لیلی، شخصیت محوری در کتاب ما تمامش میکنیم است که ماجراهای عاشقانهاش در این اثر واکاوی شده است. در این کتاب، خوشیها و رنجهای انسانی در روابط، مد نظر نویسنده بوده و کوشیده تا با تنظیم داستانی مهیج و پر کشش خوانندگان را به تأمل درباره مفهوم عشق و پیچیدگیهایی که در روابط وجود دارد، دعوت کند.
یک پایم را روی لبه پشت بام گذاشتهام و از طبقه دوازدهم، خیابانهای بوستون را نگاه میکنم. نمیتوانم به خودکشی فکر نکنم. نه، نه در مورد خودم. زندگیام را آنقدر دوست دارم که بخواهم ادامهاش بدهم. بیشتر در مورد دیگران فکر میکنم و اینکه درنهایت، چطور تصمیم میگیرند به زندگیشان پایان بدهند. آیا بعدآ برای این تصمیمشان تأسف میخورند؟ حتمآ درست پس از آنکه اقدام به این کار میکنند و یک لحظه پس از آنکه کار شروع میشود، هنگام سقوط آزاد سریع، کمی احساس پشیمانی میکنند. آیا در حالی که زمین به سرعت به طرفشان میآید، به زمین نگاه میکنند و میگویند: «عجب گندی زدم. چه فکر مزخرفی بود؟» فکر نمیکنم اینطور باشد. من خیلی به مرگ فکر میکنم؛ بهخصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانهترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورای مین تاکنون شاهدش بودهاند، ایراد کردهام. خب، شاید جانانهترین سخنرانی نبود و میتوانست ناموفقترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر میکنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالا تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد. سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آنها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود. اولش مضطرب بودم. هرچه نباشد مراسم خاکسپاری اندرو بلوم تحسینبرانگیز بود؛ شهردار محبوب شهر زادگاهم پلتورای مین، صاحب موفقترین آژانس املاک و مستغلات شهر، همسر جنی بلوم محبوب که قابل احترامترین کمک مدرس کل پلتوراست و پدرلیلی بلوم ـ همان دختر عجیب و غریب با موهای قرمز آشفته که روزی عاشق یک مرد بیخانمان و مایه شرمساری کل خانواده شد.
کالین هوور در سال ۱۹۷۹ در تگزاس زاده شده است. او نخستین تجربه نویسندگی خودش را در زمینه رمان در سال 2011 آزمود و کتابی با نام بسته را نوشت و چاپ کرد که به سرعت مورد استقبال واقع شد و در میان پرفروشترین کتابهای بازار کتاب آمریکا قرار گرفت.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.