اگر به رمانهای تاریخی و معمایی علاقهمند هستید، رمان «حفره» میتواند انتخاب بسیار مناسبی برایتان باشد. کتاب دو داستان موازی را روایت میکند که در نهایت در نقطهای با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند.
اگر به رمانهای تاریخی و معمایی علاقهمند هستید، رمان «حفره» میتواند انتخاب بسیار مناسبی برایتان باشد. کتاب دو داستان موازی را روایت میکند که در نهایت در نقطهای با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. روایت اول در روزهای آغازین جنگ شروع میشود و روایت پسرک عربایرانیای در خوزستان است که با خانوادهاش زندگی میکند که ناگهان مصیبت جنگ بر سرش آوار میشود که از ترس و برای فرار از دست مهاجمین عراقی بدون اینکه بتواند به خانوادهی خودش کمک کند، تونلی زیرزمینی حفر میکند و در آن پنهان میشود. روایت دیگر به داستان تعقیبوگریزِ هیجانانگیزِ کاراگاه و قاتلی سریالی میپردازد. قاتل این ماجرا شخصی است مغرور و خودپسند، و پس از هر قتل نشانهای به قصد تحقیر و نشان دادن اینکه آدمکش قابلیست، به جا میگذارد. حفره فضایی وهمآلود دارد و در انتقال دلهره بسیار عالی عمل کردهاست. ایجاد احساس تعلیق، بهطور مرتب در طول داستان رخ میدهد و اتفاقات شوکآور نیز پیوسته رخ میدهند. همچنین از دیگر نکات مثبت کتاب میتوان به پرهیز از زیادهگویی و پرداخت به حواشی اشاره کرد.
نظر خوانندگان درباره کتاب «حفره» چیست؟
محسن یکی از خوانندگان کتاب، از این یاد کرده که داستان از جهاتی روانشناسانه به حساب میآید: «با یک رمان جذاب جنایی طرف هستیم که از زخمِ روانِ یک کودک میگوید، از حفرهای درون روان همان کودک، روانِ زخمی و پُر چاله و چولهی کودک در بزرگسالی؛ در واقع حفرهای برای پناه، حفرهای جا مانده در قلب و ذهن. کتاب در ابتدا شما رو وسط داستان میاندازد و بعد خیلی ماهرانه و با رعایت عنصر جذابیت شما را با داستان همراه میکند. در واقع کتاب به نظر من خوب از آب در آمده. چنین اتفاقهایی برای ادبیات داخلی ما خوب است. من خوشم آمد بنا به دلایل خودم و فکر میکنم واقعا کتاب از نمونههای خارجی هیچچیز کم نداشت.»
عادل از دیگر مخاطبان کتاب به این نکته اشاره کرده است که نویسنده با مهارت قلمش خواننده را از دلِ یک ماجرای کاراگاهی به ماجرایی در بحبوحهی جنگ پرتاب میکند.
همچنین مائده، از دیگر خوانندگان کتاب از قابلیت داستان، در غرق کردنِ خواننده و خواندن کتاب تنها در یک نشست یاد کرده: «کتاب حفره بسیار براى من دوستداشتنى بود. داستان به-خوبى شما را با قصه همراه مىکند و کارى میکند که شما حتى نتوانید کتاب را زمین بگذارید. براى من در عرض سه ساعت تمام شد. نویسنده بهقدرى خوب شرایط پسربچه را توصیف میکند که شما هر بار مىتوانید خودتان را در موقعیت تصور کنید.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
شاید تاثیرگذارترین جملات کتاب جملات آغازین آن باشد که ممکن است آن را در شبکههای اجتماعی خوانده باشید: «من شهادت میدهم. شهادت میدهم که آن لحظهی مجازات که او بر سکو خواهد ایستاد، لحظهی مرگ نیست؛ لحظهی ورود به ساحتِ دیگری از وجود است که ما فراموشش کردهایم، گمش کردهایم. فراموش کردهایم که میشود همان مسیر مستقیمی را که آمدهایم، بازگشت. به دوراهیهایی بازگشت که یکبار در آن از یک مسیر رفتهایم. اینبار اما میتوانیم از مسیر دیگری برویم؛ بگذریم و بگذاریم تاریخ فروبریزد و مسیرِ خطیِ تاریخ پارهپاره شود و تاب بردارد و منحنی شود و هر کس از هر مسیری که خواست برود و ساحتِ خودش را و تاریخِ خودش را داشته باشد. شما میتوانید بازگردید به آن دوراهیهای دیرین. اگر دوست داشتید انقلاب رخ بدهد از همان مسیر قبلی بروید و اگر دوست داشتید رخ ندهد یا پشیمان شدهاید، از مسیر دیگری میروید و تاریخ را میگردانید و جور دیگری طی میکنید تاریخ را و مسیر زندگیتان را. اینجوری هر کدام تاریخ خودمان را داریم؛ ساحت خودمان را. من شهادت میدهم که او نمُرده است و اینها خاطرات گذشته نیست که صاعقهوار بیایند و به ذهنِ مُردهاش اصابت کنند. هر آنچه از سر خواهد گذراند، و شما خواهید دید، نه تجربیات یک روح، بلکه همهی اینها، از همین لحظه و همینجا رخ خواهند داد، همگی در ساحتی از ساحاتِ گمشدهی زندگی، که ربطی به حیات معنوی ندارد و ربطی هم به جهانِ مرگ ندارد (زیرا که او نمُرده است و من این را شهادت میدهم و باز هم شهادت خواهم داد بعداً). این ساحتِ گمشده که نامی ندارد جز ساحتِ گمشده تنها در همینجا، در همین صفحهها، و به معجزهی همین سطرها رخ خواهد داد، نه در هیچ جای دیگر.»
درباره نویسنده
محمد رضاییراد فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویسِ زبردست، کارگردانِ تئاتر و پژوهشگر حوزهی هنر است. وی همچنین برندهی جوایز متعددی برای فیلمنامههای خود در سطح ملّی و جهانی شده است. از او نمایشنامههای متعددی به چاپ رسیده که میتوان به «فرشته تاریخ»، «گزارش خواب»، «صدای آهسته» و ... اشاره کرد.