همانطور که از اسم کتاب پیداست، کتاب «باجگیری عاطفی» درمورد تلههای ذهنی و بازیهای روانی افراد سودجو و فرصتطلب است. کتاب «باجگیری عاطفی» به ما این فرصت را میدهد که روان پیچیده انسان را بهتر و دقیقتر بشناسیم و به افراد سوءاستفادهگر فرصت غارت کردن انرژی و وقت و روحمان را ندهیم.
در طول مسیر زندگی، برای همه ما پیش آمده است که با باجگیران عاطفی روبهرو شویم و ندانسته دم به تله آنها دهیم. خواه این رابطه با پدر و مادر و اعضای خانواده باشد، خواه با دوستان و نزدیکان و حتی آدمهای غریبه. این کتاب دست به افشاگری بزرگی زده است و ما را برای مقابله با این دست از آدمها آماده میکند. راهکارهایی عملی و کارآمد، که نجاتبخش ما خواهند بود.
فرزانه راجعبه کتاب در سایت طاقچه نوشته است: «این کتاب بینظیره. من بیشتر از دوبار خوندم و به چندنفر هم توصیه کردم. توی زمینه سوءاستفاده و باجگیری بهتر از این کتاب ندیدم. زندگیتون بعد از خوندن این کتاب عوض میشه.»
بهراد نیز نظر خود را در مورد کتاب اینگونه بیان میکند: «کتاب بسیار آموزنده، جالب و خلاقانهای بود. ترجمه روان و دلنشینی داشت. از خوندن این کتاب لذت بردم و خوندن اون رو به همه افراد، خصوصا کسایی که از زیادهخواهی رنج میکشن توصیه میکنم.»
نظر دلارام نیز درباره کتاب بدین شرح است: «هرچی توی کتاب بیشتر جلو میرم، بیشتر عاشقش میشم. کتاب خیلی خیلی مفیدیه برای کسایی که میخوان افسار زندگیشون دست خودشون باشه. این کتاب جزو کتابهایی هست که به شدت ارزش خوندن رو داره.»
در پاراگراف زیر در مورد استثمار عاطفی میخوانیم: «اینجا چه خبر است؟ چرا بعضیها به ما این احساس را میبخشند که «من دوباره بازنده شدم. همیشه تسلیم میشوم. احساس واقعیام را ابراز نکردم. چرا هرگز نمیتوانم منظورم را بیان کنم. چرا هرگز نمیتوانم از حق خودم دفاع کنم». ما میدانیم که همیشه به تله میافتیم. میدانیم که احساس درماندگی و نارضایتی به سراغمان میآید و میدانیم آنچه را میخواهیم، به خاطر جلب رضایت دیگران از دست میدهیم. اما نمیدانیم چه باید بکنیم. چرا برخی از افراد میتوانند ما را از لحاظ عاطفی استثمار کنند و به ما احساس بازنده بودن ببخشند؟ افرادی که همواره ما را وادار به تسلیم میکنند، استثمارگران ماهری هستند که هر زمان به خواستههایشان میرسند، خودشان را به ما کاملا نزدیک میکنند و اگر به خواستههایشان نرسند، دست به تهدید میزنند و یا ما را زیر بار سنگینی از گناه مدفون میکنند. به نظر میرسد که چنین افرادی برای استثمار ما برنامهریزی کردهاند، حال آن که در اغلب موارد از اعمال خود ناآگاهند. در واقع بسیاری از آن ها افراد شیرین و رنجکشیدهای به نظر میرسند که اصلا قصد تهدید کردن ما را ندارند. معمولا یک شخص خاص -همسر، پدر یا مادر، خواهر یا برادر، و یا دوستمان- ما را آن چنان مصرانه به زنجیر استثمار میکشد که فراموش میکنیم آدم بزرگسالی هستیم و اگرچه در بسیاری از موارد دیگر زندگیمان افراد موفقی هستیم، در کنار این افراد احساس عجز و بیکفایتی میکنیم.»
در پاراگراف دیگری از کتاب در مورد باجگیری عاطفی میخوانیم: «وقتی اطرافیان از ترس، تعهد و احساس گناه برای استثمار شما استفاده میکنند. باجگیری عاطفی شکل بسیار موثری از تسلط بر دیگران است که در آن نزدیکانمان تهدیدمان میکنند در صورت بیتوجهی به خواستههایشان ما را تنبیه خواهند کرد. این باج گیران خوب میدانند که رابطه با آنها تا چه اندازه برایمان اهمیت دارد. از آسیبپذیری ما و از عمیقترین رازهایمان آگاهند. این افراد میتوانند والدینمان باشند یا همسرمان، رئیس و همکارانمان، و یا دوستان ودلدادگانمان. آنان با وجود علاقهای که به ما دارند، از این روش استفاده میکنند تا پاداش لازم راکسب کنند: اطاعت و تسلیم.»
سوزان فروروارد در سال 1938 در آمریکا به دنیا آمده است. او نویسنده، رواندرمانگر و سخنران در زمینهی مسائل خودپروری و روانشناسی است.
این نویسنده حتی گاهی در برنامههای پربینندهی تلویزیونی هم بهعنوان مهمان حاضر میشود و به خیلی از مسائل مردم پاسخ میدهد. دانش آکادمیک در کنار دانش زیستهی این نویسنده باعث شده تا فوروارد در کتابهایش از چیزهایی حرف بزند که شاید حتی پیش از این نمیدانستیم اصلا وجود دارند. او نویسنده شماره یکِ پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز است که کتابهای «مردانی که از زنان متنفرند و زنانی که آنها را دوست دارند» و «والدین سمی» هستند.