آنچه باید درباره کتاب «مرگ یزدگرد» بدانیم
«مرگ یزدگرد» نمایش¬نامه¬ای از نویسنده و کارگردان بزرگ ایرانی، بهرام بیضایی است. این اثر را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسانده است. نمایش¬نامه درباره¬ی آخرین پادشاه ساسانی، یعنی یزدگرد است که در جنگ با اعراب شکست می¬خورد و فرار می¬کند. او به¬طور ناشناس در آسیابی پناه می¬گیرد. سرداران و موبدان برای یافتن پادشاه به آسیاب می¬روند ولی او را مرده پیدا می¬یابند. آن¬ها آسیابان، همسر و دخترش را دستگیر و به جرم قتل پادشاه محاکمه می¬کنند و ما شاهد کشمکش بین آن¬ها هستیم. داستان از زبان آسیابان و خانواده¬اش روایت می¬شود اما هر یک از آن¬ها داستان مرگ پادشاه را به گونه¬ای متفاوت تعریف می¬کند. دیالوگ¬ها به فارسی قدیمی به نگارش درآمده¬اند؛ در عین حال هم تکلّفی در خوانش آن¬ها وجود ندارد. همچنین روان و شعرگونه بودن دیالوگ¬ها، این اثر را خواندنی¬تر می¬کند. نوع روایت به صورت «بازی در بازی» می¬باشد به این معنا که شخصیت¬ها نقش یکدیگر را می¬گیرند و به¬جای یکدیگر سخن می¬گویند. بسیاری از منتقدان معتقدند «مرگ یزدگرد» را میتوان بهترین اثر تاریخ نمایشنامهنویسی ایران از نظر فرم و استانداردهای نمایشنامهنویسی دانست.
نظر خوانندگان درباره کتاب «مرگ یزدگرد» چیست؟
مهسا، یکی از خوانندگان کتاب در سایت گودریدز نظر خود را این¬گونه بیان کرده است: «مرگ یزدگرد نمایش¬نامه¬ای است که چون نگینی در آثار بیضایی می¬درخشد و اوج نبوغ و خلاقیت ذاتی او را به نمایش می¬گذارد. در این نمایش¬نامه ما شاهد چرخش¬های دردناک در طول تاریخ ایران هستیم، جایی که زوال ساسانیان که خودی هستند و روی کار آمدن تازیان که در این جا بیگانه با بیرقی سیاه تلقی می شوند اتفاق می¬افتد. این نمایش¬نامه درست یک سال پس از انقلاب نوشته می-شود و به¬طور معجزه آسایی به روی صحنه می¬رود درست زمانی که دوباره ما شاهد یک چرخش تاریخی دیگر در کشور هستیم، بیضایی به¬زیبایی توانسته از اشتراکات این دو واقعه¬ی تاریخی استفاده ببرد و این نمایش¬نامه را بنویسد. نمایش¬نامه¬ای که خواننده به¬راحتی آن را لمس کرده و با سطر¬سطرش هم¬ذات¬پنداری می¬کند.»
نرگس از دیگر مخاطبان کتاب، در سایت گودریدز چنین نظری را به اشتراک گذاشته است: «اولین تجربه¬ی بیضایی خوانی که در یک نشست به سر آمد و حال خوش خواندنش هنوز ته دلم مانده. انگار شیر آب خنکی را روی مغزم باز کرده باشند! چه نبوغی!»
«بهرام بیضایی را در کلمات موفقتر از تصویر میدانم. این نمایشنامهاش همچون باقی کارهایش سرشار از اشارات است به موضوعات جامعه. این نمایشنامه نمایشی را در دل دارد. نمایشی که بازیگرهایش به جای هم بازی میکنند تا خستگی را از تن مخاطب بزدایند. این نمایشنامه شاید سیاسیترین کار بیضایی باشد که ناگفتهها را در دل دیالوگها بیان میکند.» این نظر همیرا یکی دیگر از خوانندگان نمایش¬نامه در سایت گودریدز بود.
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
شاید در جایی مانند شبکه¬های اجتماعی یا سایت¬های فروش کتاب این قسمت از دیالوگ¬های «مرگ یزدگرد» به چشمتان خورده باشد: «زن: دشمن تو سپاه نیست پادشاه. دشمن را تو خود پرورده¬ای. دشمن تو پریشانی مردم است، ورنه از یک مشت ایشان (تازیان) چه می¬آمد؟! موبد: بسیار آتشکده¬ها که هنوز پابرجاست. مردم را باید به گفتار گرم آئین¬ستیز آموخت. زن: پر نگو موبد؛ در مردمان به تو باور نیست، از بس که ستم دیده¬اند! . . . موبد: آه اینان چه می¬گویند- سخن از پلیدی چندان است که جای اهورامزدا نیست. گاه آنست که ماه از رنگ بگردد و خورشید نشانه¬های سهمناک بنماید . دانش و دینم می¬ستیزند و خرد با مهر، گویی پایان هزارۀ اهورائیست. باید به سراسر ایران¬زمین پندنامه بفرستیم. زن: پندنامه بفرست ای موبد، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای . ما مردمان از پند سیر آمده¬ایم و بر نان گرسنه¬ایم!
در قسمت دیگری از نمایشنامه، اشاره به تمامیت¬خواهی پادشاه می¬شود: «یزدگرد (دختر): تو شوربخت هر چه داری از کیست؟ آسیابان: هر چه ما داریم از پادشاه است. زن: چه می گویی مرد؟ ما که چیزی نداریم! آسیابان: آن نیز از پادشاه است!»
بخش دیگری از کتاب که آسیابان در حال روایت مرگ پادشاه برای سرداران و موبدان است و اشاره می¬کند که مرگ پادشاه به خواست خودش بوده¬است: «آسیابان: نه، ای بزرگواران، ای سرداران بلند جایگاه که پا تا سر زره پوشیددادگری! آنچه شما اینک می¬کنید نه است و نه چیزی دیگرنخوانده اینجا. آنچه شما اینک می¬کنید یکسده بیداد است.»
درباره نویسنده
بهرام بیضایی نویسنده، پژوهش¬گر و کارگردان ایرانی است. او در سال 1317 در تهران از خانواده¬ای اهل کاشان متولد شد. او کارگردان برخی از بهترین فیلم¬های تاریخ سینمایی ایران همچون: «باشو غریبه کوچک»، «مسافران» و «سگ کشی» است. بیضایی یکی از پایه¬گذاران و اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود. از وی به¬عنوان یکی از پرکارترین نویسندگان معاصر ایران یاد می¬کنند. او بیش از 60 کتاب، 80 مقاله، 50 نمایش¬نامه و 60 فیلم¬نامه از خود به¬جا گذاشته است. «مرگ یزدگرد» برای نخستین بار در شماره 15 «کتاب جمعه» و بعد در سال 59 توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسید. بعد¬ها امتیاز چاپ کتاب به انتشارات روشنگران واگذار شد. از دیگر آثار نوشته شده توسط بهرام ببضایی میتوان به: «نمایش در ایران»، «سفر به شب» و «عیار تنها» که در حال حاضر همگی توسط انتشارات روشنگران زنان چاپ میشوند، اشاره کرد.