آگاتا کریستی ملکهی جنایت و نویسندهی مشهور و صاحب سبک در داستانهای پلیسی و جنایی، سفرهای بسیاری را به همراه همسر باستانشناسش به سرزمینهای پرافسانه و تاریخی شرق، همچون مصر، عراق، ترکیه و ایران داشته است. داستان «شبح مرگ بر فراز نیل» یکی از مشهورترین داستانهای این نویسنده و متأثر از تجربیات او در همین سفرها است. «شبح مرگ بر فراز نیل» نخستینبار در سال ۱۹۳۷ منتشر شد؛ رمانی پرطرفدار در سراسر جهان که تاکنون به صد زبان مختلف ترجمه شده و اقتباسهای بسیاری از آن صورت گرفته است.
آگاتا کریستی ملکهی جنایت و نویسندهی مشهور و صاحب سبک در داستانهای پلیسی و جنایی، سفرهای بسیاری را به همراه همسر باستانشناسش به سرزمینهای پرافسانه و تاریخی شرق، همچون مصر، عراق، ترکیه و ایران داشته است. داستان «شبح مرگ بر فراز نیل» یکی از مشهورترین داستانهای این نویسنده و متأثر از تجربیات او در همین سفرها است. «شبح مرگ بر فراز نیل» نخستینبار در سال ۱۹۳۷ منتشر شد؛ رمانی پرطرفدار در سراسر جهان که تاکنون به صد زبان مختلف ترجمه شده و اقتباسهای بسیاری از آن صورت گرفته است. جان گیلیرمین، فیلمی به همین نام را برگرفته از داستان کتاب در سال ۱۹۷۸ کارگردانی کرده است. نشر «هرمس» این کتاب را با ترجمهای جذاب و خواندنی از نیما حضرتی روانهی بازار کتاب ایران کرده است.
شکوه وآرامش یک کشتی تفریحی در امتداد رودخانهی نیل، با کشف جسد زنی جوان درهم میریزد؛ دختری زیبا و جذاب که به همراه همسر خود برای ماه عسل به مصر آمده است؛ قتل او آغاز ماجراهای پر رمز و راز این کتاب است. اثری توصیفی، جذاب و نفسگیر، همراه با روایتی غافلگیرکننده از ذهن خلاقِ آگاتا کریستی.
نظر خوانندگان سراسر دنیا، دربارهی کتاب «شبح مرگ بر فراز نیل» چیست؟
«شبح مرگ بر فراز نیل» یکی از جاودانهترین و افسانهایترین داستانهای اگاتا کریستی است که استقبال کمنظیری را در سراسر جهان به همراه داشته است. سام شفانژاد این کتاب را یکی از بهترینهای کریستی دانسته است، اثری جذاب و دوستداشتنی که پایان آن بسیار دور از انتظار خواهد بود. منتقدان نیویورکتایمز این کتاب را یک بازی فکری و ادبی درجه یک نامیدهاند، دستاوردی منحصربهفرد برای هر نویسنده و اثری الهامبخش برای تمامی نویسندگان در سراسر جهان.
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
با بخشی از روایت جذاب کتاب همراه خواهید شد: «ساعت چهار بعدازظهر بود که یک اتومبیل دونفره زهواردررفته با صدایی دلخراش توقف کرد. دختری باریکاندام با موهای ژولیده سیاه از اتومبیل پیاده شد، از پلهها بالا رفت و زنگ را به صدا درآورد. چند دقیقهای گذشت تا سرپیشخدمت دختر را به درون اتاق پذیرایی راهنمایی کند و با لحن اندوهگین و مؤدبانه همیشگی خود بگوید: ـ خانم بلفور. چند لحظه بعد، ژاکلین و لینِت یکدیگر را در آغوش کشیده بودند و ویندلزهام کمی آنطرفتر دلسوزانه به حرکات هیجانآلود این تازهوارد مینگریست. لینِت گفت: ـ آقای ویندلزهام، ایشان ژاکلین بلفور، بهترین دوست من هستند. ویندلزهام به رسم معمول چند کلمهای به زبان آورد و برای اینکه مزاحم آن دو نباشد از اتاق بیرون رفت. به نظر ویندلزهام این دختر اگرچه چندان زیبا نبود، با آن موهای فرفری سیاه و چشمان بسیار درشتش، جذابیت خاصی داشت. ویندلزهام که بیرون رفت، ژاکلین با شیوهای که برای لینِت کاملاً آشنا بود به هوا پرید و گفت: ـ ویندلزهام؟ ویندلزهام؟ این همان مردی است که روزنامهها میگویند میخواهی با او ازدواج کنی؟ راست است؟ میخواهی با او ازدواج کنی؟ لینِت زیرلب گفت: ـ شاید بکنم. ـ لینِت نازنین، نمیدانی چقدر خوشحالم! خیلی آقاست.»
درباره نویسنده
آگاتا کریستی در کتاب «رکوردهای گینس» مقام اول پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دوران و مقام دوم بعد از ویلیام شکسپیر، در میان پرفروشترین نویسندگان در هر زمینهای را به خود اختصاص داده است. کتابهای او تا کنون به ۱۰۳ زبان زندهی دنیا ترجمه شده است. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به «الههی انتقام»، «قتل آسان است» و «دختر سوم» اشاره کرد.