کتاب ماهی زلال پرست رمانی معمایی است که در سال 1399 به قلم آزیتا خیری اینانلو نوشته شده است. کتاب ماهی زلال پرست و کتابهای دیگر خیری را انتشارات علی به چاپ رسانده است.
یکونیم تن طلا از ایران وارد مرز ترکیه شده و پلیس ترکیه بار طلا را توقیف کرده است. مسئول بار نیز تحت حفاظت پلیس به ایران بازگردانده میشود. اما هواپیمای حامل او بهطرز مشکوکی بر روی کوه دماوند سقوط میکند و خلبان هواپیما نیز کشته میشود. یک روحانی به نام یاسین مسئول رسیدگی به پرونده قاچاق طلا و سقوط هواپیما میشود، اما حین رسیدگی به پرونده به اتهام دریافت رشوه محاکمه و خلع لباس میشود. داریوش که بار طلا به نام او بیمه شده بود، دختری به نام بهنوش دارد.
بهنوش که به دنبال باز کردن گره این پرونده است، با یاسین همراه میشود و پرده از راز چهار دوست برمیدارد که سابقه رفاقت آنها به قبل از پیروزی انقلاب بازمیگردد.
سمانه ابراهیمی منتقد کتاب در مورد زلال پرست نوشته است: «رمان شخصیتهای متفاوتی دارد که نویسنده آنها را با ظرافت خلق کرده و در مسیر مینگذاریشدهای از گره و معما چیده است. فضاسازی خوب انجام شده و مخاطب در سراسر داستان با تعلیقی مرموز در گذشته و حال شخصیتها، ماجرا و تعاملات بین آنها دستوپنجه نرم میکند و در عین حال از عاشقانهی ملیحی هم لذت میبرد. در نهایت اگر شما مخاطب ژانر اجتماعی با چاشنی عشق و سیاست هستید، رمان ماهی زلال پرست گزینه مناسبی برای مطالعه است.»
یکی از خوانندگان کتاب به نام مروارید میگوید: «بعضی از جاهای داستان رفتارهای دیگری را پیشبینی میکردم، اما وقتی بیشتر فکر میکردم و جلو میرفتم، متوجه میشدم که شخصیتهای داستان همه درست و بهجا و با عواطف و احساسات خودشان رمان را جلو میبرند و این قابل تحسین است. پایان تأملبرانگیز و نزدیک به واقعیت جامعه ما، نشان میدهد که خانم خیری بهدنبال ساختن قهرمان و یا ضدقهرمان نبودهاند، بلکه میخواستند هر شخصیت را با عواطف انسانی و فارغ از خوب یا بد بهروشنی توصیف کنند.»
بخشی از این داستان را در ادامه میخوانید: «جناب آقای سید یاسین میرمعزی، فرزند رضا، پس از جلسات متعدد بازپرسی، استماع دفاعیات جنابعالی، بررسی اسناد و ادله موجود در پرونده، و پس از صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژه روحانیت و همچنین بعد از تایید صحت شهادت شاهدان و همهپرسی اعضای محترم هیئت منصفه، این دادگاه در باب اتهامات موجود در پرونده، جرم شما را محرز دانسته و با عنایت به خدمات سابق شما در حوزه دادگستری و دانشگاه، با یک درجه تخفیف محکوم میشوید به خلع لباس مقدس روحانیت و انفصال دائم از قضاوت در تمامی شعب دادگاه و برکناری از تدریس در حوزه و دانشگاه در تمامی سطوح و در باب ادامه توقیف و یا لغو توقیف روزنامه «یوم مبارک»، حکم دادگاه ویژه مطبوعات مورد اجرا خواهد بود. این احکام از همین لحظه قابل اجرا میباشند... نگاهش میکرد... همسنوسال بودند، اما اختلافشان بهقدر یک میز بلند قهوهای بود؛ میزی که منشی آن سویش حکم او را میخواند و او اینسویش به ادامه زندگیای فکر میکرد که قرار بود بدون عبا و عمامه و تدریس و دانشگاه و قضاوت بگذرد... حتما سخت بود... قدمهای کسی حواسش را جمع کرد... قدبلند بود و تهریش داشت، لبخند اما نه... کتوشلوار مشکی به تن داشت با پیراهن چهارخانه سورمهای. نگاهش حالت نداشت؛ نه خشمگین بود، نه آشنا و نه حتی دلش برای او میسوخت... دستش را جلو آورد و او با کرختی لبهایش را تو کشید... گفتند این احکام از همین لحظه قابل اجرا هستند! یعنی باید لباسش را تحویل میداد؟... پلک زد و دستش رفت سوی سرش...»
آزیتا خیری اینانلو متولد قزوین است و مدرک کارشناسی خود را در رشته زمینشناسی دریافت کرده است. او نوشتن را از نوجوانی در مدرسه آغاز کرد و همواره آرزو داشت نوشتههای خود را در قالب کتاب به چاپ برساند. خیری آثار داستانی دیگری دارد که از جمله آنها میتوان «چه ساده شکستم»، «در میان مه» و «کوچه دلگشا» را نام برد. او بیش از ده رمان دیگر با همکاری انتشارات علی منتشر کرده است.
برای مشاهده موارد مرتبط میتوانید به دستهبندی خرید رمان مراجعه کنید.