ارسطو کتاب «در آسمان» را ۳۵۰ سال قبل از مسیح تالیف کرده است. در آسمان یکی از آثار مهم در تاریخ علم و فلسفه است که در زمینهٔ آسمانشناسی و فیزیک آسمانی نگاشته شده است.
کتاب «در آسمان» در بخشی از کتابهای ۱ تا ۴ از ارسطوی مقدس قرار دارد که یوکسوفرانتس، شاگنیا، آسپاشیا و کریتیاس آثار ارسطو را در سالهای پس از مرگش جمعآوری و اصلاح کردند. ارسطو در این کتاب به مباحث مختلف مرتبط با آسمانشناسی و ساختار آسمان و سیارات میپردازد. وی به توضیحاتی درباره طبیعت و تشکیل سیارات، جنس و نوع آسمان، تحرک سیارات و علل آن و همچنین نسبت زمین و آسمان میپردازد. یکی از نکات جالب در این کتاب، مفهوم توالی و تحول معنوی و طبیعی آسمانی است.
ارسطو به مباحثی درباره تحول و تغییرات سیارات و سیارههای آسمانی، انتقال نور و حرکتهای دورانی اشاره میکند. این کتاب نهتنها در زمان خود بلکه تا قرنها بعد نیز تأثیر بهسزایی داشته و بسیاری از علما و فیلسوفان بعدی به تفکرات ارسطو در این کتاب اشاره کردهاند. این اثر تأثیرگذار در تاریخ فلسفه طبیعت و آسمانشناسی یگانه است و در تشکیل نظریهها و اصول پایه در این زمینه نقش مهمی ایفا کرده است.
خوانندهای ارسطو را فیلسوف بزرگی میداند که باید بیش از اینها به او مراجعه شود. او کتاب در آسمان را نشانهای برای بزرگی ارسطو میداند که با جملههایش آدمی را به حیرت وامیدارد. مخاطب دیگری نیز کتاب را تاحدودی سختخوان ولی درکشدنی میداند. او توصیه میکند باید باحوصله کتاب را خواند.
در پاراگرافی از این کتاب میخوانیم:
«علم طبیعت بیشتر یا تقریباً بیشتر درباره اجسام و خصایص و حرکات آنها و همچنین درباره مبادی این نوع جوهر گفتگو میکند. در حقیقت در میان چیزهایی که ساخت طبیعی دارند. بعضی جسم و مقدارند و بالأخره بعضی دیگر نیادی چیزهاییاند که جسم و مقدار دارنده و اما متصل آن است که قابل تقسیم به اجزاء بی نهایت تقسیمپذیر آن است که در همه ابعادش تقسیمپذیر است. در میان مقادیر آن که بر حسب تنها یک بعد تقسیمپذیر است خط است، آن که بر حسب دو بعد تقسیمپذیر است سطح است و آن که بر سه بعد تقسیم پذیر است جسم است؛ بیرون از این مقادیر هیچ مقدار دیگری وجود ندارد زیرا در مجموع فقط سه بعد وجود دارد.
چنانکه فیثا غوریان نیز میگویند، جهان، و هر چه در آن است. حاصل عدد سه است. زیرا پایان و میان و آغاز عدد نشاندهنده کل را تشکیل میدهند. و این عدد یک سهگانه است.»
در پاراگراف دیگری از کتاب، راجعبه متناهی یا نامتناهی بودن اجزا میخوانیم:
«این معنی که جسم نامتناهی وجود ندارد هنگامی که مسلم میشود که هر یک از عناصر را جداگانه بررسی کنیم، چنانچه ما کردیم. میتوانیم این معنی را به نحوی کلی هم نه تنها در پرتو دلایلی که در رساله مبادی اقامه کردیم(زیرا در آنجا هم به طور کلی درباره جسم نامتناهی مشخص کردیم که جسم نامتناهی به چه معنی وجود دارد و به چه معنی وجود ندارد)، بلکه همچنین به نحوی دیگر، در خور قصد کنونی خود نشان دهیم.
آنگاه مسئله دیگری پیش خواهد آمد: باید ببینیم که آیا عالم، به فرض آنکه جسم کلی آن نامتناهی نباشد، لااقل به بزرگی خواهد بود که وجود آسمانهای بسیار را ممکن میسازد؟ در حقیقت شاید بتوان از خود پرسید که آیا مانعی هست که تصور کنیم که از نوع جهان ما جهانهای دیگری بیش از یک جهان، نه بینهایت جهان وجود دارد یا نه. اما نخست باید به بحث درباره نامتناهی به طور کل بپردازیم. هر جسمی ضرورتا باید یا نامتناهی باشد یا متناهی؛ اگر نامتناهی است، باید تماما مرکب از اجزا ناهمانند باشد یا از اجزا همانند.»
ارسطو یکی از بزرگترین فلاسفه یونان باستان و یکی از مرشدان بزرگ تاریخ فلسفه، در سال ۳۸۴ پیش از میلاد در شهر استاژیرا واقع در مقدونیه به دنیا آمد. وی فرزند نیکوماخوس، پزشکی معروف بود. زندگی ارسطو در سراسر یونان، مصر و آسیای کوچک، در آموزش و تدریس، تحقیقات و نگارش ادامه یافت. وی در زمینههای مختلف از جمله فیزیک، زیستشناسی، سیاست، منطق و اخلاق دانش زیادی داشت و در شهر آتن مدرسه خود را تاسیس کرد.
ارسطو بهخصوص به تبیین نظریههای فلسفی، منطقی و علمی معروف است. از جمله آثار وی میتوان به «درباره نفس»، «سیاست»، «اصول حکومت آتن»، «متافیزیک»، «خطابه» و «شاعری» اشاره کرد که همگی به فارسی ترجمه شدهاند.