ادبیات کلاسیک، گنجینههایی مکتوبند؛ اهمیت آنها نه فقط از حیث غنای ادبی بلکه همچنین از جهت تأثیر بر خلق آثارِ پس از خود است؛ هر داستانی که امروز خلق میشود، از داستانی، نمایشنامهای، افسانه و روایتی در گذشته الهام گرفته و زاده شده است. نمایشنامهی «رومئو و ژولیت» یکی از همین آثار ماندگارست. جالب است بدانید، این نمایشنامه بهنحوی، اقتباسی از شعری کلاسیک به نام «سرگذشت غمانگیز رومئوس و ژولیت» نوشتهی آرتور بروکِ انگلیسی به سال ۱۵۶۲ است، که خود نیز از داستانی ایتالیایی، نوشتهی ماتئو باندلو، نویسنده و راهب ایتالیایی به اقتباس گرفته شده بود.
نمایشنامهی شکسپیر اما ذاتی مستقل به خود دارد و تفاوتهایی بهخصوص در مورد پایان نمایشنامه، با اثر باندلو دارد. «رومئو و ژولیت» شرح چهار روز از سرنوشت تراژیک دو دلدادهی جوانِ ایتالیاییِ اهلِ ورونا از لحظهی دیدار تا مرگ آنها در پایان است. ایندو شخصیت، از خانوادههایی سرشناس هستند که سالها سرگرم دشمنی با یکدیگر بودهاند. درواقع نمایشنامه با دعوای دو تن از اعضای این دو خانواده با یکدیگر آغاز میشود؛ چنین آغازی به ما نشان میدهد که این خصومتِ قدیمی تا چه اندازه در سرانجام قهرمانهای ما تأثیرگذار است.
بازی سرنوشت در این اثر، همچون عروسکگردانی بیرحم یکی از عناصر مهم در خلق وقایع است. رومئو و ژولیت هرگز قرار نبوده با یکدیگر ملاقات کنند و حتی دلباختهی یکدیگر شوند؛ در ابتدا، رومئو دلباختهی دختری به نام رزالین است و ژولیت نیز مقدر است با پسری به نام پاریس ازدواج کند، اما این دو برحسب اتفاق یکدیگر را ملاقات میکنند و چنان شیفتهی یکدیگر میشوند که بیاعتنا به دشمنیِ خونین دو خانواده، تصمیم بر وصلتی ابدی میگیرند. اما سرنوشت باز هم عشاقِ جوان را به بازی میگیرد و آنان را به کام مرگ میفرستد.
این اثر تنها یک نمایشنامهی ساده در مورد عشقی ناکام نیست، بلکه یک تراژدی عمیق دربارهی سزاواری عشق در برابر ایثارهای ما و بهای خصومتهاست و با نشان دادن سرشکستگی پدران هر دو خانواده نه در برابر هم بلکه در برابر سرنوشت تلخی که برای فرزندانشان به ارمغان آوردند، به ما یادآور میشود، انسان نه میتواند کاملاً خوب باشد، نه کاملاً بد؛ ما همگی کم و بیش شبیه هم هستیم، اندکی بد، اندکی خوب، کم و بیش احمق و عجول، گاه مست از تصور قدرتی که داریم و گاه همچون بیپناهی، ضعیف و رنجور.
نهتنها در مورد این اثر، بلکه دربارهی بسیاری از آثار ویلیام شکسپیر، مقالات تحلیلی بسیاری به همراه ستایشهای بیشماری نوشته شده است. این نمایشنامه همواره در بین محبوبترین و پربینندهترین آثار شکسپیر بوده و شخصیتهای اصلی آن نیز امروز به عنوان کهنالگوهایی از عشاقی پرشور اما با بخت و اقبالی منحوس، شناخته میشوند.
کاربران وبسایت goodreads به «رومئو و ژولیت» امتیاز ۴ از ۵ را دادند و آن را «عاشقانهای غمانگیز و ماندگار از دوران کهن» و «یکی از بهترین آثار شکسپیر» معرفی کردهاند.
