کتاب «اگر از نو شروع کنیم (if we start again)» اثر اریک امانوئل اشمیت است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است. شهلا حائری این کتاب را به فارسی ترجمه و نشر قطره این کتاب را در ایران چاپ کرده است. انتشارات افراز نیز این کتاب را با عنوان «اگر دوباره شروع میکردیم» با ترجمه خانم رویا لهراسبی روانه بازار کرده است.
داستان دربارهی دو نفر است که در مرحلهای از زندگیشان به سرنوشتی ناگوار رسیدهاند و دچار بحران شدهاند. آنها در یک صحنه بدون زمان و مکان دوباره با هم ملاقات میکنند و فرصتی برای بازنگری و تغییر زندگی خود را دارند. کتاب با شیوهی نوشتاری زیبا و عمیق، ما را به دنیای دو شخصیت اصلی میبرد و به تفکر در مورد مفهوم زندگی و انتخابهایمان تشویق میکند. نویسنده با استفاده از زبانی ساده و روان، احساسات و اندیشههای شخصیتها را بهخوبی به تصویر میکشد و ما را به اندیشیدن و تأمل در مسیر زندگی خود میکشاند.
داستان کتاب اگر از نو شروع کنیم، تلاشی برای فهمیدن واقعیت زندگی است و نشان میدهد که در هر لحظه، ما میتوانیم تصمیم بگیریم تا زندگیمان را دوباره شکل دهیم و انتخابهای جدیدی را در مسیرمان انجام دهیم. این کتاب با پایانی تأملبرانگیز، خواننده را به تفکر و تأمل در مسیر زندگی خود میکشاند و ایدههای جدیدی را برای تغییر و بهبود زندگی به او میدهد.
نظرات زیر از سایت گودریدز و فیدیبو آورده شدهاند. کاربری که تجربه خواندن دیگر آثار این نویسنده را دارد، نوشته است: «من از خواندنِ بیشترِ نمایشنامهها و نوشتههای آقای اشمیت لذت میبردم و این کتاب هم یکی از آنها بود. ایشان نویسندهی کاردرست و توانمندی هستند.»
امیر نیز به اشاره به موضوع کلی کتاب مینویسد: «موضوع کتاب برگشت به زمان عقب است که دوستش داشتم. به نظرم اشمیت بهخوبی توانسته چنین موضوعی را در قالب نمایشنامه و طنز بیان کند. کتاب خیلی سریع پیش میرود. از طرفی قلم نویسنده خواننده را تحریک میکند تا سریعتر به انتهای کتاب برسد.»
آقای حسن عباسی نیز به موضوع محوری نویسنده در تمام آثارش میپردازد و مینویسد: «نمایشی از اشمیت که مانند دیگر آثارش بر دو مفهوم عشق و زمان متمرکز است. ایدهی نمایش این موضوعست که اگر فردی به گذشته خود بازگردد، قادر است با تجربیات اکنونش در آن گذشته تغییری ایجاد کند یا خیر. مردی که به گذشتهاش باز میگردد و با خود جوانش برخورد میکند، به دنبال ایجاد تاثیری در تصمیمات خود است. به دنبال باز گرداندن عشقها، مردگان و... ؛ اما به نظر میرسد این امر در رویا هم غیرممکن باشد و شاید هم نه. شاید او آیندهاش را تغییر داده است.»
شروع کتاب را آوردهایم تا با لحن و فضای کتاب بیشتر آشنا شوید: «سالن متروکی که دور تا دورش شیشهای است. دو در ورودی، رو به پارک جنگلی انبوهی باز میشود که مدتهاست به امان خدا رها شده است. یکی از درها درِ گلخانه است، دیگری که در راهروی بلندی قرار دارد، جزء قسمت مسکونی است. در این سمت، پلکانی به اتاقهای طبقهی بالا و پلکان کوتاهتری به آشپزخانه و قسمت خدمه منتهی میشود.
روی تمام اثاثیه ملافه کشیده شده و معلوم است کسی در این خانه زندگی نمیکند. فقط یک ساعت قدی قدیمی که از کفن جان به در برده، در گوشهای شق و رق ایستاده است و جدی و باابهت تیکتاک میکند.
شخصی از سمت پارک نزدیک میشود. مردی با پالتوی تیره رنگ، کلید را در قفل میاندازد، بهسختی میپیچاند، و در را هل میدهد. لولاهای در به جیرجیر میافتد. الکساندر، مرد خوشقیافهی شصت سالهای با طمأنینه و احترام وارد میشود. اندکی معذب است و بر چهرهاش نشان کودکی بر جا مانده است. متأثر و منقلب دور و برش را نگاه میکند، بی آنکه جرئت کند به چیزی دست بزند».
در جایی دیگر از کتاب، نویسنده از معجون عجیبی صحبت میکند که قضاوت آدمها را مختل میکند. این پدیده کمتر چیزی است که کسی تجربه نکرده باشد!: «این حد زیبایی هم از عجایبه... وقتی جوون بودم گمون میکردم ظاهر آدمها بخش نامرئی وجودشونه، گمون میکردم که روح آدمها تو چهرهشون نمایان میشه. با طیب خاطر تو دام میافتادم. سادهلوحی، بیتجربگی، به اضافهی هورمون تِستوسترون مخلوط میشه که قضاوت آدم رو مختل میکنه.»
اریک امانوئل اشمیت (Éric-Emmanuel Schmitt) در ۱۹۶۰ در شهر سنژاندومنبوا در فرانسه متولد شد. اشمیت از کودکی علاقه شدیدی به ادبیات و نمایشنامه نشان داد. پس از اتمام تحصیلات مقطع دبیرستان، وی به دانشگاه سوربن در پاریس میرود و در رشتهی فلسفه تحصیل میکند. در سال ۱۹۸۷، اشمیت با انتشار اولین اثر خود، رمانی در موضوع عشق، وارد عرصه نویسندگی شد. این کتاب بهسرعت مورد توجه قرار گرفت و موفقیتی بزرگ برای او به همراه داشت. پس از این اثر، اشمیت به نوشتن داستانهای دیگر نیز پرداخت و با استقبال خوبی مواجه شد.
با گذشت زمان، آثار آقای اشمیت به صورت گسترده در سراسر جهان منتشر شدند و ترجمههای بسیاری به زبانهای مختلف از آثارش انجام شد. اشمیت با ایجاد داستانهای پرمخاطب و مفهومی، مخاطبان خود را درگیر و مشتاق خواندن میکند. او توانسته است با انتقال احساسات و ارائه داستانهای پرمحتوا، جایگاهی برجسته در عرصه ادبیات جهانی بهدست آورد. به لطف خلاقیت و استعداد اشمیت در نوشتن، وی توانسته است در طول مسیر حرفهای خود، به موفقیتهای فراوانی دست پیدا کند. او برخی از بزرگترین جوایز ادبی را دریافت کرده است که شامل جایزه گنکور، جایزه ادبی آکادمی فرانسه و جایزه ادبی هاینهمان میشود. این جوایز نشان از ارزش آثار او و تأثیرگذاری او بر روی ادبیات معاصر دارند. برخی از آثار آقای اشمیت شامل «سگ»، «اسباب خوشبختی» و «عشق نامرئی» میباشد.