کتاب «فیل در تاریکی»، اولین بار در سال ۱۳۵۸ شمسی منتشر شده است. این رمان به نوعی اولین و بهترین رمان پلیسی ایران است. «فیل در تاریکی» نوشتهی «قاسم هاشمینژاد» است و «انتشارات هرمس» این کتاب را منتشر کرده است. شاید تعجب کنید اما با داستانی در ژانر پلیسی روبهرو هستیم. معمولا ما ژانر پلیسی را بیشتر در کتابهای ترجمه و از نویسندگان بزرگ این حوزه میخوانیم اما در اینجا میخواهیم با کتابی در ژانر ادبیات پلیسی ایرانی آشنا شویم و همین موضوع این کتاب را متفاوت میکند.
شخصیت اصلی داستان جلال امین نام دارد که گاراژدار است و حسین، برادرش، در آلمان زندگی میکند. حسین برای برادرش یک ماشین گرانقیمت میخرد اما بدون اینکه حسین متوجه باشد، خودش و برادرش را به دام بزرگی گرفتار میکند که تبهکاران و قاچاقچیان مواد مخدر برای آنها پهن کردهاند. در این هنگام، حسین، برادر جلال، به قتل میرسد و جلال برای انتقام خون برادر به جنگ با مافیا میرود. اسم کتاب اشاره به داستانی مشهور در مثنوی معنوی دارد که با بیت زیر شروع میشود:
پیل اندر خانه تاریک بود * عرضه را آورده بودندش هنود
در ادامه نظر بعضی از خوانندگان که در سایت گودریدز دیدگاه خود را ثبت کردهاند، با هم میخوانیم. خوانندهای دربارهی فضای کتاب که نویسنده در تلاش است آن را به نمایش بگذارد، مینویسد: «موقع خواندن احساس میکردم فیلم جنایی-اکشنی از دهه پنجاه و شصت میبینم، فضای تهران دهه پنجاه، تیپ و لهجه آدمها، گاراژها و ماشینهای قدیمی و صدالبته تعقیب و گریزها و قهرمانهای یکهبزن و فِمفَتالها و خلافکارهای عینک دودی به چشم و غیره. ظاهرا قرار بوده همان سالها از این کتاب فیلمی دربیاید که نیمهکاره مانده و به سرانجام نرسید. ولی همین نویسنده فیلمنامه جنایی-اکشن دیگری هم نوشته به نام «راه و بیراه» راجع به سرقت از بانک، که
این یکی فیلم شده است.» (فِمفَتالها= زن افسونگر و یا زن اغواگرِ داستانهای پلیسی)
خوانندهی دیگری با اشاره به اینکه جذابیت و کِشِش یک کتاب ملاک مهمی برای ارزیابی است و این کتاب قطعا این ویژگی را دارد، مینویسد: «چه چیزی میتواند بیشتر از این نشانهی یک داستان خوب باشد که شما نتوانید کتاب را زمین بگذارید؟ «فیل در تاریکی» یک قصه است. قصهای پُرکِشِش با چارچوبی دقیق و نثری روان. به نظرم میآید جای چنین قصههایی میان «کپشننویسهای نسل جدید» خالی است!»
مخاطب دیگری با اشاره به ویژگی خاص این کتاب که در متن از لهجههای گوناگون استفاده شده است، عنوان میکند: «رمان فیل در تاریکی، اثر هاشمینژاد، رمانیست که بسیاری آن را از بهترین آثار داستانهای ایرانی در ژانر پلیسی دانستهاند. یکی از نکات ویژه همین رمان، آفرینش لهجههای مختلف در زبان فارسیست، که در ادبیات فارسی کمسابقه و شاید هم بیسابقه بوده باشد، شاید هم بتوانیم در کنار «فارسی شکر است» محمدعلی جمالزاده، از این رمان نیز نام ببریم. نثر هاشمینژاد نثری دلنشین است.»
