برندۀ مدال جنگیِ نوروژیِ «صلیب آزادی شاه هاکون هفتم»، «ماه پنهان است» یکی از مهمترین رمانهای کوتاه «جان اشتاین (استاین) بک» است که برای اولینبار، در سال 1942 منتشر شد. «ماه پنهان است» به قصد روی صحنه آمدن نوشته شد و اشتاین بک نام این اثر را، از نمایشنامۀ شاهکار شکسپیر «مکبث» وام گرفته است. این نوشتۀ ضدجنگ و ضدنازیها، در بحبوحۀ جنگجهانی دوم بهصورت غیرقانونی در بخشهای تحت سلطۀ نازیها چاپ شد و بهسرعت، به معروفترین اثر ادبیات آمریکا در کل حکومت شوروی مبدل گشت.
«ماه پنهان است» روایتی است از کشوری گمنام و نمادین در شمال اروپا توسط ارتش کشور دیگری در دوران جنگ انگلستان و روسیه. به گمان بسیاری از افراد، این روایت بر اساس اتفاقات واقعی و اشغال کشور «نوروژ» توسط «نازیها» ساخته و پرداخته شده است. سربازان اشغالگر این داستان، با کمترین میزان تلاش موفق به تسخیر این کشور گمنام شدند و با تصور اینکه مردم این سرزمین، ناامید، بزدل و تسلیم هستند، آنها را به استخراج زغالسنگ از معدن گماشتند. این قضیه تا زمانی بدون هیچ مشکلی پیش میرفت که مهاجمین به زور توسل جستند و آزادی مردم را زیر سوال بردند. همین امر موجب میشود خشم نهان و سرکوبشدۀ مردم، به ناگهان سرریز کند...
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب ماه پنهان است چیست؟
یکی از نظرات جالبِ توجه و مفصل خوانندگان این کتاب در سایت «ایران کتاب» اینچنین است: « محوریت این رمان براساس گفتوگوهای میان افراد است و در آن اثرات جنگ به خوبی در هر دو سمت دیده میشود. جنگ و خشونتهای آن کاری به این ندارد که شما چه کسی هستید و در کدام جبهه قرار دارید. در این رمان سربازانی را میبینیم که پیروز میدان هستند و از اینکه به راحتی کنترل شهر را در اختیار گرفتهاند خوشحالاند. از آرام بودن مردم راضی هستند و با شنیدن خبرهای خوب، فکر میکنند که جنگ به زودی پایان مییابد و آنها میتوانند به آغوش خانواده خود برگردند. اما آیا واقعا چنین است؟ در مقابل مردمی را داریم که تندخو بودن را بلد نیستند. از شیوه جنگیدن و مقاومت و نافرمانی چیزی نمیدانند. سالها در صلح و آرامش زندگی کردهاند. اما وقتی آزادی را از آنان میگیرند، همین مردم به سرعت تغییر میکنند و تکتکشان حاضرند که جان خود را در راه آزادی فدا کنند.»
یکی از توصیفات کاربران سایت «طاقچه» از این رمان نیز بدین صورت است: «به عقیدۀ من یکی از کتابهای خوب و ارزشمندِ جان اشتاین بک همین کتاب است. «ماه پنهان است» روایتی است پیرامون مبارزات مردمی علیه استثمار و استعمار که در طول جنگ جهانی دوم، به وسیلۀ فاشیسم، به صورت گستردهای در جهان، خصوصا در اروپا، در حال گسترش بود. آزادی، آزادگی و همدلی از موضوعاتیه که در این کتاب به آنها پرداخته شده است؛ مفاهیمی که از ارکان مهم مبارزات مردمی به شمار میرود.»
