آیا از رابطه با افراد سمی خسته شدهاید؟ آیا فکر میکنید که شریکتان به بیماری روانی مبتلاست؟ اگر پاسختان مثبت است، کتاب «عشق ویرانگر» مناسب شماست.
دکتر براد جانسون و مری کلی، دو متخصص در حوزهی روانشناسی، کتابی دربارهی انواع اختلالات روانی نوشتهاند و توضیح دادهاند رابطه با این افراد بیمار چگونه است. آنها نشانههای هر اختلال شخصیتی را برشمردهاند تا شما از رابطه با چنین اشخاصی خودداری کنید. علاوه بر این، راههای درمان و کنار آمدن با کسانی که اختلال شخصیتی دارند را توضیح دادهاند تا رابطهی خود را با شریک فعلی زندگیتان، بهبود ببخشید.
کتاب «عشق ویرانگر» همچنین یک پاسخ برای مهمترین سوال ما دارد: چرا عاشق بیماران روانی میشویم؟! شما میتوانید کتاب «عشق ویرانگر» را با ترجمهی محسن صدوق دنبال کنید تا جواب سوالهایتان را پیدا کنید. همچنین ببینید که آیا شریک شما به اختلال شخصیتی مبتلاست و اگر چنین است چگونه میتوان درمانش کرد.
آرزو ویشکا، مخاطب کتاب از تهران، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «یکی از کتابهای بسیار کاربردی در مورد روابط ناسالم و اختلالات شخصیتی است؛ شخصیت پارانوئید، اسکیزوئید، اسکیزوتایپال، ضداجتماعی، مرزی، هیستریونیک، خودشیفته، منفعل-مهاجم، اجتنابی، وابسته، وسواسی-جبری، افسرده و... وقتی این اختلالات را بشناسیم و بفهمیم که چطور به وجود آمدهاند و چرا ما جذب این چنین آدمهایی میشویم، خیلی از گرهها برایمان باز میشود. موضوع این است که در دنیایی زندگی میکنیم که شخصیتهای اصلی کتابها و فیلمها هم دچار اختلالات شخصیتی هستند و بعضی اختلالها به قدری اطرافمان رایج میشود که حتی فکرش را هم نمیکنیم که این رفتارها نرمال نیست و رفتار سالمتری هم وجود دارد.»
«من بهتازگی این کتاب را به اتمام رساندهام و باید بگویم که بهشدت تحت تاثیر قرارم داد. این کتاب چشم من را باز کرد و کاری کرد تا آگاهانهتر به اطرافیانم نگاه کنم. بسیاری از مطالب آن که در مورد اختلالات مختلف شخصیتی توضیح میدهد، حقیقت دارد و روشن میسازد که چرا ما به چنین افرادی علاقهمند میشویم. بسیار مهم است تا تمام افراد جامعه دریابند که برای حل مشکلات خود، باید به یک روانپزشک متخصص مراجعه کنند تا مراحل رشد خود را بهخوبی سپری نمایند. من عاجزانه از شما میخواهم تا این کتاب را مطالعه کنید؛ اگر با افراد نادرستی در رابطه هستید. اگر چنین نکنید، درمییابید که هیچگاه در روابط عاشقانهتان، به خواستها و اهداف خود نمیرسید.» این نظر استوارت واسرمن، یکی از خوانندگان کتاب از ایالات متحده آمریکا بود.
علی نجفیان، یکی از مخاطبان کتاب در وبسایت گودریدز، چنین نظری دربارهی کتاب «عشق ویرانگر» داده است: «چه میشود اگر کتابی برای عوام نوشت و راهنمایی برای ایشان تدوین کرد تا از ورود به رابطه با افراد مبتلا به اختلالات شخصیت پرهیز کنند؟ آن هم به زبانی ساده و روان اما بر اساس طبقهبندی عملی و یافتههای تجربی؟ کتاب پیش رو که بارها بهتر و کاربردیتر است از کتابهای تجاری و به اصطلاح روانشناسی موجود است؛ کتابهایی عاری از محتوا که بازار را قبضه کردهاند و تنها به نویسنده، مترجم و ناشر آن، آن هم به جیب ایشان، کمک میکنند نه به خوانندهی بینوایی که در جستوجوی روزنهای امید است تا زندگی و رابطهی خویش را کمی بهبود بخشد. این کتاب بهسادگی برای تکتک اختلالات شخصیت موجود بر اساس طبقهبندی تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا اطلاعات کاربردی با هدف خوانندگان ارائه میکند. مشخصات و رفتار معمول این افراد، داستان موردی از دید شرکای عاطفی ایشان، توصیف ویژگیهای آنان، علل شکلگیری اختلالات شخصیت، وضعیت این افراد در روابط، علل جذب برخی افراد به مبتلایان، زندگی با مبتلایان و راهکارهایی برای مدارای بیشتر با ایشان. این کتاب بهخوبی نشان میدهد که میتوان کتابی مفید، علمی و به زبان ساده برای مخاطبین عام نوشت.»
