اتاق قرمز اثری از بنیانگذار ادبیات پلیسی ژاپن، ادوگاوا رانپو است که توسط محمود گودرزی از فرانسه به فارسی برگردانده شده و انتشارات چترنگ آن را به چاپ رسانده است. کتاب شامل ۶ داستان کوتاهِ مهیّج و تکان دهنده است. عنصر مشترک و حاکم بر تمامی داستانها، فضای رازآلود و ترسناک است. رانپو همچنین در آثارش به کنکاش در ذات و نهان آدمی میپردازد. داستانها مخاطب را بهشدت درگیر میکند و در نهایت بدون آن¬که بتوانید پیشبینی کنید چه اتفاقی قرار است بیفتد، شما را غافلگیر میکند.
اتاق قرمز نام داستان چهارم این کتاب است و ماجرا راجع به عدهای است که در اتاقی قرمزرنگ گِردِ هم میآیند و هربار یک نفر باید با بازگو کردن ماجرایی دیگران را سرگرم کند. این بار فردی جدید بهواسطهی دوستی مشترک به این جمع پیوسته و باید داستان خود را تعریف کند اما هر چه داستان جلوتر میرود فضای حاکم بر اتاق تغییر میکند و اتفاقات هولناکی میافتد. از دیگر داستانهای کتاب میتوان به ماجرای نویسندهای اشاره کرد که نامهای ناشناس به دستش میرسد و یا ستوانی که در جنگ دستها و پاهایش را از دست دادهاست.
محدثه از خوانندگان کتاب، در سایت گودریدز گفته است: «من حقیقتا شیفتهی ذهن مریض و خلاق نویسنده شدم و قطعا سراغ کتابهای دیگرش خواهم رفت. یکی از مشکلاتی که من با داستانهای کوتاه دارم، احساس میکنم در اکثرشان ایده حرام شده، اما این کتاب دقیقا برعکس بود، یعنی همین کوتاهی داستان و مشخص شدن حقایق جذاب و دلچسب بود. فضاسازی داستانها رو دوست داشتم و همهشان ایده و جانمایهی خلاقانهای داشتند که برای من جدید و جذاب بود. از بین داستانهای محبوبم میتوانم به کرم ابریشم، صندلی انسانی و اتاق قرمز اشاره کنم.»
زهره از دیگر مخاطبان کتاب در سایت گودریدز، به محوریت داستانها که موضوعاتی مثل خشونت، قتل، اعتراف به گناه و بیرحمی را در بر میگیرد، اشاره کرده است. او کتاب را عاری از صحنهسازیهای کارآگاهی توصیف کرده و به نظرش این اتفاق نکتهای مثبت و شیوهای متفاوت و بسیار جذاب میباشد.
سروش از دیگر خوانندگان کتاب در سایت گودریدز، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «اتاق قرمز جزو آن کتابهایی است که به تمامی اطرافیانم که مجذوب داستانهای معمایی هستند توصیه کردم. این کتاب، من را با ادبیات پلیسی شرق آشنا کرد و دیگر آثار رانپو را مطالعه کردم. تعلیقهای فوقالعادهی رانپو در تمام آثارش مشهود است. به نظرم شش داستان را پشتسرهم نخوانید و به شبی یک دانه بسنده کنید. من تمامی داستانها را دوست داشتم ولی برایم داستان پرتگاه از همه گیراتر بود.»
در داستان صندلی انسانی، نویسندهای که نامهای از شخصی ناشناس دریافت کرده و در حال مطالعهی آن است با این جمله مواجه میشود: «خانم عزیز، آیا میتوانم امیدوار باشم که شما فردی ناشناس را که برایتان نامه نوشته و بی شک اذیتتان کرده است خواهید بخشید؟… تصمیم گرفتهام در این نامه پیش شما به جنایت هولناکی که مرتکب شدهام اعتراف کنم.»
قسمت دیگری از داستان اتاق قرمز، به شرحِ دلیلِ جمع شدنِ این هفت مرد و فضای اتاقی که در آن جمع شدهاند میپردازد: «علاقهای مشترک به هیجانات شدید و غیرعادی، این هفت مرد را به هم نزدیک میکرد، هفت مردی که امشب به شکلی رسمی در اتاق قرمز که مخصوصا برای آنها مهیا شده بود گرد آمده بودند. من هم یکی از اعضای این گروه بودم؛ در مبلهای گودی که رویهای از مخمل ارغوانی داشت راحت نشسته و آماده بودیم تا حرف های سخنرانِ آن روز را بشنویم.»
کرم ابریشم از دیگر داستانهای این کتاب است که در ادامه قسمتی از آن را میخوانیم: «گاهی از وجود خویش وحشت میکرد و لرزان از خود میپرسید نکند دارد مجنون میشود. آن چیز غریب که زیر سلطهاش بود و توانایی جابهجایی یا حرف زدن و شنیدن نداشت تکهای چوب یا سفال نبود، بلکه انسانی بود ساخته شده از گوشت و احساسات. از همه جالبتر این بود که تنها ابزار مرد در برابر شکنجههای توگیکو چشمان درشت و گردش بود: نگاهش که گاه از آن اضطراب و گاه خشم میبارید در نهایت از فرط عصبانیت و ناتوانی پر از اشک میشد... این بازی مرتب تکرار میشد و پایانی نداشت؛ ستوان هم از همسرش میترسید و هم میلی جنونآمیز به او داشت، اما زن لذت والای تهییج و آزار او را کشف کرده بود.»
هیرائی تارو، نامِ ادوگاوا رانپو را به دلیل علاقهی شدیدی که به ادگار آلن پو داشت، برای خود برگزید. او آثارش را با الهام گرفتن از آثار کانن دویل و آلن پو به نگارش درآورده است؛ با اینکه در زمان خودش داستانهایش به آن شکل که باید مطرح نشد اما از او بهعنوان یکی از پیشتازان ادبیاتِ پلیسیِ ژاپن یاد میکنند و امروزه آثارش بسیار شناخته شده و تحسین شده هستند. از دیگر آثار مهم وی میتوان به «مارمولک سیاه»، «شکار و تاریکی» و «جنایات مرموز دکتر مِرا» اشاره کرد. این سه اثر نیز توسط مترجم متبحّر کشورمان، آقای محمود گودرزی از زبان فرانسه به فارسی ترجمه شدهاند و توسط نشر چترنگ به چاپ رسیدهاند.