کتاب لویی ویتون با نام لاتین Vuitton در سال ۲۰۱۵ توسط فرگوسن ماسون نوشته و منتشر شد. کتاب لویی ویتون در ایران نیز توسط انتشارات منوچهری و با ترجمهی خوب آیناز احمدی در ۱۳۳ صفحه و در قطع رقعی به چاپ رسید. این کتاب به زندگینامهی لویی ویتون بنیانگذار برند معتبرِ جهانی لویی ویتون میپردازد. زندگینامهای که فوقالعاده جذاب و آموزنده است.
امروز اگر کسی علاقه به طراحی لباس یا کیف داشته باشد، میتواند بهراحتی در کلاسهای آموزشی این رشته شرکت کند یا حتی در این رشته درس بخواند، اما در سال ۱۸۳۴ شرایط به این آسانی نبود و هرگز قابل قیاس با حالا نیست.
در کتاب لویی ویتون از ابتدای زندگی لویی ویتون، یعنی از زمانی که او در ده سالگی مادرش را از دست داد، میخوانیم. پدر او بلافاصله بعد از مرگ مادرش ازدواج کرد و لویی ویتون به ناچار تصمیم گرفت، خانهی پدر و نامادریاش را ترک کند و در سن چهارده سالگی با پای پیاده، ۴۰۰ کیلومتر را طی کند تا به پاریس برسد.
لوی ویتون شاید هرگز فکر نمیکرد که یک روز بتواند مالک برند مشهور جهانی لویی ویتون شود. میتوانید در صورت علاقه به سرگذشت این شخصیت، کتاب فوق را مطاعه کنید.
علیرضا در مورد تجربهی مطالعهی این کتاب اینگونه مینویسد:
«کتاب لویی ویتون کتاب جالبی است که علاوه بر اینکه شما را با زندگینامهی بنیانگذار و مالک برند جهانی لویی ویتون آشنا میکند، باعث میشود اطلاعات زیادی در مورد برندهای دیگر و صنعتهای تبلیغاتی در این حوزه کسب کنید که بسیار آموزنده است. نحوهی روایت این کتاب بسیار جذاب است و این جذابیت در کنار حقیقی بودن این داستان، شما را تا آخر کتاب میکشاند.»
پاراگرافی که مقدمهی کتاب با آن آغاز میشود را در زیر میخوانیم:
«همهی ما با برترین برندهای طراحی آشنا هستیم. این برندها ظاهر افراد مشهور را با لباسها، کیفدستیها، عینکهای آفتابی و لوازم تزیینی میپوشانند. بازاریابی جذاب آنها، صفحات زرقوبرقدار مجلات را پر میکند تا محصول خود که بهشدت در رقابت است را برای معاملات قرار دهند و استودیوهای هالیوود برای خرید محصولات، همواره با یکدیگر رقابت میکنند. برای بسیاری از مالکان کالاهای لوکسی که میفروشند یک آرزو است. چیزی که آنها میخواهند به عنوان معیار قابل لمس از آن برخوردار شوند، موفقیت است. برای دیگران، این خواستهها دست نیافتنی به نظر میرسند. چیزی از دنیای دیگر که فقط میتوان از دور آن را نظاره کرد. اما تقریبا برای همه افراد به غیر از برخی ضدسرمایهداریهای فداکار، آنها نسیمی از زرقوبرق را حملمیکنند.»
پاراگرفی دیگر از کتاب که به توجه بیشازحد به طراح کالاها و شرکتهای قدرتمند و اثرات آن میپردازد را در زیر میخوانیم:
«توجه زیادی به طراح کالاها و شرکتهای قدرتمندی که تولیدکننده هستند، باعث میشود که آنها فراموش کنند که این مارکها اغلب محصول یک زن یا مرد مجرد بوده است. دلیلی که باعث شده نام برند به نام یک یا دو نفر نامگذاری شود به خاطر این است که در ابتدا یک نبوغ خلاق با محصولی روبهرو شده که شیوهی کار انجام شده را تغییر داده و همچنین برخی از این بنیانگذاران سوابق ممتازی نیز داشتهاند. مثلا کریستین دیور، فرزند یک صنعتگر ثروتمند بوده که اولین کارش ادارهی یک گالری هنری کولیوار بوده است یا دومنیکو دولچه از کالج مد و فشن ترک تحصیل کرد و یا استفانو گابانا یک طراح لباس ورزشی مشتاق بوده است.
دولچه در ابتدا سعی داشت برای جورجیو آرمانی که از یک خانوادهی ثروتمند بود کار کند و همینطور آرمانی قصد داشت پزشک شود اما پس از سه سال تحصیل در مدرسه پزشکی خسته شد و پس از چند سال خدمت در ارتش، وارد صنعت مد شد. شرکتهای دیگر منشا و ریشههای بدشگون و منحوسی دارند. هوگو باس امروزه یکی از بزرگترین خانههای مد است اما بنیانگذار آن، هوگو باس، یکی از اعضای مشتاق حزب نازی و SS بود. شرکت او برای سازمان SS و ورماخت لباس فرم تهیه میکرد و از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۴۵ از اسرا در کارخانههای خود استفاده میکرد و بعد از جنگ، رئیس با جریمه سنگینی روبهرو شد و از حق رایگیری نیز محروم شد.»
پاراگراف دیگری از کتاب را در زیر میخوانیم که توصیفی از محل زندگی لویی ویتون است:
«آنچای، روستایی در منطقهی ژورا در جنوب شرقی فرانسه است که حتی به عنوان یک روستا برای زندگی شرایط مطلوبی ندارد. و چیزی بیش از مجموعهای از کلبهها و مزارع نیست و در امتداد جاده، مناطق بورگ آن برس و لونس لون سونیر قرار گرفته است. در آنجا حتی یک مسافرخانه و یا یک فروشگاه روستایی وجود ندارد و تنها دارای چند ده ساختمان و خانهی پراکنده بود که برخی از آنها مدرن بودند ولی بیشتر آنها قدیمی و از بلوکهای نامنظم و سنگهای محلی و لایههایی از گچهای سفت پر شده و ساخته شده بودند. با کرکرههای چوبی سفیدرنگی که جلوی بسیاری از پنجرههای خانهها آویزان شده و آنها را در برابر سرمای زمستان محافظت میکند. آنچای از سه طرف با تپههای جنگلی محاصره شده و فاصله زیادی تا ساحل دارد. بنابراین زمستانهای بسیار سختی دارد که اغلب اوقات، برف تمام طول جاده را میپوشاند.»
فرگوس ماسون نویسندهای اهل آمریکا است.