آخرین اثر مسعود کریمخانی «فرنگیس مرده است» نام دارد که از نشر برج به چاپ رسیده است. داستان این رمان سرک کشیدن به خاطرات است. «فرنگیس مرده است» زندگی مردی به نام روزبهان است که دهه شصت به آلمان مهاجرت کرده است. او حالا که باستانشناس هم شده به خاطرات خود در ایران سرک میکشد و فقدان و رنج بسیاری را تجربه میکند.
در بخشی از این رمان ایرانی چنین میخوانیم: «تکیه دادم به درخت بائوباب. پاهای برهنهام را بر ریشههایش استوار کردم و دستهایم را چلیپا کردم بر تنهاش، و سرم را فشردم بر فرورفتگیاش که در آن بالا، در آن بالای بالا، شاخهها را از هم جدا میکرد. چشمهایم را بستم و گرمای ملایم آفتاب پیشازظهر را روی پلکهایم حس کردم، و حس کردم که چقدر به زمین چسبیدهام، که چقدر زمینم. تکیه داده بودم به درخت بائوباب و درخت بودم. و ریشههایم را میراندم بر چهار جهت جغرافیا. قایقی بودم بر تالابهای کازامانس. ماری بودم که از میان بوتهها میگذشت، لاجرم از ماری سبزرنگ که پیچان از برابرم گذشت نهراسیدم، که تکهای از من بود، جلوهای از زمین.»
مسعود کریمخانی نویسنده و شاعر ایرانی ساکن آلمان است که اثر دیگری از او با عنوان «ماه در حلقهی انگشتر» تحسین شده و جوایز متنوعی گرفته است.