یکی از نظرات پرشور کاربری سایت «گودریدز» را نیز با هم بخوانیم: «فکر میکنم اگر به من بگویند که فقط یک کتاب ضدجنگ میتوانی معرفی کنی، «ماه پنهان است» را معرفی میکنم. کتابی که جنگ را فقط از زاویه دید قربانی نگاه نکرده، بلکه به ترسها و تنهاییهای اشغالگران و فاتحان هم توجه کرده و رنجهای آنان را نیز دیده است. کاش هیچ جنگی نبود، در هیچ کجای دنیا.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
یکی از مشهورترین و حماسیترین پاراگرافهای این رمان کوتاه که در مدح «مردم آزاد» است، بدین صورت است: «مردم دوست ندارند شکست بخورند و شکست هم نخواهند خورد. مردم آزاد جنگ را شروع نمیکنند، امّا شروع که شد، هرگز اسلحهشان را زمین نمیگذارند، حتی وقتی شکست بخورند. این از گلههای انسانی که همهشان پیرو یک پیشوا هستند برنمیآید. به همین سبب است که گلههای انسانی در عملیاتها پیروز میشوند و مردمان آزاد در نبردها. خواهید دید که جز این نیست.»
پشت جلد آمده است: «و آن مردان پیوسته به یاد خانه بودند. افراد گردان کمکم از سرزمینی که اشغال کرده بودند بیزار شدند و با مردم درشتی کردند. مردم نیز با آنان درشتی کردند. رفتهرفته اندکهراسی در دل فاتحان رخنه کرد، ترس از اینکه جنگ هرگز تمام نشود و آنان هیچگاه به خانه برنگردند و دیگر روی آسایش را نبینند، ترس از اینکه روزی از پا دربیایند و همچون خرگوشی در کوهستان شکار شوند، زیرا نفرت مردمی که سرزمینشان اشغال شده بود هیچگاه فرو نمینشست.»
در بخش از کتاب، نویسنده به شرح و توصیفی جذاب از دلیل ساده اما قابلتأمل قهرمان شدن یکی از شخصیتها میپردازد: «آنی ترشروی، سرخبینی و سرخچشم گفت: «باشد، دارم همین کار را میکنم.» آنی همیشۀ خدا کمی بداخلاق بود و حضور این سربازان و اشغال شهر هم خلقوخویش را بهتر نکرده بود. بهواقع آنچه سالها به تندخویی تعبیر میشد یکشبه تبدیل شده بود به حسی میهنپرستانه. آنی با ریختن آبجوش روی سربازان اندک آبرویی برای خودش دستوپا کرده و مظهر آزادیخواهی شده بود. هرکس دیگری هم که در ایوان پشت خانه سروصدا میکرد رویش آبجوش میریخت، اما اینبار دست تصادف از او قهرمانی ساخته بود. و از آنجا که تندخویی سرآغاز کامیابیهایش بود، با واداشتن خود به تندخوییهای پیاپی و بیشتر به موفقیتهای تازهای دست مییافت.»
در قسمتی نیز شاهد سخنانی بسیار حکیمانه از لنسر هستیم که خلاصهای از دروغهای فرماندگان به سربازان جوان را، شرح میدهد: لنسر گفت: «بله، میدانم. دربارۀ این موضوع زیاد صحبت کردهام. میدانید، اگر آنقدر وقتم را صرف حرفزدن دربارۀ این موضوع نکرده بودم، شاید تابه حال سرلشگر شده بودم. ما جوانانمان را برای پیروزی تربیت کردهایم و بهحق در زمان پیروزی مایۀ سربلندی هستند. اما درست نمیدانند موقع شکست چطور رفتار کنند. به آنان گفتیم که از جوانان دیگر باهوشتر و شجاعتر هستند. وقتی متوجه شدند حتی سر سوزنی هم از باقی جوانان شجاعتر و باهوشتر نیستند، تقریبآ خشکشان زد.»
درباره نویسندۀ کتاب ماه پنهان است
«جان اشتاین بک» یکی از مشهورترین و پرآوازهترین نویسندگان آمریکایی (بهخصوص در سبک ناتورالیسم) بود که در طول دوران حرفهای نویسندگی خود، موفق به دریافت جایزۀ پولیتزر ادبیات داستانی و جایزه نوبل ادبیات شد. از جمله مهمترین آثار او میتوان به رمانهای «خوشههای خشم»، «موشها و آدمها» و «شرق بهشت» اشاره کرد.