«کلارا و خورشید(Klara And The Sun)» نخستین رمانی است که« کازوئو ایشی گورو»، شش سال پس از دریافت جایزه نوبل ادبی یعنی در سال 2021 به رشتهی تحریر درآورده است. ایشی گورو در «کلارا و خورشید» سعی دارد تنهایی انسان مدرن را به تصویر بکشد و اینکار را از طریق روایت داستانی علمی-تخیلی و پادآرمانشهری انجام داده است.
شخصیت اصلی این داستان رباتی دوستداشتنی و مهربان به نام «کلارا» است که مثل باقی رباتهای داستان، از خورشید نیرو میگیرد. در عصری که همهچیز دگرگون شده و کودکان به مدرسه نمیروند، او در یک مغازه کنار ربات دیگری به نام رزا برای فروش گذاشته شده است.
هرچند به کلارا راجعبه دنیای انسانها اخطار داده شده، اما او آن را نادیده میگیرد. درواقع شخصیت جالب او خلق شده تا مفهوم عشق را تداعی کند. ذهن و روان شخصیتهای داستان چنان توصیف شدهاند که گویی زندهاند و خواننده با آنها حس همدردی پیدا میکند.
«یکی از لذتبخشترین ویژگیهای داستانهای ایشی گورو سوالهای بنیادین و فلسفیای است که ما از خود میپرسیم؛ انسان بودن به چه معناست؟ داشتن خود یعنی چه؟ و چقدر از آن خود را باید به دیگران بدهیم؟»
جملات فوق نظر رادیو ملی عمومی آمریکا (NPR) دربارهی کتاب «کلارا و خورشید» بود.
همچنین «کمیته جایزه بوکر» اظهار داشت:
«آنچه در «کلارا و خورشید» با شما باقی میماند صدای راوی است. دیدگاه معصومانهی او در مورد رفتارهای عجیب انسانهایی که تحت تأثیر قدرت، موقعیت و ترس قرار گرفته و آسیب دیدهاند.»
یکی از کاربران سایت «آمازون» این کتاب را بسیار جذاب یافته است و عنوان کرده که در طول خواندن کتاب نتوانسته جلوی جاری شدن اشکهایش را بگیرد. او همچنین برای کسانی که میخواهند شروع به خواندن کتاب کنند، توصیهای دارد:
«برای بهرهگیری کامل از این کتاب، باید ناباوری در مورد بسیاری از اتفاقات کتاب را متوقف کنید و فقط با آن پیش بروید. این کتاب تخیلی است و از هوش مصنوعی در شخصیتپردازی استفاده کرده، اما دانستن آن برای برای درک عمق آنچه نویسنده میگوید لازم نیست.»
علی - یکی از خوانندگان فارسیزبان این کتاب - دیدگاه خود را در سایت «گودریدز» نوشته است:
«شروعش خیلی قوی بود، ادامهی داستان هم جذاب بود. نوع داستان به مرور تغییر کرد و بُعدهای بیشتری از ماجرای کلارا را نشان داد. پایانِ داستان کلارا واقعا یک پایان بود. حقیقتاً فکر نمیکردم اینطوری تمام شود، باعث شد برای چند لحظه جا بخورم و تحت تاثیر قرار بگیرم و از آن خوشم آمد. در کل «کلارا و خورشید» رمانی بسیار دوستداشتنی و شیرین با اهداف و حرفهای مهم و پر از معانی روانشناسی بود. داستان را باید با دقت بخوانید، با حوصله و بدون هیچ انتظاری. این داستان معانیِ عمیق زیادی دارد که نیاز به اندیشیدن دارند.»
در بخشی از کتاب راجع به "امید" نوشته است:
«نسل ما هنوز احساسات قدیم رو توی خودش داره، یه بخشی از وجودمون اون احساسات رو رها نمیکنه. حالا اون بخشی که میخواد احساسات رو نگه داره معتقده که درون هر کدوم از ما یک چیز دستنیافتنی هست، یک چیز منحصربهفرد که قابل انتقال نیست. امید! این لعنتی هیچوقت تنهات نمیذاره.»
