در کتاب شنسوار تاد راهی صحرای شنهای سرودخوان میشود تا تخم اورم را به قلعه برگرداند؛ سفری که نه تنها مهارتهای افصون و راهیابی او، بلکه دوستیاش را هم میآزماید. در کتاب ستاره گیر آلیس قدم در راه سفری خطرناک میگذارد تا سنگی باستانی را پیدا کند و سیپتیموس هیپ را نجات دهد.
ابیگیل نظرش در مورد کتاب را در گودریدز اینگونه بیان میکند:
همانطور که انتظار داشتم بسیار دوستداشتنی بود. سیج دوباره در داستانسرایی موفق عمل کرد. طنز، تعلیق و احساسی خوشآیند و دلپذیر در هر صفحه کتاب وجود داشت. بازگشت شخصیتهای سری سیپتیموس هیپ حس نوستالژیکی به داستان داد و دیدن اینکه چگونه زندگی آنها به شخصیتهای جدید پیوند میخورد، بسیار لذتبخش بود. زندهباد داستانهای افصونی.
شاینا در مورد تجربهی مطالعهی این کتاب مینویسد:
بسیار هیجانزده هستم که آنجی سیج مطالب بیشتری در دنیای سیپتیموس هیپ نوشته است. همیشه دیدن شخصیتهای زن جالب که بهخوبی خلق میشوند، انرژیبخش است. برای من مهم نیست که کتاب برای چه گروه سنی نوشته شده است. خواندن این کتابها در هر سنی لذتبخش است. نوشتهای شستهورفته، خندهدار و هوشمندانه است. هر چند خطوط داستانی سیج ساده هستند، اما در دنیای بسیار عمیق و پیچیدهای رخ میدهند که شما را از ابتدا تا انتها مجذوب خود میکند. علاوه بر این، همه شخصیتهای او حتی اگر دوستداشتنی نباشند، قابل درک هستند؛ که خودش امتیاز دیگری است.
جلد اول کتاب «راهیاب» با این پاراگراف آغاز میشود:
ناقوسی در دوردست به صدا در آمد. در ساحلی قدیمی دن مون خطی از روشناییها را تماشا میکرد که سوسو میزدند، دور تلهای شنی میچرخیدند، آشکار و ناپدید میشدند و بهطرف او میآمدند. سهی صبح روز نیمهی تابستان بود. دن فانوسش را بالا گرفته بود و وسط حلقهای از قالیهایی که روی شنها پهن شده بودند ایستاده بود و نزدیک شدن روشناییها را تماشا میکرد. پاهای لختش یخ کرده بودند و با وجود شنل سیاه و سنگینش، در سرمای پیش از سحر میلرزید.
دن اولین روشنایی را دید ـ شمعی با شعلهای لرزان داخل فانوسی شیشهای ـ که از بین تلهای شنی بیرون آمد. موجودی با شنل تیره آن را در دست گرفته بود و خیلی زود دیگرانی هم پشت سرش آمدند. آرام روی شن، بهطرف جایی میرفتند که به آن حلقهی نیمهی تابستان میگفتند. در سکوت، یکییکی روی قالیها نشستند و دور دن حلقه زدند.
پاراگرافی از جلد دوم کتاب «شنسوار» را میخوانیم:
اسم اژدها آتشیندَم بود و از یک تخم اورم محافظت میکرد؛ آخرین تخم اورم بزرگ که اکنون منقرض شده بود. این تخم، عادی نبود. چنان بزرگ بود که باید مثل بچه با هر دو دست آن را میگرفتی و آنقدر سنگین بود که حتی قویترین دستها از حمل آن درد میگرفتند و سطحی شبیه چرم با خردههای درخشان لاجورد داشت. داخلش یک جنین بود، آخرین جنین از این گونه که ساحری به نام اوراتون مارآن را از استراحتگاهش در دشتهای برفی شرقی دزدیده بود. آتشیندَم میدانست که تخم اورم در کشتی تریستان است و قصد داشت هر جا که تخم رفت همراهش برود.
پاراگرافی از جلد سوم کتاب «ستارهگیر» را میخوانیم:
صدای آخرین زنگ ناقوس نیمروز خاموش شد. در اعماق کاخ سرخ، سه زن با سر و روی خاکی و دست و پای لرزان در تالاری مخفی جلوی ملکهی سرخ ایستاده بودند. اتاق که در قلب کاخ سرخ قرار داشت ششضلعی بود و فقط از پنجرهی باریک تنها دیواری که رو به باغ مرکزی بود، نور میگرفت. ثروت زیادی در این اتاق دیده میشد، اما شبیه زندان بود.
انجی سیج (۱۹۵۲) نویسندهای انگلیسی است. قبل از آنکه آغاز به نویسندگی کند، در رشته طراحی گرافیک و تصویرسازی در مدرسه هنر تحصیل کرد. او کتابهای مصور زیادی برای کودکان طراحی کرده است. از جمله آرامینتا اسپوک، پرفروشترین مجموعه کتاب او برای کودکان. مجموعه سیپتیموس هیپنیز که به یکی از پرفروشترینهای بینالمللی تبدیل شد و پسازآن سهگانه تاد هانتر مون.
من سهگانه تاد هانتر مون را با ایده کاوش در مناطق دورتر در دنیای سیپتیموس هیپ نوشتم. میخواستم به دشتهای برفی شرقی سفر کنم، سرزمینهای عجیبوغریب زیادی را کشف کنم و درباره تاریخچه دنیای هیپ بیشتر بدانم و بنابراین تصمیم گرفتم مکانی را که برای مدت کوتاهی در سیرن و کوئست در آنجا توقف کرده بودیم، مجدداً بازبینی کنم. در آن زمان فکر میکردم این مکان جای بسیار عجیبی است که بیش از چندین راز را دل خود جای داده است و فکر میکردم اگر روزی به آنجا برگردم جالب باشد.
بنابراین من از یک دهکده ماهیگیری در همان نزدیکی شروع کردم که زمانی آلیس تاد هانتر مون از پنجره اتاقخواب خود به بیرون خیره شده بود و قایق زیبایی با بالهای اژدها را دیده بود که در آسمان پرواز میکرد. من همیشه میدانستم که آلیس کسی است که میخواهم بیشتر با او آشنا شوم و فکر میکردم که خوانندگان سیپتیموس هیپ هم همین نظر را دارند.
در نتیجه، در این سهگانه ما همراه با آلیس - که همه او را با نام تاد میشناسند - سفر میکنیم و نه تنها با دوستانش در دهکده راهیاب ملاقات میکنیم. بلکه با او به قلعه برمیگردیم و با سپتیموس، جنا، مارسیا، بیتل و بسیاری از دوستان قدیمیمان از سری سیپتیموس هیپ روبرو میشویم و در طول راه برخی از رازهای گذشته، موجودات عجیبوغریب و روشی شگفتانگیز برای سفر به جهان را کشف میکنیم.
در اینجا برخی از نکات جالب در مورد این کتاب آورده شده است:
اگر به داستانهای فانتزی علاقه دارید، کتاب تاد هانتر مون یک گزینه عالی برای خواندن است.
کتاب تاد هانتر مون نوشته انجی سیج با استقبال بسیار خوبی از سوی رسانه ها و افراد مواجه شده است. در زیر نقدهایی کلی از رسانه ها و نظرات افراد مشهور درباره این کتاب آورده شده است:
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب تاد هانتر مون را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.