چگونه بافت بیولوژیکی که مغز از آن تشکیل شده است باعث ایجاد فعالیت هایی میشود که فرهنگ ما از آنها به عنوان ذهن یاد میکند؟ چگونه سه پوند اسفنج برقی میتواند تجربه هیبت و افسون، حافظه، اولویت و وظیفه را فراهم کند؟ پاسخ تمام سوالات در کتاب «ذهن و مغز» است. کتاب «ذهن و مغز» توضیح میدهد که علم دربارهٔ برنامهریزی و عمل، زبان، توجه، احساسات و بینش چه میگوید.
چگونه احساسات بر تصمیمگیری اساسی شما تأثیر میگذارد؟ چرا بوهای خاص باعث ایجاد خاطراتی میشوند که مدتها فراموش شدهاند، و چه چیزی باعث میشود که ما ناگهان خودآگاه شویم؟ چگونه اندام بیولوژیکی، مغز، همه افکار را در سر شما ایجاد می کند و شما را قادر میسازد فکر کنید، احساس کنید، هوشیار و آگاه باشید و البته «ذهن» داشته باشید؟
پروفسور روانشناسی، آنگوس جلاتلی و نویسنده همکارش، زاراته، بهروشنی پاسخ سوالات بالا را توضیح دادهاند. آنها از شما دعوت میکنند تا نگاهی تازه به ماهیت ذهن، آگاهی و هویت شخصی بیندازید.
خوانندهای از جذابیت این رشته برای خودش میگوید:
«من موضوعی که مربوط به مغز و ذهن باشم، ناخودآگاه جذبش میشوم. اما از نظر علمی آنقدرها هم تمایلی به درک علوم اعصاب به زبان سخت آکادمیک ندارم. این یک کتاب خوب برای افراد معمولی مانند من است که مجذوب موضوعات علمی سخت هستند.»
دیگری از خلاصه خوبی بودن این کتاب از دنیای علوم اعصاب نوشته است:
«قبلاً کتابهایی از این دو نویسنده خوانده بودم و از آن بسیار لذت برده بودم؛ بنابراین امید زیادی به این کتاب داشتم و باید بگویم که ناامید نشدم!
این کتاب یک مقدمه بسیار خوب برای علوم اعصاب، از جمله تاریخچه و کاوشهای معاصر آن در علوم اعصاب بصری، عاطفی و شناختی است. من کاملاً از آن لذت بردم و یکباره آن را تمام کردم. من که آن را به دیگران توصیه میکنم.»
«این کتاب درباره عضوی از بدن، مغز و کاری که این عضو انجام میدهد، ذهن است. در طول تکامل، مغز نیز چون درگیر اعضای بدن برای سازگاری با شرایط محیطی و روشهای مختلف زندگی، به خدمت گرفته شده است. اگر مغز که وسیله نقلیه ذهن است، در طول تکامل تکوین پیدا کرده است، آیا میشود گفت که ذهن نیز در طول تکامل، رشد و تکوین یافته است؟ پاسخ به این سؤال میتواند هم «آری» باشد و هم «نه». مغز و ذهنِ «نخستیها» برای زندگی در جنگل یا در صحرای آفریقا تکوین یافتهاند. آنها برای حل مسائل خاصی چون پیدا کردن غذا، سرپناه، تولیدمثل و پرورش بچهها سازگاری پیدا کردهاند.
اما انسان علاوه بر تکوین زیستشناسی در رابطه با محیط طبیعی زیست، در رابطه با محیط اجتماعی نیز دارای ذهنی فرهنگی شده است. یعنی ذهن انسان علاوه بر تواناییهایی که در رابطه با طبیعت بهدست آورده، آمادگیهای منحصر بهخود همچون تدوینِ موسیقی، خواندن، نقاشی کردن، برنامهریزی رایانهای و رأی دادن در انتخابات را بهدست آورده است. ذهن فرهنگی ما دائماً خود را بازتاب میدهد. به عبارتی دیگر، ذهن همان حرف زدن و فکر کردن دربارهٔ ذهن است.»
