کتاب «رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق» مجموعه روایات جلیل بزرگمهر از دکتر محمد مصدق است که به کوشش عبدالله برهان و به وسیله نشر ثالث منتشر شده است. بزرگمهر در کتاب «رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق» بخشهایی از گفتههای مصدق را نقل میکند. این کتاب برای کسانی که علاقهمند به مطالعه دربارهی زندگی دکتر مصدق و ماجراهای زندگی او هستند، مناسب است.
سرهنگ جلیل بزرگمهر، در زمانی که مصدق در دادگاه محاکمه میشد، وکیل تسخیری او بود. بزرگمهر در چندین کتاب به زندگی و ماجراهای زندگی مصدق پرداخته است و در کتاب «رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق» نیز خاطرات و گفتههای مصدق را در جلسات و ملاقاتهای متعدد یادداشت کرده که پس از جمعآوری به صورت کتاب منتشر شده است.
از مطالب این کتاب میتوان به خاطراتی از زندگی خصوصی، در مواجهه با خارجیان، شگردهای سیاسی، وقایع نهم اسفند، غارت مملکت، امام جمعهها و سناتورها، کمونیسم و حزب توده و حکومت کودتا، تصدی ایالت آذربایجان، خاطراتی از دوران استبداد صغیر و... اشاره داشت. مصدق که چندین دوره نمایندهی مجلس شورای ملی بود و در دو دوره هم به نخستوزیری رسید، یکی از شخصیتهای موثر و نامدار در تاریخ ایران است که همواره دربارهی زندگی و عملکرد او بحثهایی در میان بوده و هست. هرچند که او خاطرات خود را در کتابی نگاشته و به توضیح دربارهی زندگی و راه و رسم سیاسی خود پرداخته و نظراتش را ارائه داده، یادداشتهای سرهنگ بزرگمهر نیز که دربردارندهی شنیدههای او از مصدق است، هم خوانندگان را با افکار و رفتار مصدق بیشتر آشنا میکند، و هم اینکه به پژوهشگران برای بررسی تطبیقی و درک بهتر از انگیزهها و روشهای مصدق در سیاست، یاری میرساند. در یادداشتهایی که بزرگمهر از خاطرات مصدق تهیه و تنظیم کرده، بخشهایی از زندگی او که کمتر به آن پرداخته شده، به اطلاع خواننده میرسد.
واقعه نهم اسفند 1331 یکی از وقایعی است که مصدق دربارهی آن حرف زده و بزرگمهر یادداشت برداشته است. در نهم اسفند، که یکی از نقاط حساس در دوران نخستوزیری مصدق است، رویارویی او با شاه بازتاب مییابد. به این صورت که او پس از تمدید درخواست اختیارات از مجلس که به موجب آن حق قانونگذاری را در اختیار خودش میگرفت، با شاه نیز دچار کشمکشهایی میشود و در نتیجه شاه را برای خروج از کشور متقاعد میکند. خبر خروج شاه هم با واکنشهایی روبرو میشود و برخی برای منصرفکردن او از آن تصمیم، در مقابل کاخ تجمع میکنند و این در حالی بوده که مصدق برای انجام تشریفات نزد دیدار شاه بوده است. مصدق در خاطرات خودش، آن تجمع را بر ضد خود ارزیابی کرده، با این تصور که عدهای قصد داشتهاند او را از میان بردارند. به هر ترتیب، مصدق با راهنمایی یکی از اهالی دربار از دری دیگر و نه در اصلی کاخ، خارج میشود اما دامنه اعتراضها گسترده بوده و جلوی خانهاش هم باز با تظاهرات ناراضیان روبرو میشود که حوادثی را رقم میزند؛ حوادثی که منجر به تشدید اختلاف میان شاه و مصدق میشود و مصدق از آن تاریخ، دیگر دیداری با شاه ندارد.
نهم اسفند پس از درگیریهای مصدق با مجلس، نقطهی مهمی در وقایعی است که سرانجام به سقوط دولتش منتهی میشود. به این صورت که پس از آن واقعه، رویاروییها شکل تهاجمیتری به خود میگیرند و اختلافها و صفبندیهای بیشتری در فضای سیاسی ایران جلوه میکند. بزرگمهر در کتاب «رنجهای سیاسی دکتر محمد مصدق» به ماجراهای متعددی که مصدق برایش تعریف کرده، پرداخته و موضوعاتِ کموبیش قابلتوجهی را گردآوری کرده است.
بزرگمهر که از شیفتگان مصدق بود، در خاطرات خودش نیز وضعیت مصدق را تشریح کرده و میگوید: «مصدق در زندان شش دانگ حواسش متوجه جریان محاکمه و تبعات آن بود و از پرداختن به امور جنبی از هر جهت احتراز میکرد که مسائل جدیدی برای او تدارک نبینند. در همان زندان بیرجند برای اینکه گرفتاری جدیدی پیش نیاید، راجع به رئیس شهربانی بیرجند هیچ نمیگفته است. از دکتر مصدق راجع به ضعف در راه رفتنش که به طور محسوسی لرزش داشت سؤال کردم. گفتند: در زندان بیرجند حالت غش به من دست میداد و غش میکردم. برای اینکه حالم را جا بیاورند، روی پاهایم آب میریختند. تکرار این عمل باعث شد که پاهایم سست شود. پس از آوردنم به احمدآباد از آب گرم معدنی همدان میسپردم چند بشکه میآوردند. داخل پیت میریختم؛ گرم میکردم؛ پاهایم را داخل آن میگذاشتم؛ تا حدودی افاقه حاصل میشد؛ ولی قطع ماجرا نشد.»