در بخش دیگری آمده است:
«آقای نقاش معتقد بود هیچ چیز خاصی درون آدم وجود نداره که نشه اون رو دوباره ساخت. که نشه بعد از مرگ فرد ادامهش داد... میگفت که مدام گشته و گشته ولی همچین چیزی رو داخل هیچ آدمی پیدا نکرده. اما من حالا باور دارم که اون جای اشتباهی رو میگشته! اتفاقا چیز خیلی خاصی وجود داره، اما نه درون خود آدم، بلکه درون اونهایی که دوستشون داریم.»
بخش زیر نمونهای جالب از فضاسازیهای زیبای رمان است:
«ترسم از اینکه به موقع به انبار آقای مکبین نرسم باعث شد سر راهم فقط نیمنگاهی به خانۀ ریک بیندازم و بعد به مسیر میانبری رسیدم که پیش از این هرگز ندیده بودم. به یک دروازۀ قابعکسی دیگر رسیدم و بعد چمنها آنقدر بلند شدند که دیگر نمیتوانستم انبار آقای مکبین را ببینم. زمین به چند کادر تقسیم شد، بعضیها بزرگتر از بقیه بودند و آگاه از اینکه فضای هر کادر با دیگری متفاوت است به راهم ادامه دادم. یک لحظه چمن نرم و منعطف بود و راه رفتن روی زمین آسان؛ بعد از مرز یک کادر میگذشتم و همهجا تاریک میشد، هرچقدر فشار میدادم، چمن تکان نمیخورد و اطرافم صداهای عجیب میشنیدم.»
کازوئو ایشی گورو در ناکازاکی متولد شد و پنج سال بعد با خانواده به انگلستان مهاجرت کرد. او در رشتهی زبان انگلیسی و فلسفه تحصیل کرد و در سال 1978 از دانشگاه کنت فارغالتحصیل شد. ایشی گورو که در همان سالهای جوانی علاقه و مهارتش در زمینهی نویسندگی را کشف کرده بود، کارشناسی ارشد خود را در رشتهی نویسندگی خلاق به پایان رساند.
او در سبکهای گوناگون ادبی و در ژانرهای مختلف داستان همچون تخیلی، درام، تاریخی و ... دست برده است و در اکثر نوشتههایش میتوان پادآرمانشهرها را بهوضوح دید؛ او علاوه بر نوشتن رمان، داستان کوتاه و نمایشنامه، ترانههای جَز نیز میسراید.
کازوئو ایشی گورو برای کتاب «بازماندهی روز» موفق به کسب جایزه بوکر و برای کتاب «رهایم مکن» نامزد دریافت این جایزه شده است. کتاب دیگر او با نام «غول مدفون» در سال 2015 منتشر شد که با الهام از اسطوره های اسکاندیناوی نوشته شده است. او در سال 2017 جایزه نوبل را از آن خود کرد. در بیانیهی اهدای این جایزه آمده است: «ایشی گورو کسی است که رمانهایش نیروی احساسی عظیمی در خود دارد و در آنها پرتگاههای آشکارِ حسِ توهمآمیزِ ارتباطِ ما با جهان نشان داده شده است.»
این نویسندهی پرافتخار همچنین "نشان عالی هنر و ادب" از کشور فرانسه، "نشان عالی خورشید فروزان" از کشور ژاپن، "نشان شوالیهی والامقام" از انگلستان، و چندین جایزه و نشان فرهنگی مهم بینالمللی دیگر را نیز از آن خود کرده و چند اقتباس سینمایی موفق نیز بر اساس آثار او ساخته شده است.
نظرات برخی از نشریات مهم راجع به رمان حاضر را با هم بخوانیم:
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب کلارا و خورشید را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.