لحظات پایانی هر فیلم برای تماشگران اهمیتی خاص دارد اما جای تعجب است که مطالب کمی درباره اینکه چگونه فیلمها به پایان میرسند و تماشاگران چگونه این لحظات پایانی را تفسیر میکنند، نوشته شده است. کتاب «پایان: روایتگری و بَستار در سینما» در سال ۱۹۹۵ به قلم ریچارد نوپرت (Richard Neupert) نوشته شده است تا یکی از این خلاها را پر کند.
این کتاب پایانبندیها و نقش جدی آنها در فیلم و دلایلی که تماشاگران برای فهم فیلمها مییابند را بررسی میکند. نویسنده با استناد به نقد ادبی معاصر و تئوری فیلم، استراتژیهای داستانی در فیلمها را از فیلمهای کلاسیک هالیوودی تا سینمای هنری اروپایی مدرن تحلیل میکند. برای کمک به خوانندگان در درک توابع مختلف پایانها، فیلمها به چهار دستهبندی اساسی تقسیم میشوند: فیلم «متن بسته» که معمولاً در آثار کلاسیک دیده میشود؛ فیلمهای «داستان باز»؛ فیلم «گفتمان باز»؛ و فیلم «متن باز» که در پایان داستان مخالفت میکند. تجزیه و تحلیل متنی دقیق از نمونههای فیلم نشان میدهد که چگونه تمام قسمتهای روایت یک فیلم - از میزانسن تا موسیقی متن – چگونه مخاطب را به پایان فیلم، راهنمایی و هدایت میکنند. در میان فیلمهای نمونه که به عنوان موارد آزمون برای مطالعه پایانبندیها آورده شدهاند؛ مرد آرام (فورد، 1950)، 400 ضربه (تروفو، 1959)، آخر هفته (گدار، 1967)، همه چیز خوب است (گدار، 1972) و زمین (دوزنکو، 1930) هستند.
پوریا نظرش را در مورد این کتاب در سایت goodreads اینگونه بیان میکند:
«قطعا موضوعی که این کتاب به آن پرداخته است موضوعی مهم است که سالهاست به آن اشاره نشده است. پایانبندی در سینما و فیلمهای سینمایی بسیار تاثیرگذار است و اینکه یک کتاب به طور مفضل به این موضوع میپردازد برای من جذاب و تحسینبرانگیز بود.»
ستاره نیز یکی از خوانندگان کتاب است که در مورد کتاب نوشته است:
«این کتاب مخصوص عاشقان سینما است و کسانی که دوست دارند قواعد و اصول سینما را بهتر درک کنند و سینما را عمیقتر بشناسند. من کتاب را دوست داشتم چون سینما و فیلم را دوست دارم. این کتاب میگوید که پایانبندی در سینما یکی از مهمترین اصول است و کاملا هم درست میگوید و با زبانی روان و ساده این بحث را در کتاب به پایان میرساند.»
در پاراگرافی از کتاب میخوانیم:
«اگرچه اتحاد زوجین نقطه پایان مشترکی در سینمای کلاسیک هالیوود است، اما میتوان پرسید که چرا فیلم «مرد آرام» عناصر ارتباطدهندهای را با هم ترکیب میکند. (پیروزی شان در قبولی مری کیت و احترام شهر) پیش از همه کدهای کوچک عمل (آینده روحانی پلیفیر و نامزدی بیوه تیلان به ویل). پاسخ در طبیعت داستان است: نامزدی ویل و بیوه تیلان و حتی خوشبختی روحانی پلیفیر به خوشبختی بزرگترِ شان و مری کیت وابسته است. نبردِ شان و ویل در سراسر منطقه، راهها را باز میکند که در طول فیلم ساخته شدهاند، از جمله مسدود شدن جذابیت متقابل ویل و بیوه و تضادهای مذهبی. در حالی که پدر لونرگان نبردی قبلی بین ویل و شان را در بار کوهان منتقل کرده و آن را به دستِ دادنِ تغییر مسیر داده بود، نبرد نهایی نشان میدهد که هر دوی پلیفیر روحانی و پدر لونرگان نبرد را به عنوان یک فعالیت سالم و ضروری میبینند، زیرا پلیفیر بر شان شرط میبندد و لونرگان تظاهر به جعبهبازی میکند.»
در پاراگرافی دیگر از کتاب میخوانیم:
«این تفاوتهای ظاهراً متناقض میان نقش داستانگوی شخصیت و داستان نوشتاری بزرگتر به عنوان یک کل، تعریف و عملکرد عباراتی مانند داستانگوی و گفتار را چالش میکند. علاوه بر این، «مرد آرام» ما را مجبور میکند تا با دقت تفاوتهای مختلف در سطوح، درجات و عملکردها در داستان نوشتاری فیلم را تفکیک کنیم. آندره گودرو اینطور مینویسد که صدای یک داستانگوی شخصیتی، توسط یک صدای دیگر نظارت میشود.»
«ریچارد نوپرت» دانشیار برجسته دانشگاه جورجیا است. او در زمینه تاریخ و نظریه سینما تدریس میکند. حوزههای موردعلاقهاش عبارتند از؛ سینمای فرانسه، نظریه روایت و انیمیشن. کتابهای وی شامل «تاریخ سینمای فرانسه»، «جان لسیتر»، «تاریخچه انیمیشن فرانسوی» و «تاریخچه جریان نو در سینمای فرانسه» است. او همچنین دو کتاب از زبان فرانسوی ترجمه کرده است: «ایستاییشناسی» و «جریان نو فرانسوی»