در بخشی دیگر از کتاب دربارهٔ تاثیرات آسیب بر روی شناسایی میخوانیم:
«سلولهای قطعه گیجگاهی فعالیت اختصاصی و انتخابی دارند. بسیاری از این سلولها برای تشخیص چهره، بهویژه چهرههای آشنا به فعالیت واداشته میشوند و سلولهای دیگری هستند که برای شناسایی اشیاء دیگر مثل دست اختصاصی یافتهاند. این یافتهها از طریق ثبت فعالیت الکتریکی بهوسیله الکترودهای روی مغز میمون انجام شده، اختلال شناسایی در آسیب قطعه گیجگاهی در انسان نیز آن را تأیید میکند.
عدم توانایی در شناسایی اشیاء به نام اگنوزی (ناشناسی) اشیاء نامیده میشود. انواع اگنوزی وجود دارد که یکی از آنها اگنوزی شکلهاست. در این مورد شخص رنگها را میبیند، عمق و حاشیه اشیاء و اجزاء آنها را لمس و درک میکند ولی قادر به شناسایی آن شیئی در کل نیست.
این افراد قادر نیستند تصویری را که میبینند، کپیبرداری کنند ولی ممکن است بتوانند همان شکل را از روی حافظه نقاشی کنند.
در ناشناسایی همزمان (simultagnosia) هر بار فقط یکی شیئی درک و شناسایی میشود. این اشخاص به طور همزان قادر به شناسایی اشیاء مختلف که در صحنه قرار دارند، نیستند. دو شیئی که بهطور (جداگانه قابل شناسایی هستند وقتی با یکدیگر عرضه میشوند، شخص در تفکیک و شناسایی هستند وقتی با یکدیگر عرضه میشوند، شخص در تفکیک و شناسایی آنها دچار اشکال میشود.»
و در بخشهای انتهایی کتاب درباره اراده آزاد میخوانیم:
«نخستیها و خصوصاً انسانها قطعه پیشانی بزرگ دارند. ما دیدیم که قطعه پیشانی کارکردهایی چون برنامهریزی رفتارهای ناخواسته دارد ولی آیا قطعه پیشانی جایگاه آن چه که در جستجوی آن هستیم یعنی اراده آزاد نیز هست؟
ویلیام چیمز (۱۹۱۰-۱۸۳۲) بر این نظر بود که ارادهٔ آزاد از داشتن دو چیز بهدست میآید: یکی تصور آگاهانه از یک هدف و دیگری میل آگاهانه برای دستیابی به آن. ما ممکن است به آن دو بالا شرط سومی یعنی دانستن چگونه به هدف رسیدن را نیز اضافه کنیم.
دانستن چگونه به هدف رسیدن شامل قابلیت برنامهریزی و پیگیری برنامه و برحذر بودن از عوامل مانعساز است. قطعه پیشانی و بهویژه کرتکس پیشپیشانی به نحوی آشکار نقش عمدهای در این کارکردها دارد. بیتفاوتی در بسیاری از بیماران مبتلا به ضایعه قطعه پیشانی، دال بر دخالت اساسی قطعه پیشانی در تمایلات آگاهانه نیز هست. با این وجود قطعات پیشانی نقش کوچکتری در تخیل آگاهانه نسبت به اهداف عمل، بازی میکنند.»
آنگوس جلاتلی استاد دانشگاه هاروارد در بخش روانشناسی است. علایق پژوهشی پروفسور آنگوس گلاتلی به طور کلی در حوزه روانشناسی شناختی است. موضوعاتی مانند حافظه، استدلال، ارگونومی و رشد شناختی شامل این حوزهها میشود.
تمرکز تحقیقات فعلی او در شناخت بصری است. او اخیراً کمک هزینههای ESRC را برای بررسی توجه بصری دریافت کرده است. هدف این کار درک فرآیندهای درگیر در به دست آوردن بازنمایی از محیط از نظر اشیا و پسزمینه، و چگونگی تأثیرگذاری این فرآیندها بر اشکال مختلف توجه بصری است.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب ذهن و مغز را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به کتابهای روانشناسی علاقهمندید، به صفحه خرید کتب روانشناسی هم سری بزنید.