کتاب با دزدی شروع میشود و ذهن خواننده را کنجکاو میکند. این شروع نشان میدهد ما با داستانی جذاب روبهرو هستیم که خستگی ملالآور بسیاری از رمانها و داستانها، گریبانگیرش نیست. در متن کتاب میخوانیم: «جلال امین وقتی حساب کرد، دید همه چیز باید صبح همان روزی شروع شده باشد. که ماشین او را دم خانهاش در باغ صبا خالی کرده بودند. ساعت هفت صبح بود، روز اول چار-چار، و بیرون سرما بیداد میکرد و نمور بود، چون که آسمان ابر بود، دم باریدن، و یک هفته بود همه منتظر بودند و نمیبارید. جلال امین کلید در قفل پیکان پنجاه و یک سورمهایش انداخت دید در قفل نبود. فکر کرد شاید از حواس پرت در را دیشب نبسته رفته بود. دقت کرد دید بادشکن سمت چپ را میله انداخته بودند لولاش را شکسته بودند، بادشکن هرز بود. آن وقت در داشبورد را باز کرد. از رادیو ترانزیستور سونی و دربازکن و خودکار و جعبه آچاری که حسین، برادرش، از آلمان سوغات فرستاده بود خبر نبود. حتی نمکدان بلور را هم برده بودند.»
در جایی دیگر از کتاب با توصیفات این نویسنده بیشتر آشنا میشویم: «حوالی ظهر جلال امین قدم به محوطهی تعمیرگاهش گذاشت، و دگمهی کتش را بست. دید هوا خیال باریدن ندارد. محوطه چندان وسیع نبود. قسمت جلوی آن دفتر بود که شیشههای بلند سراسریش رو به خیابان داشت. چسبیده به دفترِ اتاقِ رنگکاری بود و روبروش صافکاری باقی محوطهی تعمیرگاه، در حاشیهی دیوارها، به پیشامدگی سه متر، با شیروانی شیبدار مسقف بود. تهِ محوطه، درست مقابل مدخل، جایگاه شستشو و تعویض روغن بود. مدخل دالانی بود به عرض دفتر و زنجیر قلابشده به دو میلهی قطور آهنی راه بر عبور ماشینها میبست و شبها که تعمیرگاه تعطیل بود با در میل آهنی بسته میشد. کنار مدخل اطاقکی بود که مصیّب، دربان، درش زندگی میکرد. مصیب را پنج سال پیش جلال از طالقان آورده بود. عاقلمردِ لاغراندامی بود که گونههای سرخ داشت و زمستانها شال به کمر میبست و اتاقکش آبدارخانهی جلال بود.»
در جایی دیگر از کتاب دربارهی عاشق ماشین بودن نیکلا، یکی از شخصیتهای داستان، میخوانیم: «جلال فکر کرد نیکلا یکذره از عشقش به ماشین کم نشده بود. با ماشین معیوب مثل مریض رفتار میکرد. مکانیک نبود، انگار؛ طبیب بود. با یک نظر عیب ماشین را تشخیص میداد. پدرش از ارمنیهای مهاجر بود. آن روزها که تعمیرات فنی حرمت داشت و فقط سوار کردن یدکی نبود و لوازم یدکی هنوز در بازار کم بود و میبایست از قطعات سقط ماشینهای معیوب کار راه انداخت، آن وقتها، نیکلا به ماشین عشق داشت.»
قاسم هاشمینژاد (۱۳۱۹ - ۱۳۹۵)، نویسنده، شاعر، مترجم، مصحح و منتقد ایرانی بود. کتاب «فیل در تاریکی» او سه سال قبل از انتشار در سال ۵۸ به صورت پاورقی در روزنامهی رستاخیز جوان منتشر میشد. هاشمینژاد مصاحبههایی هم با بزرگانی چون ابراهیم گلستان و هوشنگ گلشیری انجام داده است که در نوع خود بهترین هستند. از کتابهای دیگر او میتوان به «کارنامهی اردشیر بابکان»، «قصههای عرفانی» و «بوته بر بوته» اشاره کرد.