«مترجمان هزار و یک شب» عنوان اثری از «خورخه لوئیس بورخس» است که بسیاری وی را در ادبیات آمریکای لاتین کنار بزرگانی مانند «گابریل گارسیا مارکز» قرار میدهند.
کتاب «مترجمان هزار و یک شب» از مجموعه «نقد و داستان» انتشارات خوب است. این مجموعه، یک داستان کوتاه از نویسندهای بزرگ را با نقدی معتبر همراه و چاپ میکند.
بسیاری از خوانندگان درباره سبک نوشتن بورخس صحبت کردهاند و به نظر میآید این چیزی است که خوانندگان را بیشتر از سایر موضوعات درگیر خود کرده باشد. برای نمونه خوانندهای نوشته است که بورخس را در این کتاب به خودش و شخصیتش نزدیکتر است و ادامه داده است که شاید اکنون بهتر درک میکنم که چرا این نویسنده را یکی از بزرگترین نمایندههای ادبیات اسپانیاییزبان میدانند.
کمی از متن کتاب را بخوانیم: «در سال ۱۸۷۲، در تریستته، در قصری با مجسمههای نمزده و امکانات بهداشتی اندک، نجیبزادهای که زخم آفریقاییِ صورتش گویای حکایتی-کاپیتان ریجارد فرانسیس برتون، کنسول انگلیس- دستبهکار ترجمهای مشهور از کتاب ألف لیلة و لیلة که رومیان آن را به هزارویک شب میشناسند. یکی از هدفهای پنهان کار او، امحای نجیبزادهٔ دیگری بود (او نیز آفتابسوخته، با ریشی تیره و مَغربیوار) که در انگلستان در کار تدارک فرهنگ لغت عظیمی بود و پیش از آنکه برتون نابودش کند، درگذشت. آن نجیبزاده، ادوارد لینِ شرقشناس بود، مولف روایت موشکافانهای از هزارویک شب که ترجمهٔ گالان را از میدان به در کرده بود. لین علیه گالان ترجمه کرده بود، برتون علیه لین؛ برای فهم برتون باید این دودمان کینهجو را بفهمیم.
من با بنیانگذار شروع میکنم. چنانکه میدانیم، ژان آنتوان گالان، عربیشناسی فرانسوی که با مجموعهٔ زبدهای از سکهها، رسالهای دربارهٔ رواج قهوه، نسخهای از هزارویک شب به عربی و ملحقهٔ مارونی خارقالعادهای که حافظهاش کم از حافظهٔ شهرزاد نبود، از استانبول به انگلستان برگشته بود. ما به این مشاور گمنام-حنا، که امیدوارم هرگز نامش را از یاد نبرم-حکایتهای مهمی را مدیونیم که در نسخهٔ اصلی وجود ندارد... .»
خورخه لوئیس بورخس (۱۹۸۶-۱۸۹۹)، یکی از نویسندگان و شاعران برجسته و شناختهشدهٔ ادبیات جهان در قرن بیستم بود. او در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین متولد شد. بورخس بهعنوان یکی از نمایندگان برجستهٔ ادبیات لاتین و ادبیات جهانی در دوران خود به شمار میآید و آثار او به طور گستردهای در سرتاسر جهان ترجمه و خوانده میشود.
وی بیشتر بهعنوان نویسندهٔ داستانهای کوتاه و داستانهای عجیب و غریب، علمی تخیلی و فانتزی شناخته میشود. آثار بورخس معمولاً از اساطیر، فلسفه، ادبیات کلاسیک و ادبیات شرقی الهام گرفته میشود. او در آثار خود به موضوعاتی چون زمان، فضا، تاریخ، دین، آیینهای مختلف، اساطیر، مفاهیم فلسفی و انسانشناسی میپردازد.
آثار بورخس اغلب با سبکی بسیار توانمند و دقیق نوشته شدهاند و معمولاً با توجه به پیچیدگی و تعداد ایدهها و لایههای معنایی درونی، در دسته ادبیات پستمدرن قرار میگیرد.
بعضی از آثار معروف آقای بورخس عبارتند از: «کتاب شن»، «اولریکا» و «در ستایش تاریکی». نوشتههای بورخس در دنیای ادبیات جهانی، اثراتی بزرگ داشتهاند. وی در سال ۱۹۸۶ در ژنو، سوئیس درگذشت.
جین فرانکو نیز منتقدی آمریکایی است که در زمینه ادبیات آمریکای لاتین تخصص دارد. از دیگر کتابهای او که به فارسی ترجمه شدهاند، میتوان به «فرهنگ نو در آمریکای لاتین» اشاره کرد.