اگر بتوانیم به یک قدرت ذهنی واقعی برسیم، در برابر اتفاقات پیشبینیناپذیر زندگی کاملاً آمادگی خواهیم داشت. این آمادگی نیز، مقاومت ما را در برابر استرس و ناملایمت زندگی بالا میبرد و رضایت و خشنودی کلی ما را بهبود میدهد و در نهایت توانایی و تمرکزمان را در هر نوع فعالیتی که به آن مشغول هستیم، افزایش میدهد.
نویسنده در این کتاب و در هر فصل، به یکی از 13 کاری میپردازد که افراد با ذهن قوی انجام نمیدهند؛ چند نمونه از آنها را در زیر میخوانیم:
- با تاسف خوردن برای خودشان زمان را هدر نمیدهند؛
- از قدرتشان دست نمیکشند؛ - از تغییر پرهیز نمیکنند؛
- روی چیزهای خارج از کنترلشان تمرکز نمیکنند؛
- نگران راضی کردن همه نیستند؛
- از خطرپذیریهای حسابشده نمیترسند؛
- یک اشتباه را بارها تکرار نمیکنند.
بیزنس اینسایدر، وبسایت خبری آمریکایی، در مورد این کتاب میگوید: «کتاب ایمی مورین به شما کمک میکند چرخهی عدم پیشرفت را بشکنید و زندگی رویاییتان را آغاز کنید. سیزده راهکار حیاتی ارائهشده در این اثر برای بهبود قدرت ذهنی، چیرگی بر ترسهایتان و تبدیل شدن به نیروی محرکهای است که میتوانید باشید.»
نشریه کازموپولیتن یکی از نشریههای برتر آمریکایی در نکوداشت این کتاب مینویسد: «مورین، مددکار اجتماعی بالینی، در این کتاب، سیزده عادت روزمره را مطرح میکند که مانع دستیابی شما به بهترینتان میشود. برای مثال، ماندن در گذشته و رنجش از دیگران به خاطر موفقیتشان هرگز زندگی شما را بهتر نمیکند. مورین کمک میکند این رفتارهای منفی را به رفتارهای مثبت تبدیل کنید. پس باید اجارهی این کار را به او بدهید.»
ایمی فریس نیز نظرش را در مورد این کتاب، اینگونه بیان میکند: «این کتاب باید در قفسه کتاب هر کسی باشد. شما باید این کتاب را بخرید، بخوانید و مهمتر از همه با تمام دوستانتان به اشتراک بگذارید تا بتوانند قویتر باشند.»
ساناز در مورد تجربهی خواندن این کتاب میگوید: «این کتاب انگیزهی زیادی به من داد تا بتوانم اعتمادبهنفس خودم را بالا ببرم و روی ذهنم کار کنم تا بتوانم در مسیر ساختن یک ذهن قوی قرار بگیرم. زبان این کتاب، زبانی روان، آسان و صمیمی است که خیلی راحت میتوان با بیان نویسنده ارتباط برقرار کرد و به نوشتههایش روزها فکر کرد و آنها را به مرحلهی عمل رساند.»
راچل از انگلستان در مورد این کتاب میگوید: «این کتاب به من ثابت کرد که ما همهی پاسخها را درون خود داریم؛ فقط باید سوالات درست را بپرسیم. باید به خود ایمان داشته باشیم و هرگز بهخاطر آنچه هستیم عذرخواهی نکنیم و در هر کاری که انجام میدهیم، مصمم و با اعتمادبهنفس باشیم و اگر بخواهم در یک جمله بگویم، این کتاب زندگی من را دگرگون کرد.»
یکی از پاراگرافهایی که خیلی در شبکههای مجازی دستبهدست شده را در زیر میخوانیم: «عادتهای بد مثل وزنههای سنگینی هستند که در طول روز با خود میکشید. آنها شما را کند، خسته و ناامید میکنند. وقتی افکار، رفتارها و احساسات خاصی داشته باشید که شما را عقب نگه میدارند، با وجود تمام سختکوشی و استعدادتان، برای رسیدن به ظرفیت کامل وجودیتان در کشمکش بهسر خواهید برد.»
در پاراگرافی از کتاب به مزایای افزایش قدرت ذهنی میپردازد و میگوید: «وقتی زندگی خوب پیش میرود، اغلب بهسادگی میتوان احساس قدرت کرد؛ اما وقتی مشکلاتی همچون ازدستدادن شغل، بلای طبیعی و بیماری یا مرگ یک عزیز بهوجود میآید، گاهی تحمل سختیها اجتنابناپذیر میشود. وقتی از نظر ذهنی قوی هستید، برای تعامل با چالشهای زندگی به آمادگی بیشتری دست مییابید. مزایای افزایش قدرت ذهنی عبارتاند از: افزایش انعطافپذیری در برابر استرس: قدرت ذهنی، نهفقط هنگام مواجهه با بحرانها، بلکه در زندگی روزمره نیز مفید است. میتوانید مشکلات را مؤثرتر و کارآمدتر حل کنید تا میزان استرس شما کاهش یابد. افزایش سطح رضایت از زندگی: با افزایش قدرت ذهنی، اعتمادبهنفستان هم افزایش مییابد و مطابق ارزشهایتان رفتار خواهید کرد. همین اقدام، باعث آرامش ذهنی شده و درمییابید که بهراستی چهچیز در زندگیتان مهم است.»
پاراگرافی دیگر از این کتاب که ارزش خواندن دارد: «نگرانی برای راضیکردن همه، اتلاف وقت است. نمیتوانید احساس دیگران را کنترل کنید. هر چه زمان بیشتری را به این افکار بپردازید که آیا دیگران خوشحال هستند، زمان کمتری خواهید داشت تا به موارد واقعاً مهم فکر کنید. راضیکنندهها بهسادگی بازیچهی دست دیگران قرار میگیرند. دیگران میتوانند یک فرد راضیکننده را از یک کیلومتری تشخیص دهند! بازیدهندهها اغلب از تاکتیکهایی برای شکار عواطف راضیکنندهها و مهار رفتارشان استفاده میکنند. پس مراقب افرادی باشید که چنین چیزهایی میگویند: «چون تو بهترین کار را انجام میدهی، این کار را از تو میخواهم» یا «متنفرم از این درخواست؛ اما...» شما نمیتوانید همه را راضی کنید. غیرممکن است که همه از یک چیز لذت ببرند. بپذیرید که برخی افراد هرگز راضی نمیشوند و خوشحالکردن آنها وظیفهی شما نیست.»
ایمی مورین نویسندهی این کتاب یک درمانگر، مربی قدرت ذهنی و نویسنده پرفروش بینالمللی و یک سخنران بسیار معروف است که یکی از محبوبترین گفتوگوهایTEDx را ارائه داده است. او مادرش را پس از یک مسابقهی بسکتبال از دست داد و پس از آن، شوهرش بر اثر حملهی قلبی در 26 سالگی فوت شد. پس از ازدواج مجددش، پدر شوهر جدیدش به علت بیماری سرطان جان خود را از دست داد.
این اتفاقات باعث تشویش روحی او شد، اما او قدمهای فراوانی در راه بهبودی خود برداشت و بعد از تجربهها و راههایی که خودش برای بهتر شدن روحیهاش انجام داد، مقالهای تحت عنوان «13 کاری که افراد دارای ذهن قوی انجام نمیدهند» را نوشت که بعدها تبدیل به همین کتاب شد.