کتاب «بازاریابی انگیزشی» همانگونه که از اسمش پیداست درباره مباحث مرتبط با بازاریابی است. شغلی که در دنیای مدرن جای خود را بیش از پیش در میان مردم باز کرده است و از اهمیت بالایی برخوردار است. کتاب «بازاریابی انگیزشی» روش بازاریابی در کسبوکار را برای علاقهمندان به این موضوع تغییر میدهد.
بازاریابی انگیزشی فرآیندی پیوسته و نیازمند تلاش و کوش بسیار است تا منجر به افزایش فروش محصول و ماندگاری مخاطب شود. این شغل از جهاتی نیز با روانشناسی و هوش هیجانی افراد مرتبط است و اگر راه و رسم درست آن به جا آورده شود، میتوان مسیر موفقیت را در آن سریعتر از هر کاری طی کرد. این روزها همه در فکر آن هستند که چگونه خود و دیگران را برای انجام دادن کاری ترغیب کنند.
نویسنده مدعی است که بهکارگیری محتوای کتابش در ساخت اولین آگهی تبلیغاتی، ممکن است در همان ابتدا پاسخگویی مخاطبان به تلاشهای تبلیغاتی را دو یا چند برابر کند. مخاطب این کتاب میتواند نه تنها مدیرفروشها و بازاریابهای حرفهای، بلکه روانشناسان، کارفرمایان، دولتها، مربیان، آموزگاران و والدین باشد. در حقیقت مختص همه کسانی است که به نحوی میخواهند در دیگران انگیزه ایجاد کنند. رابرت ایمبرایل، خود یک بازاریاب مشهور آمریکاست که سعی کرده با توسل به اصول انگیزشی و هیجانی، محرکهای هیجانی قدرتمند و خط مشیهای بازاریابی موثری را در اختیار افراد علاقهمند به این حوزه قرار دهد.
شیما درباره کتاب میگوید: «این کتاب نسبت به کتابهای دیگه بازاریابی برای من خیلی مفیدتر بود، مخصوصا برای بازاریابی در ایران. بازاریابی بیشتر از تکنیکهای فیزیکی متکی به تکنیکهای روانشناسیه. این کتاب با توضیح مفصب در مورد پنج محرک اصلی انگیزشی کمک خیلی خوبی به روند کاری من کرد.»
مسعود نظر خود را درباره کتاب اینگونه بیان میکند: «کتابی است که پایه و اساس بازاریابی را با مثالهای کاملا ملموس بیان میکند. به معنای واقعی کلمه ترغیبکننده است. فرقی هم نمیکند در کدام قسمت و چه کاری بازاریابی میکنید. من کتاب را کامل مطالعه کردم و خواندن آن را به علاقهمندان پیشنهاد میکنم.»
در این پاراگراف، بخشی از کتاب که راجعبه خواستههای هیجانی افراد است را مطالعه میکنیم: «از آن جا که افراد نه بر اساس نیازهایشان، بلکه بر اساس خواستههای هیجانیشان خرید میکنند، وظیفه شما این است که تا جایی که میتوانید به این خواستههای هیجانی بپردازید. وقتی مطالب پیش رو را در یک سمینار حضوری آموزش میدهم، از شرکتکنندگان میخواهم تا در مدت کوتاه دوازده دقیقهای، تا جایی که میتوانند تعداد بیشتری از خواستههای هیجانی را فهرست کنند. وقتیکه ایدههایشان به اتمام رسید، مرحله بعدی را آغاز میکنم و فوراً فهرستی از صدها خواسته هیجانی را که بهاحتمال بسیار زیاد به ذهنشان خطور نکرده است در اختیارشان قرار میدهم.
تصور کنید چه قدرت شگرفی خواهید داشت اگر بتوانید از صدها خواسته هیجانی متفاوت که همه آنها با محصولات و خدمات شما در ارتباطاند، بهرهبرداری کنید. آیا این امر باعث میشود هنگام تهیه نسخه بازاریابیتان گزینههای بیشتری در بررسی کنیم چگونه این اتفاق رخ میدهد. یک خواسته هیجانی بهدرستی پیوندیافته بر مبنای مزیتی است که محصولات یا خدمات شما به شخصی که درنهایت آن را میخرد، ارائه میدهند.»
پاراگرافی دیگر از کتاب را در زیر میخوانیم: «هنگامیکه تازه، وارد دنیای بازاریابی شده بودم، تفاوت بین مزایا و ویژگیهای محصولی را که میفروختم نمیدانستم. من نسخه فروش را بر اساس ویژگیهای یک محصول خاص مینوشتم و از اشاره کردن به مزایای آن کاملاً غفلت میکردم. اجازه دهید مثال بارزی را برای شما بیان کنم؛ مثالی که برای مشتریان و شرکتکنندگان سمینارهایم مطرح میکنم. در اواسط دهه ۱۹۹۰، برای یک شرکت سرمایهگذاری املاک و مستغلات کار میکردم که یک برنامه جدید برای هدفگیری مشاوران املاک و مستغلات تهیه کرده بود. تفکر پشت این برنامه این بود که مشاوران، املاک را به این شرکت ارجاع دهند و وقتی این شرکت یک ملک ارجاع شده را میخرید، سهم کارمزد فروش معین خود را دریافت کنند. آنچه این پیشنهاد را متفاوت میساخت این بود که وقتی ملک ارجاع شده یکبار دیگر بازسازی و سپس فروخته میشد، آنها همچنین بخشی از قیمت فروش افزایش یافته را نیز دریافت کنند.»
رابرت ایمبرایل ابتدا تحصیلاتش را در رشته عکاسی به سرانجام رساند و پس از آن، از طریق عکاسی تبلیغاتی با دنیای پیچیده و بزرگ بازاریابی آشنا شد. او هماکنون رئیس و مدیرعامل شرکت Ultimate inc و یک کارشناس بازاریابی است.