به این قسمت از کتاب توجه کنید که دربارهی آمار اختلال شخصیت و احتمال برخورد شما با این افراد است: «در سال ۲۰۰۴ توسط موسسه ملی سلامتی انجام گرفت، نشان داد که در حدود ۱۵ درصد از جمعیت کشور آمریکا، از یک یا بیشتر از یک نوع اختلال شخصیت رنج میبرند و در میان افرادی که اقدام به روان درمانی میکنند، این عدد به بیش از ۵۰ درصد میرسد. برای چند لحظه پیرامون آمار فوق تامل کنید. این به آن معنی است که حتی اگر در محیطهای نسبتا سالم مانند کلیسا، دانشگاه و محل کار، به دنبال رابطه عاطفی باشید نیز به احتمال زیاد یک فرد از شش فردی که در این محیطها با آنها برخورد میکنید، از اختلال جدی در زمینه شخصیتی رنج میبرد. اما آنچه وضعیت را وخیمتر میسازد این است که شما از طریق بنگاههای همسریابی، اینترنت یا برخوردهای اتفاقی در کوچه و خیابان به دنبال همسر آینده خود باشید. در این صورت امکان اینکه شما با فردی دچار اختلال شخصیت وارد رابطه عاطفی شوید، از حد معمول نیز بیشتر خواهد شد.»
در قسمتی از کتاب، نشانههای شخصیت مرزی گفته شده است که آن را با یکدیگر میخوانیم: «او بهشدت از متارکه میترسد و رفتار شما را اغلب به معنی طرد کردن میداند. سابقهای از روابط پرتنش، بیثبات و فرار دارد. تصویر شکنندهای از خود دارد. سابقهای از رفتار دمدمی دارد؛ مثلا بیبندوباری جنسی، دمدمی مزاجی، سوءاستفاده از مواد، رانندگی بیمحابا، عیاشی و مشروبخواری. حرکاتی بیانگر میل به خودکشی دارد یا گاهی اقدام به قطع عضو میکند. بدنش را زخمی میکند. از لحاظ حوصله در نوسان شدید است؛ بین افسردگی و عصبانیت. به طور مزمنی احساس خالی بودن و آزرده شدن میکند. به طور نامناسبی عصبانی میشود و فحاشی فیزیکی، لفظی و بیاحترامی میکند.»
این بخش از کتاب را بخوانید که در مورد فرد ضداجتماعی توضیح داده است: «برای یک فرد ضداجتماعی، نقض قوانین اجتماعی امری عادی است. در واقع او فکر میکند که قانون برای همه لازم الاجراست جز خودش. او ممکن است قانون را چیزی احمقانه یا غیر ضروری بداند. محبوب خطرناک شما احتمالا احساس میکند که مافوق قانون قرار دارد و به همین دلیل به خودش اجازه میدهد قوانین را نقض کند. بنابراین، اینگونه افراد هرگاه که لازم باشد، در جهت منافع خود قانون را نقض میکند. دو قانون طلایی آنها بدین ترتیب است: «کاری را که دیگران میخواهند علیه تو انجام دهند، تو علیه آنها انجام بده و دیگر اینکه هر چه دلت خواست در مورد دیگران انجام بده.»»
دبلیو. براد جانسون، نویسنده و پروفسور روانشناسی بوده که در دانشگاه نظامی آمریکا، حقوق، اخلاقیات و روانشناسی را درس میدهد. او که از اعضای علمی دانشگاه جان هاپکینز بوده، برای مدتی در ارتش آمریکا به عنوان روانشناس خدمت کرده است.
براد جانسون تاکنون 14 کتاب نوشته است که از میان آثار او میتوان به «قیام آتن»، «عشق ویرانگر»، «عناصر مشاور» و «رهبر شدن به روش آناپولیس» اشاره کرد.