کتاب «آدمی با دیگران» مجموعهای از نوشتههای «فردریش نیچه» است که توسط علی عبدللهی جمعآوری و ترجمه شده است و نشر ثالث آن را منتشر کرده است.
در یاداشت مترجم در صفحات ابتدایی کتاب میخوانیم: «گزینه حاضر ترجمه کامل کتابی است به نام گزینگویههای نیچه که در ۲۰۰۷ در نشر آرتمیس به چاپ رسیده و بر گرفته از گلچین کتابهای انسانی، بس بسیار انسانی یا انسانی زیاده انسانی، غروب بتان، فراسوی نیک و بد، و دانش طربزا است و بدون هیچ مقدمهای و حتی با چند خطای نگارشی در ذکر شماره قطعههاست. ناشر حتی دلیل این انتخاب خود را هم ذکر نکرده است. و از آنجا که به این شیوه نمیشد کتاب را به فارسی درآورد، یادداشت و دو جستار نخست کتاب را مترجم خود به ترجمه افزود. جستار یکم «نیچه، وبر، هایدگر: اندیشه تحت لوای نیهیلیسم»، به تفاوتها و شباهتهای سه متفکر یاد شده معاصر میپردازد. جستار دوم «بردگان سهانگاره: لحظات، عقاید، مدها» آرا، فریدریش نیچه را از نظرگاه درک فرهنگی مدرن بررسی میکند.»
نظرات زیر از سایت گودریدز آورده شدهاند. علی نیازی گفته است: «کتابچهای مختصر از گزیدههای نیچه پیش روی شماست که کتاب خوبی برای معرفی اجمالی افکار نیچه است.»
مخاطب دیگری نیز با تحلیلهای دقیقی از کتاب، مینویسد: «شصت صفحه اول کتاب حاوی نکات مهمی در جهانبینی نیچه است که با دقت و وسواس خاصی انتخاب شدهاند که من آنها را در سه بخش آوردهام:
بردگان لحظات: نیچه با به چالش کشیدن زمان و تعریفی که دولتمردان، سیاستمدران و اقتصاددانها در طول تاریخ از این واژه کردهاند، سعی در به وجود آوردن تعریف جدیدی دارد. انتقاد نیچه به این مسئله این است که آدمیان سهوا درگیر زندگی در لحظه به معنای مخرب آن هستند و با شتاب بیشازحد از لحظهای به لحظهی بعد پرتاب میشوند و اینگونه، خودِ اصل زندگی را فراموش میکنند. کُندی فضیلت است؛ نه برده لحظه. و...»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «چرا میل یا بیمیلی تا آن اندازه واگیر است که نمیتوان در نزدیکی فردی که او را قوی میپندارند، سر کرد بی آنکه مدام همچون ظرفی پر از محاسن و معایب او شد؟ نخست آن که پذیرش کامل داوری وی بیاندازه دشوار است و خودپسندی ما بر نمیتابدش. زیرا خودپسندی ما نیز همان رنگ فقر فکری و دریافتهی حسی یا همان ترس و نامردمی را دارد و از این رو وادار خواهیم شد که جبههگیری کنیم یا چه بسا خلاف جماعت پیرامون خود رفتار کنیم. البته به شرط آن که این ابراز عقیده، لذتی را برای غرورمان دستوپا کند. اما معمولا این همان دلیل دوم است در گذر از بیتفاوتی به میل یا بیمیلی به اگاهی نمیرسیم. بلکه رفتهرفته به شیوه احساس پیرامون خود عادت میکنیم و چون همرنگ شدن تایید هوادارانه و درک متقابل بسیار خوشایند است، خیلی زود تمام نشانهها و رنگهای حزبی محیطمان را کمی پذیریم.»
فردریش نیچه، فیلسوف و نویسنده آلمانی، یکی از شخصیتهای مهم در تاریخ فلسفه است. او در قرن نوزدهم میلادی زندگی کرده و افکاری منحصربهفرد و تأثیرگذار درباره مباحث مختلف فلسفی و انسانی داشته است.
نیچه در ۱۸۴۴ میلادی در شهر راکن در آلمان به دنیا آمد. او در دانشگاه بُن به تحصیل پرداخت و در زمینههای مختلفی از جمله فلسفه، ادبیات و زبانشناسی تحصیل کرد. وی در رشتههای مختلف دکتری گرفت و پس از آن به تدریس در دانشگاهها و موسسات مختلف پرداخت.
نیچه به بررسی مفاهیمی مانند اراده به قدرت، اخلاق و جامعه پرداخت. او معتقد بود که خدا در دنیای مدرن دیگر وجود ندارد و بشر باید به عنوان خالق خود، مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد. از آثار مهم وی میتوان به «تبارشناسی اخلاق»، «فراسوی نیک و بد» و «چنین گفت زرتشت» اشاره کرد.