کتاب تراژدی سترگ مادام بوواری (The Massive Tragedy of Madame Bovary)، نمایشنامهای است که «جان نیکلسن» و «خاویر مارزان» از کتاب مادام بواری اثر گوستاو فلوبر که در سال 1856 نوشته شده بود، اقتباس کردهاند. رمان پیچیدهی فلوبر در نمایشنامه تراژدی سترگ مادام بوواری، روحی سرکوبناپذیر و سرسختانه دارد.
کتاب «تژادی سترگ مادام بوواری» داستان زنی است که به روزمرگی رسیده و حوصلهاش سر رفته است. او از همسر پزشک خود خسته، از دهکده خستهکننده خود، دچار ملال و از نقش خود بهعنوان یک همسر وظیفهشناس در فرانسه قرن نوزدهم، دلزده شده است. او رمانهای زیادی میخواند و در رمانها، زندگی بسیار سرگرمکنندهتر است. همانطور که اما بواری شوهر اشتباهی را انتخاب کرده است، به همان اندازه ماجراها خندهدار و غمانگیز است. او خود را در صحنههای عاشقانه مسحورکننده با مجموعهای شگفتانگیز از مردان بسیار زیبا تصور میکند. وی ناتوانی زنان در یک جامعه مردسالار و ویکتوریایی را زیر سوال میبرد.
از بین نظراتی که برای این کتاب نوشته شده است، نظر دلینا در سایت گودریدز از همه کاملتر است و نگاهی دقیقی به این کتاب دارد: «این یکی از کتابهایی است که تاثیر عمیقی در زندگی من گذاشته است. از داشتههایت و جایی که هستی خوشحال باش! خانم بوواری تمام زندگی خود را با این فکر میگذراند که "اگر فقط X اتفاق بیفتد، آنگاه میتوانستم واقعاً خوشحال باشم" و با این حال او هرگز چنین نیست. او همه چیزهایی را که فکر میکند میخواهد به دست میآورد تا بفهمد هنوز راضی نیست. من این کتاب را زمانی که نامزد بودم خواندم و در آن زمان فکر کردم: "خب، وقتی ازدواج کنم خوشحالتر خواهم شد، اما وقتی ازدواج کردم، زندگی افسانهای خواهد شد". بعد از چند سال متوجه شدم که همان نقش مامان را بازی میکنم. بوواری: "وقتی بتوانم باردار شوم و بچهدار شوم، خوشحال خواهم شد"؛ "وقتی دیگر باردار و بیمار نباشم، آنگاه میتوانم خوشحال باشم"؛ "وقتی از این آپارتمان خارج شدیم و وارد خانه خود شدیم، مطمئناً خوشحال خواهم شد." "وقتی کودک شروع به خوابیدن در طول شب میکند، من قطعا میتوانم خوشحال باشم"؛ «وقتی بچه از پوشک خارج شد... و غیره. آگهی تهوع... به معنای واقعی کلمه!
من میخواهم از شرایطم، هر چه که باشد، راضی باشم و مامان. بوواری یادآور اتفاقاتی است که برای کسانی میافتد که نمیتوانند در سفر رضایت پیدا کنند و مدام به دنبال مقصدی ناخوشایند دیگر هستند.»
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «نمیشه که اما بوواری رو با یه ترفند تو طرح داستان نجات بدیم. سرنوشتش از قبل تعیین شده میشه گفت درست مثل بقیهی قهرمانهای زن تو داستانهای قرن نوزدهمی که نویسندههای مرد اونها رو به سمت خودکشی سوق دادن. بعدش چی؟ لابد میخوای آناکارنینا رو نجات بدی و نذاری خودشو بندازه زیر قطار، اون هم با چی؟ با… چه میدونم…»
جان نیکلسون John Nicholson))، نویسنده، کارگردان و مجری است. او سابقه همکاری با رادیو بیبیسی را دارد و با BBC و ITV بهعنوان بازیگر نقشآفرینی کرده است.
بهعنوان یک نویسنده از دیگر آثار او میتوان به: «جزیره گنج»، «سه تفنگدار» و « دراکولا: حقیقت خونین» اشاره کرد.