این اثر، در میان خوانندگان فارسیزبان نیز از محبوبیت بسیاری برخوردار است و همچنین بارها در سالنهای تئاتر کشور ما اجرا شده است.
کاربران وبسایت کتابراه این نمایشنامه را «یکی از متونی که هر کسی باید قبل از مرگ بخواند» و «داستانی رمانتیک که روح مخاطب را در خود غرق میکند» توصیف کردهاند.
آثار شکسپیر نثری شوخطبع و نقادانه همراه با شخصیتهایی پیچیده دارند که تا به امروز تحلیلهای متعددی دربارهی آنها نوشته شده است. نویسندگان بسیاری از آثار او تأثیر پیذیرفتهاند و آثار بینظیری به لطف قدرت قلم او به وجود آمدند.
مهارت قلم او نه تنها در مورد دیالوگها بلکه قدرت خود را در توصیفهای استادانه و شاعرانهش نیز میبینیم. بخشی از یکی از توصیفات ابتدای نمایشنامهی «رومئو و ژولیت» را با هم بخوانیم:
«دو دودمان، همسنگ در جلال
در ورونای زیبا، که در آن میگستریم صحنهی خود را
کینخواهی قدیم را با ستیزه تازه کشانند
جایی که خون عام، دستان عام را آلوده میکند.
تقدیر این چنین رقم خورده است، تا از میان کینتوزان،
دو دلداده با ستارگان قران، دیده بر حیات گشایند،
و رخداد شومِ رقتبار
همراه مرگشان، نزاع نیاکان را به خاک سپارد.»
ویلیام شکسپیر، نمایشنامهنویس، شاعر و بازیگر بریتانیایی متولد ۲۳ آوریل در خانوادهای نسبتاً مرفه به سال ۱۵۶۴ در شهر استراتفوردْ است که به طور حتم، مهمترین نمایشنامهنویس انگلیسیزبان محسوب میشود. او را به عنوان شاعر ملی انگلستان و قصهگوی آوون - محل تولدش - میشناسند.
شکسپیر تحصیلات خود را که شامل دستور زبان و ادبیات لاتین میشد، در مدرسهای نزدیک به عمارت خانوادگی، گذراند. در ۱۸ سالگی با زنی ۲۶ ساله به نام آن هاتاوِی ازدواج کرد، حاصل این ازدواج دخترشان سوزانا و دوقلوهای هَمنِت و جودیت بودند. در مورد همسرش و ازدواج سریع آنها و اختلاف سنی این زوج، اطلاعات زیادی در دست نیست، اما همواره محل گمانهزنیهای تاریخنگاران بوده. از دیگر اتفاقات زندگی شکسپیر که باعث گمانهزنیهای متعددی شده، مرگ پسر او، هَمنِت در سن ۱۱ سالگیست، بسیاری معتقدند، مرگ هَمنِت بعدها باعث خلق «هملت» یکی از آثار برجستهی جهان نمایش شده است. همین گمانهزنیها خود باعث خلق آثاری در مورد زندگی کوتاهِ همنتِ کوچک شد که با استقبال مخاطبین نیز روبهرو شدند.
در مورد زمان خلق آثار و نحوهی نگارش آثار حدس و گمانهای بسیاریست؛ تاریخنگاران اوایل دههی ۱۵۹۰ را دورهی آغازین فعالیتهای شکسپیر میدانند. او نوشتن را با نمایشنامههای تاریخی چون «دو جنتلمن ورونایی» آغاز کرد. سپس آثار کمدی-رمانتیک برجستهای چون «رؤیای شب نیمهی تابستان» را خلق کرد؛ پس ازین دوره شکسپیر تراژدیهای منحصربهفردی چون «هملت»، «اتللو» و «شاه لیر» را خلق کرد. در دورهی آخر فعالیتهای خود، او تراژدی-کمدیها یا به عبارتی دیگر رمانسهایش را آفرید؛ آثاری چون «طوفان» و یا «یک داستان زمستانی».
ویلیام شکسپیر در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶، در زادگاه خود، استراتفورد، در سن ۵۲سالگی به مرگی ناگهانی درگذشت.