کتاب دختری با هفت اسم: فرار از کره شمالی نوشته هیئون سئو لی را الهه علوی به فارسی برگردانده و انتشارات کولهپشتی آن را منتشر کرده است. هیئون سئو لی در کتاب دختری با هفت اسم: فرار از کره شمالی شرحی از زندگی در یکی از سیاهترین دیکتاتوریهای جهان و ماجرای مبارزه یک زن برای فرار از دستگیری و رساندن خانوادهاش به آزادی است. این کتاب که در سال 2015 نامزد جایزه بهترین اتوبیوگرافی به انتخاب گودریدز شد، برای کسانی که به مطالعه حکومتهای دیکتاتوری علاقه دارند مناسب است.
کتاب دختری با هفت اسم: فرار از کره شمالی نوشته هیئون سئو لی را الهه علوی به فارسی برگردانده و انتشارات کولهپشتی آن را منتشر کرده است. هیئون سئو لی در کتاب دختری با هفت اسم: فرار از کره شمالی شرحی از زندگی در یکی از سیاهترین دیکتاتوریهای جهان و ماجرای مبارزه یک زن برای فرار از دستگیری و رساندن خانوادهاش به آزادی است. این کتاب که در سال 2015 نامزد جایزه بهترین اتوبیوگرافی به انتخاب گودریدز شد، برای کسانی که به مطالعه حکومتهای دیکتاتوری علاقه دارند مناسب است.
هیئون سئو لی یکی از میلیونها نفری بود که کودکیاش را در کره شمالی و زیر سلطه رژیم ستمگر کمونیست سپری کرد. او در دوران کودکی در خانهای نزدیک به مرز چین زندگی میکرد و وقتی در سال ۱۹۹۰ قحطی آمد، او به تدریج از وضع کشورش آگاهتر شد و دید که رهبران کشور همگی در حال دروغگفتن هستند. سرانجام او در سن هفده سالگی تصمیم به فرار گرفت، زیرا دیگر نمیتوانست در کشورش زندگی کند. حکومت کمونیستی کره شمالی حکومتی بود که خود را بهترین حکومت جهان معرفی میکرد، در حالی که زندگی در آن مانند زندگی در جهنم بود. نویسنده این کتاب از کسانی است که نتوانست خفت و خواری زندگی در آن شرایط را بپذیرد. این کتاب شامل سه بخش است. بخش اول: مربوط به کودکی و نوجوانی هیئون سئو لی، بخش دوم: روزها و اتفاقاتی است که پس از فرار برایش اتفاق افتاده و بخش پایانی کتاب: دختری با هفت اسم مربوط به دورانی است که به خاطر گرفتن شهروندی کرهجنوبی وارد آن میشود.
کتاب دختری با هفت اسم در سال 2015 منتشر شد و خیلی زود در شمار کتابهای پرفروش نیویورکتایمز قرار گرفت و استقبال وسیعی از آن به عمل آمد. همچنین این کتاب توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است.
«با صدای گریۀ مادرم از خواب بیدار شدم. مینهو، برادر کوچکم، هنوز روی زمین کنار من خواب بود. ناگهان پدرم سراسیمه وارد اتاق شد و فریاد زد «بیدار شین» دستهای ما را کشید، هلمان داد و از اتاق بیرون کرد. مادرم پشت سرش بود و مثل بید میلرزید. آسمان صاف بود. غروب شده بود و هوا رو به تاریکی میرفت. مینهو هنوز گیج خواب بود. به خیابان رفتیم و سرمان را سمت خانه چرخاندیم. تنها چیزی که به چشم میخورد دود سیاه روغنی بود که از پنجرۀ آشپزخانه بیرون میزد و شعلههای سیاه آتش که روی دیوارهای بیرون خانه زبانه میکشید. در کمال تعجب دیدم پدرم با عجله سمت خانه برگشت. صدای غرش عجیبی مثل هجوم طوفان از داخل خانه به گوش رسید. صدایی مثل بوم. کاشیهای یک قسمت از سقف فرو ریخت، و گلولهای از آتش مثل یک گل نارنجی رنگ شن به آسمان پرتاب شد و خیابان را روشن کرد. یک قسمت از خانه غرق در آتش شد و دود غلیظ و سیاهی از بقیۀ پنجرهها بیرون زد. پدرم کجا بود؟ در یک چشمبههمزدن تمام همسایهها دورمان جمع شدند. یک نفر با سطل روی آتش آب میریخت-انگار با این کارش آتشسوزی مهار میشد. صدای غژغژ کردن و از هم گسیختن چوبها بلند شد و بعد هم کل سقف آتش گرفت.»
هیئون سئو لی، نویسنده و فعال حقوق بشر، متولد سال ۱۹۸۰ در کره شمالی است. هیئون که زیر فشار زیادی در کره شمالی قرار داشت، در هفده سالگی به فکر مهاجرت از کشورش میافتد تا به روزهای سیاهی که برایش رقم میخورده پایان دهد. هیئون سئو لی در ابتدای کتاب درباره اسم خود میگوید: «اسم من هیئون سئو است. این نه اسم زمان تولدم است و نه اسمی که شرایط مختلف به من تحمیل کرده باشد؛ بلکه اسمی است که خودم بعد از اینکه به آزادی رسیدم انتخاب کردم. “هیئون” بهمعنای آفتاب است و “سئو” بهمعنای بخت و اقبال. این اسم را انتخاب کردم تا زندگیام را در روشنایی و گرما ادامه دهم و دیگر به تاریکی برنگردم.»
برای مشاهده موارد مرتبط به بخش خرید رمان مراجعه کنید.