت و رکگویی بسیار به دل من نشست و باعث شد تا با علاقه داستان زندگی میشل را تا آخر کتاب دنبال کنم. داستان او پر از عشق، وظیفهشناسی و سختکوشی است و در جایجای آن میتوان علاقه میشل به خانوادهاش را دید. خانوادهدوستی یکی از درسهای مهم کتاب است. البته این را هم اضافه کنم که کتاب فقط در مورد میشل و خانوادهاش نیست. داستان زندگی او به هر حال در شهرهای مختلف آمریکا در قرن بیستم روایت میشود و میشل بهدرستی حقایقی تلخ از جامعهی دهههای شصت و هفتاد میلادی آمریکا را به تصویر میکشد. او از نژادپرستی ساختاری در سیستمی صحبت میکند که سفیدپوستان ثروتمند ادارهکنندهی آن هستند. او از فقر و فلاکتی حرف میزند که دامنگیر بسیار از خانوادههای آمریکایی شهرنشین شده است. شاید یکی از دلایلی که باعث شد میشل و همسرش به سیاست علاقهمند شوند، این بود که اصلاح جامعه و حل مشکلات آن را از طریق سیاست میسر میدیدند. با وجود آنکه کتاب بیش از چندصد صفحه بوده، اما هرگز احساس نکردم که طولانی است. قلم میشل واقعا جذاب و خواندنی است و شما را خسته نمیکند. در نهایت باید بگویم که میشل شدن یک کتاب فوقالعاده از زنی فوقالعاده است. خواندن این کتاب مفید را به همه پیشنهاد میکنم». جملات بالا نظر محمدجواد فرجالهی در مورد کتاب «میشل شدن» بود.
اولین داستان جالبی که میشل در کتابش به آن اشاره میکند، ماجرای کلاس پیانو در خانهشان است. در صفحات آغازین کتاب میخوانیم: «اکثر عمرم را به ندای تلاش کردن گوش سپردهام. این ندا به شکل یک موسیقی ناکوک یا لااقل یک موسیقی ناشیانه به گوشم میرسید، از کف اتاق خوابم برمیخاست صدای دنگ دنگ دنگ هنرآموزانی که جلوی پیانوی عمه رابی در طبقه پایین مینشستند و آرام و ناشیانه گامهای موسیقی را فرامی گرفتند».
بعدها خود میشل نیز به کمک عمه رابی، نواختن پیانو را یاد میگیرد. او در مورد حوادث سیاسی و اجتماعی شیکاگو، شهر دوران کودکیاش، هم صحبتهای زیادی کرده است. همانطور که در قسمتی از کتاب میخوانیم: «مارتین لوترکینگ درحالیکه روی بالکن در ممفیس ایستاده بود، ترور شد. به همین دلیل شورشهای سرتاسری در آمریکا از جمله در شیکاگو آغاز شد. بعد از اینکه پلیس با باتوم و گاز اشکآور با معترضین جنگ ویتنام در گرانت پارک حدود چهار مایلی خانه ما مقابله کرد، کنوانسیون ملی دموکراتها در سال ۱۹۶۸ به خشونت کشیده شد. درعین حال، خانوادههای سفیدپوست که شیفتهی حومه شهر شده بودند ـ به امید مدارس بهتر، فضای بیشتر و احتمالا سفیدی بیشترـ دستهدسته از شهر خارج میشدند».
در میانهی کتاب ماجراهای کمپین انتخاباتی باراک اوباما نیز بازگو میشود: «تقریبا از همان دقیقهای که برای شرکت در انتخابات توافق کردیم، باراک برایم تبدیل به شبحی انسانی شد. حالا دیگر نوعی پیکسلشده از مردی را میدیدم که میشناختم. مردی که ناگهان باید همهجا حضور پیدا میکرد و درگیر کارهایی بسیار مهمتر میشد... تصمیم داشت نامزدیاش را به مناسبترین نحو ممکن اعلام کند. هدف این بود که فکر مردم را بخواند و با آنها تا روز انتخابات همراه باشد. کمپینها میتوانستند بهسادگی برنده و یا بازنده باشند».
میشل اوباما دانشآموختهی رشته حقوق دانشگاه پرینستون بوده و شغل اصلیاش وکالت است. او بعد از ازدواج با باراک اوباما و همراهی با او در کمپین انتخاباتیاش که به پیروزی انجامید، تبدیل به بانوی اول کاخ سفید شد. لازم به ذکر است که میشل و همسرش هر دو نخستین سیاهپوستان تاریخ آمریکا بودهاند که به چنین جایگاهی رسیدهاند.
میشل بعد از اتمام دوران سخت و پرمشغلهی ریاست جمهوری اوباما، بالاخره فراغ بال یافت تا در فرصتی که بهتازگی پیدا کرده بود، شروع به نوشتن کتاب «میشل شدن» کند. از دیگر کتابهای میشل اوباما میتوان به سخنان خداحافظی اشاره کرد که به همراه همسرش، باراک اوباما، آن را تالیف کرده است.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کتاب انگیزشی نیز بازدید فرمایید.