کتاب «سوءتفاهم» نوشتهی آلبر کامو را خشایار دیهیمی به فارسی برگردانده و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. آلبر کامو در نمایشنامهی «سوءتفاهم» به داستان مردی به نام ژان میپردازد که به مسافرخانهای میرود. آن مسافرخانه توسط دو زن اداره میشود. مادری پیر و دخترش که مارتا نام دارد. آنها قصد کردهاند تا به مسافر دارو بخورانند و در ادامه نیز او را در دریاچه بیندازند که شبیه اتفاقیست که قبلا نیز افتاده است. این کتاب برای کسانی که به آثار کامو و خواندن نمایشنامه علاقه دارند، مناسب است.
کتاب «سوءتفاهم» نوشتهی آلبر کامو را خشایار دیهیمی به فارسی برگردانده و نشر ماهی آن را منتشر کرده است. آلبر کامو در نمایشنامهی «سوءتفاهم» به داستان مردی به نام ژان میپردازد که به مسافرخانهای میرود. آن مسافرخانه توسط دو زن اداره میشود. مادری پیر و دخترش که مارتا نام دارد. آنها قصد کردهاند تا به مسافر دارو بخورانند و در ادامه نیز او را در دریاچه بیندازند که شبیه اتفاقیست که قبلا نیز افتاده است. این کتاب برای کسانی که به آثار کامو و خواندن نمایشنامه علاقه دارند، مناسب است.
کتاب «سوءتفاهم» اثر آلبر کامو، نویسندهی نامدار فرانسوی، در شاکله ساختاری به تئاتر یونان نظر دارد. حال و احوال دو زنی که در نمایشنامه هستند بسیار خشک است، و چرخه جنایت و قتل از مشخصههای آن است. نمایشنامهی «سوءتفاهم» در سه پرده تنظیم شده است. کامو به تراژدی و وضعیت انسان معاصر میپردازد، و مانند سایر آثارش نگاهی اگزیستانسیالیستی به مقولاتی همچون آزادی، عبث بودن زندگی، دلهره، موقعیتهای گریزناپذیر در هستی دارد. در تمامی این نمایشنامه سوءتفاهم، دورویی، خشم و بیزاری موج میزند و با نفرتی مواجه میشویم که به بدترین نحو ظهور پیدا میکند. شخصیتپردازیها نیز در این اثر رویکردی کلاسیک دارد. یکی از جالبترین شخصیتها، مادر خانواده است که پشیمان از اعمالی که انجام داده، در پی راهی است تا به زندگی خود خاتمه دهد. دخترش –مارتا- هم که میل بیشتری برای زندگی در ساحل آفتابی دارد برای به دست آوردن پول لازم حاضر است هر کاری بکند ولو همه چیز را زیر پا بگذارد. کامو در این اثر، تلاش است تا ساختاری مدرن از تراژدی را خلق کند که همین موضوع یکی از برجستگیهای این کتاب به شمار میرود. تراژدی انسان معاصر روایت اصلی نویسنده است، که حتی مرگ قهرمان در آن، بین دنیای پرهیاهو و ماشینی گم شده و مثل تراژدی یونان، نه نفرینی به همراه دارد و نه سر و صدایی بلند میشود و در نهایت پوچی، میمیرد و همه چیز تمام میشود. این نمایشنامه به لحاظ ساختاری محکم و سترگ است و کامو توانسته خلاقانه در آن به توضیح افکار خویش بپردازد.
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
«نه، مردها هیچوقت نمیدونن چهجوری باید عاشق باشن، نمیدونن عشق واقعاً چیه. هیچی مردها رو واقعاً راضی نمیکنه. اونا فقط با خواب و خیالهاشون خوشن، با خواب و خیالهاشون و با وظیفههایی که برای خودشون میتراشن، با رفتن دنبال جاهای تازه، خونههای تازه، وطن تازه. ولی ما زنها میدونیم که عشق صبر و انتظار نمیشناسه. یه جای مشترک، یه دستی که توی دست باشه و ترس از جدایی، ترس از تنها موندن. عشق همهش همینه. یه زن که وقتی عاشق میشه دیگه به فکر چیز دیگهای نیست، خواب و خیال نمیبینه... برو به درگاه خدات دعا کن که تو رو سنگ کنه. این تنها خوشبختی واقعیه. برای همین هم این خوشبختی رو برای خودش برای خودش نگه داشته. تو هم خودت رو در مقابل همهی فریادهایی که میشنوی بزن به کری. تا فرصت هست خودت رو سنگ کن.»
درباره نویسنده
آلبر کامو، نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی، یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و از چهرههای برجستهی روشنفکری در فرانسه و جهان است. او در سال ۱۹۳۰ در دانشگاه الجزیره به تحصیل در رشتهی فلسفه پرداخت و تا پیش از آنکه به بیماری سل مبتلا شود، دروازهبان تیم فوتبال دانشگاه بود. او با پشتکار فراوان به مطالعهی ادبیات و به ویژه آثار نمایشی پرداخت و در همکاری با گروههای تئاتر دانشجویی، شروع به نوشتن نمایشنامه کرد و کارهای خود را به روی صحنه برد. در میان آثار کامو، چندین نمایشنامه وجود دارد که حاکی از توجه او به اهمیت هنر و به ویژه تئاتر در رساندن پیام روشنفکر به جامعه است.