کتاب تا به آخر با هیتلر نوشتهی «هاینتس لینگه» ، افسر اس.اس و خدمتکار هیتلر است. این کتاب را «انتشارت میلکان» با ترجمهی حمید هاشمی در دسترس عموم قرار داده است. خوانندگان کتاب تا به آخر با هیتلر، با لینگه همراه شده و با برشی از زندگی هیتلر که مربوط به ده سال آخر عمرش است، آشنا میشوند.
نویسنده از طریق انبوهی از حکایات و مشاهدات، روال روزانهی خانهی هیتلر و خصوصیات فردیاش مانند عادات غذایی او، اشتباهات او، ترجیحات و آرزوهای او، شوخطبعیهایش و همچنین زندگی خصوصی او با همسرش را بازگو میکند. این کتاب میتواند علاقهمندان به تاریخ جهان و سرگذشت شخصیتهای تاریخی را مجذوب خود کند. داستان تا به آخر با هیتلر به روایت زندگی هیتلر محدود نمیشود و لینگه سعی میکند در لابهلای خاطراتش با هیتلر، گزارش دقیقی از وقایع آن دوران را ارائه دهد.
خوانندهای دربارهی این اثر نوشته است: «کتابی فوقالعاده جذاب و روان که بهزیبایی توانسته بخشی از زندگی هیتلر را روایت کند. لینگه در این کتاب در مورد ویژگیهای هیتلر، عادات غذاییاش، سبک زندگی او، عزم راسخش در زمان جنگ و گفتگوهایی که هیتلر به طور خصوصی با لینگه در مورد تلاش¬های جنگی داشته است؛ صحبت میکند.»
خوانندهی دیگری موشکافانه شخصیت هیتلر را بررسی کرده و نوشته است: «با خواندن این کتاب متوجه خواهید شد که هیتلر، بزرگترین شرور تاریخ، با کارمندانش خوشرفتار بود، دست منشیاش را میبوسید و با حیوان خانگیاش بسیار مهربانانه برخورد میکرد. توجه به اینکه که هیتلر با آن همه شرارت و بیرحمی میتواند دلسوز باشد، او را خطرناکتر میکند و داستان هشداردهندهای برای دوران مدرن ارائه میدهد. کسانی که تاریخ را به خاطر نمیآورند ممکن است محکوم به تکرار آن باشند.»
یکی از علاقهمندان به کتابهای تاریخی نوشته است: «من کتابهای زیادی در رابطه با هیتلر و جنگهای جهانی خواندهام. این کتاب از لینگه به عنوان تاریخچهای از جزئیات ریز و درشتی که هیچکس نمیتواند در مورد هیتلر ارائه دهد، قابل تحسین است.»
در قسمت آغازین کتاب، لینگه از لحظات خودکشی هیتلر مینویسد: «در میان سر و صدای کر کنندهی انفجار گلولههای توپخانهی شوروی، صدای تیری در پناهگاه آدولف هیتلر به گوش رسید. وقتی بوی باروت به مشامم رسید، فهمیدم هیتلر به خودش شلیک کرده است. سراغ مارتین بورمان رفتم و از او خواستم با من به اتاق پیشوا بیاید. در را باز کردیم. روی روکش گلدار مبل، رئیس ما، آدولف هیتلر، خونین در کنار همسرش، اوا بروان که تازه به طور رسمی با او ازدواج کرده بود، افتاده بود. هر دو مرده بودند. کمی قبل از آن، هیتلر به من گفته بود چکار کنم، باید جسدش را بیرون میبردم و میسوزاندم.»
در ادامه به صمیمیتش با هیتلر اشاره میکند و مینویسد: «من ده سال در کنار آدولف هیتلر زندگی کردم و از نزدیک میدیدم تصمیماتی میگرفت و میخواست جهان را با آنها تغییر دهد، در مواردی موفق میشد و در مواردی نمیشد. افراد اندکی به اندازهی من او را از فاصلهی اینقدر نزدیک میدیدند و میشناختند. به غیر از اوا براون و پرفسور مورل که پزشک شخصی او بود، هیچکس به اندازهی من از نزدیک شاهد بیماری و ضعف قوای جسمانی شخص پیشوا نبود.»
در قسمتی از کتاب نویسنده به برخی از سوء قصدهایی که به جان هیتلر شده، پرداخته است: «تعداد اندکی از سوء قصدها به جان هیتلر، به گوش همگان رسیده است. او از برخی از آنها به زحمت جان به در برد. پس از جشن عروسی سپهبد فون بلومبرگ، هیتلر با اتومبیل خود به سمت مقر و شکارگاه سابق قیصر ویلهلم دوم در شورفهایده رفت تا به گورینگ بپیوندد. در این سفر هیلمر داشت جلوتر از ما رانندگی میکرد که ناگهان از جنگل پایین دست، به او شلیک شد. ماشین هیلمر پس از برخورد گلولهها متوقف شد. هیلمر بهشدت سراسیمه شد و رنگپریده به هیتلر گفت به او شلیک کردهاند. هیتلر همچنان به مسیر خود ادامه داد و گفت: «...هدف این سوءقصد قطعاً کشتن من بوده، چون هیلمر معمولاً جلوتر از من رانندگی نمیکنه. همه میدونن که من معمولاً کنار راننده مینشینم. گلولهها هم به همون سمت اتومبیل هیلمر خورده.» پس از این حادثه، خودروی هیتلر را زره-پوش کردند.»
هاینتس لینگه در ۱۹۱۳ در برمن زاده شد و تا قبل از پیوستن به اس اس بنّایی میکرد. پس از پیوستن به اس.اس از 1935 تا زمان مرگ هیتلر در می 1945، در پناهگاه زیرزمینی برلین به هیتلر خدمت کرد. او یکی از آخرین افرادی بود که پناهگاه را ترک کرد و هنگام خودکشی هیتلر نگهبانی از در را به عهده داشت. لینگه در سالهای خدمت خود مسئول رسیدگی به همهی کارهای شخصی هیتلر بود و دائماً در کنارش حضور داشت.
هاینتس لینگه در ۲ مه سال ۱۹۴۵ دستگیر شد و پس از شناسایی به مسکو فرستاده شد و در زندان لوبیانکا محبوس شد. او تا ۱۹۵۵ در اتحاد جماهیر شوروی زندانی بود. پس از آزادیاش به آلمان غربی رفت و در ۱۹۸۰ در هامبورگ از دنیا رفت.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کتاب تاریخی نیز بازدید فرمایید.