کتاب فلسفه تنهایی توسط لارس اسوندسن، یکی از فیلسوفان بزرگ قرن حاضر، نوشته شده است که یک اثر غیرداستانی با درونمایهی فلسفی و روانشناسی به شمار میآید. کتاب فلسفه تنهایی به زبان نروژی نوشته شده اما به سایر زبانهای زنده دنیا همچون انگلیسی، ترکی، عربی، روسی، فنلاندی و اوکراینی نیز ترجمه شده است.
برای بسیاری از ما، بزرگترین ترس این است که تنها از دنیا برویم. سخن گفتن از تنهایی امری دشوار و پیچیده است، چراکه در جامعهی امروز ما تنهایی امری مذموم و ناپسند تلقی میشود. اما حقیقت ماجرا این است: هر کجا انسان باشد، تنهایی آنجاست. شما ممکن است به تنهایی در خانهتان زندگی کنید، مشغول گذراندن وقت در پارک شوید و حتی در یک خیابان شلوغ توسط افراد زیادی محاصره شوید. کافی است رادیو را روشن کنید تا آوازی دربارهی اینکه ما چقدر تنها هستیم، بشنوید.
لارس اسوندسن در کتاب فلسفه تنهایی با استفاده از آخرین تحقیقات و پژوهشهای علمی، از منظر روانشناسی و فلسفی به موضوع تنهایی نگاهی انداخته و جنبههای مثبت و منفی آن را بررسی کرده است. اسوندسن همچنین به اهمیت مواردی مانند دوستی و عشق پرداخته و تلاش کرده است دریابد که تنهایی انسان چه تاثیر بر کیفیت زندگی و سلامت روان او میگذارد.
نکته جالب آنکه که نویسنده کتاب، مشکل جامعه را تنهایی بیش از حد نمیداند، بلکه از این شاکی است که چرا انسانها به اندازه کافی با خودشان خلوت نمیکنند! او معتقد است که تنهایی باعث میشود تا انسان عمیقا دربارهی خودش و جهان اطرافش تعقل کند. شما میتوانید مطالب کامل این نویسنده در مورد تنهایی را در کتاب فلسفه تنهایی دنبال کنید.
الکس اولتینو، خواننده جوان کتاب از کشور رومانی، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «این کتاب یک اثر فلسفی عالی دربارهی تنهایی است. لارس اسوندسن آنالیزهای تحلیلی را با یافتههای تجربی درآمیخته و این دقیقا همان چیزی است که شما از یک فیلسوف مدرن انتظار دارید. یک جمله کتاب که ملکه ذهن من شده است: «تنهایی به ما نشان میدهد که دوستی و عشق چقدر مهم هستند.» در کل باید بگویم که کتاب فلسفه تنهایی به صورت خلاصه نوشته شده اما محتوای آن بسیار عمیق است.»
«به نظر من نویسنده کتاب یک کار تحقیقاتی بسیار عالی انجام داده است. این کتاب مملو از نقلقولها و اشارات علمی دقیق و پیوسته است. اگر میخواهید با دیدگاههای متفاوتی از تنهایی آشنا شوید و دریچه نگاه خود را گسترش دهید، کتاب فلسفه تنهایی را بخوانید. من از این نکته کتاب خوشم آمد که میگفت تنهایی، به معنای خاص خلوت کردن انسان با خودش، میتواند مفید هم باشد. این خلوت کردن میواند به ما کمک کند تا افکار خود را سامان بدهیم و جهت خود را در زندگی مشخص کنیم.» این نظر جانا ووکومانوویچ، خواننده کتاب از صربستان، بود.
ایلیا گریگورک، خواننده روسی زبان کتاب، دربارهی فلسفه تنهایی چنین نظری داده است: «یک تعریف اشتباه از تنهایی در میان عموم مردم جا افتاده است که تنهایی یعنی اینکه کسی در کنارت نباشد. این تعریف اشتباه است چراکه گاهی در شلوغترین مکانها و هنگامی که افراد زیادی اطراف ما هستند، باز هم احساس تنهایی میکنیم. نویسنده کتاب به خوبی این نکته را مشخص کرده و باورهای مرسوم غلط از تنهایی را اصلاح میکند. این کتاب باعث میشود تا به فکر عمیقی فرو بروید و نگاه جامعتری به مقوله تنهایی داشته باشید.»
لارس اسوندسن به کرات در کتاب خود به رابطه عشق و تنهایی میپردازد و توضیح میدهد که عشق چگونه میتواند بر زندگی ما تاثیر بگذارد. برای مثال به این بخشهای کتاب توجه کنید: «فقط کسی که قدرت دوست داشتن و عشق ورزیدن دارد، میتواند احساس تنهایی کند. از سوی دیگر، شاید پربیراه نباشد که اگر بگوییم فقط کسی که میتواند احساس تنهایی کند، قادر است عشق بورزد یا دوست کسی باشد» و «وقتی عاشق میشویم یا وقتی عشق میمیرد، همه چیز در جهان، جلوهی دیگری در چشم ما پیدا میکند.»
شاید برای شما هم جای سوال باشد که رسانههای اجتماعی چه نقشی در تنهایی یا عدمتنهایی ما ایفا میکنند. برای پاسخ به سوال خود به این قسمت از کتاب توجه کنید: «پژوهشی نشان داده است آنهایی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند آشنایان بیشتر و دیدارهای شخصی بیشتری داشتند. همچنین این پژوهش میگوید که رسانههای اجتماعی جایگزین اشکال دیگر معاشرت نشدهاند. نکته جالب آنکه استفادهکنندگان از رسانههای اجتماعی میگویند بیش از کسانی که از این رسانهها استفاده نمیکنند، احساس تنهایی میکنند.»
همچنین در سراسر کتاب جملات زیبایی در باب تنهایی گفته شده است که برای نمونه چندتایی از آنها را با هم میخوانیم: «آدمها همیشه تنها میمانند، صدا و ادا در میآورند و به تصور خود با یکدیگر تعامل میکنند و همدیگر را میفهمند. اما در واقعیت تمام اینها توهمی بیش نیست»، «تنها ماندن در بیابانی بزرگ، از انزوا در میان مردم راحتتر است» و «ما درخلوت خودمان نگاه متفاوتی به هستی و زندگی پیدا میکنیم اما نه لزوما نگاهی حقیقیتر.»
لارس اسوندسن، نویسنده، فیلسوف و استاد دانشگاه، متولد سال 1970 میلادی در کشور نروژ است. او که دانشآموخته رشته فلسفه و مشغول تدریس همین رشته در دانشگاه برگن نروژ بوده، به خاطر فعالیتهای علمی و پژوهشی خود جایزه ملتزر را دریافت کرده است. اسوندسن تاکنون کتابهای زیادی نوشته است که غالب آنها در زمینه فلسفی و روانشناسی هستند.
از میان کتابهای مشهور وی میتوان به «کار»، «فلسفه فشن»، «فلسفه ترس»، «فلسفه آزادی»، فلسفه تنهایی و «درک حیوانات» اشاره کرد. کتابهای او تاکنون به بیش از 25 زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
برای مشاهده و خرید سایر آثار در حوزه کتاب روانشناسی میتوانید به دسته بندی مربوطه مراجعه نمایید.
همچنین خواندن مطلب 7 رمان فلسفی که خواندنشان خالی از لطف نیست را که در بلاگ بوک لند منتشر شده است را به شما پیشنهاد میکنیم.