«آخرین روزهای کانت؛ به روایت ارنست تئودور آمادئوس هوفمان» نمایشنامهای جذاب و خواندنی از «آلفونسو ساستره» است که برای اولینبار در سال 1989 منتشر شد. «آخرین روزهای کانت» نمایشنامهای تاریخی و آموزنده که بهتازگی نشر نی آن را منتشر کرده است.
«آخرین روزهای کانت»، همانطور که از نامش مشخص است، به زندگی فیلسوف بزرگ آلمان «ایمانوئل کانت» میپردازد. این نمایشنامۀ کوتاه بر اساس اسناد و شواهدات علمی و تاریخی نوشته شده است و روایتگرِ بخش انتهایی زندگی کانت میباشد. در این نمایشنامه، مخاطب با سبک جدیدی از راویگری از زندگی فلاسفه آشنا میشود و روایتی بسیار تأثربرانگیز از فیلسوفی را میخواند که در دوران پیری است و انتظار مرگ را میکشد. اما چیزی که این متن را جذاب میکند دقیقا تقابل میان فیلسوفی اخلاقگرا با مقولۀ پیری و مرگ است و البته مبارزه او با دنیایی از پشیمانی و حسرت در گذشته.
نظر یکی از خوانندگان انگلیسیزبان نمایشنامۀ «آخرین روزهای کانت» را با هم بخوانیم:
«این نمایشنامه یک اثر بسیار گرانبهاست. بهتر از هر چیز دیگری است که در مورد کانت خواهید خواند. خلوص و لطافتی که با آن جزئیات زندگی روزمره کانت بازگو میشود، اشک شوق را در هر انسانی جاری میکند. بسیار زیبا و پاک.»
یکی از زیباترین و عمیقترین تکگوییهای نمایشنامه، این چنین «مواجهه با مرگ» را توصیف میکند: «بله، بله، دوستان من… فیلسوف یونانی بی… بی… بیدلیل اظهار تأسف نمیکرد که میگفت: چه افسوس بزرگی… آدم باید در همان لحظهای بمیرد… که… تازه میبیند چگونه… چگونه… چگونه باید زندگی کند… این مرا به یاد حکایتی میاندازد که اتفاقاً در برخی کتابهایم آن را گفتهام. آن مریضی که حالش خیلی خراب بود اما همهی عالم هر روز به او میگفتند به نظرشان حالش بهتر شده، سر آخر روزی به دوستاش گفت: بله، بله، دارم از زور خوب شدن میمیرم!»
«آلفونسو ساستره» نویسنده و منتقد ادبی اسپانیاییتبار است. او یکی از معترضین تند و تیز دستگاه سانسور در حکومت دیکتاتوری «فرانکو» در اسپانیا بوده است. از این نویسندۀ اسپانیایی چندین اثر ادبی منتشر شده است که متأسفانه تاکنون فقط نمایشنامۀ «آخرین روزهای کانت» به فارسی ترجمه و چاپ شده است.