کتاب ریشهیابی درخت کهن نوشته بهرام بیضایی را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده است. بهرام بیضایی در کتاب ریشهیابی درخت کهن داستان بنیادینِ هزار و یک شب و داستانِ پادشاهی ضحّاک را بررسی کرده و با سنجشِ عناصرِ داستانها به سرچشمه مشترک آنها اشاره و دگرگونیِ داستانی را تفسیر کرده است. این کتاب برای کسانی که به ادبیات کلاسیک ایران و اسطورههای ایرانی علاقه دارند مناسب است.
این کتاب شامل چهار فصل است. در فصل نخست به بررسی داستان ضحاک و روند تاریخی تبدیل او از بد به نیک و از ستمگری به دادگری و خصوصیات اخلاقی پادشاه اسطورهای پرداخته شده، در فصل دوم با عنوان شهرناز و ارنواز، چگونگی بدلشدن شهرناز به شهرزاد و ارنواز به دینآزاد توضیح داده شده، در فصل دوم نقش زنان در دوران باستانی و اسطورههای ایرانی و ایزدبانو آناهیتا و... مورد مطالعه قرار گرفته، در فصل سوم شباهتها و تغییرات دو داستان هزار و یک شب و ضحاک را توضیح داده شده و در فصل آخر تصاویری از آثار یافت شدهی باستانی و اسطورههای زمینهای ارائه شده است. بیضایی در مقدمهی کتاب مینویسد: «هدف من از سیاه کردن این چند برگ، این است که بگویم چرا تصور میکنم اسطورهای هندوایرانی سرچشمهی داستان مادر، یا داستان بنیادین هزار و یک شب است.»
باقر پرهام مینویسد: «بیضایی در این کتاب کوشیده است تا با جستجو در اسطورههای هندوایرانی، شهرزاد و دینآزاد و شهریار را با شهرناز و ارنواز و ضحاک (اژیدَهاک) تطبیق دهد.»
«هر دو داستان منطبق است بر چهار فصل و چرخش سال. شهریاری جمشید، پادشاهی شهریار، معادل اعتدال ربیعی است. خیزش ضحاک و خشم و خونریزی شهریار معادل انقلاب صیفی، تقدیم شهرناز و ارنوار و آمدن شهرزاد و دین آزاد معادل اعتدال خریفی، غفلت خواب آلودهی ضحاک و کابوسهایش، و قصهگویی طولانی شهرزاد برای از سرگذراندن زمان، معادل انقلاب شتوی. فراز آمدن فریدون و به خرد گراییدن شهریار معادل بازگشت اعتدال ربیعی. بیگمان هر دو نام شهرناز و شهرزاد گردانده و گشتهی نامهایی باستانیترند، که گرچه با دوران تدوین شناهنامه و هزارافسان مناسب شدهاند، ولی همچنان مفهومی باستانی (اگرنه حتی مفهوم اولیهی خود) را نگهداری کردهاند. اگر شهر را در برابر کوده و دشت و بیابان و جنگل دستاوردی مردمانه و به معنای سامان و سرپناهی اندیشیده و کنایه از آگاهی و خلاقیت و فرهنگ بشمریم شاید معنای شهرناز (مایهی سربلندی شهر) و شهرزاد (زادهی شهر) در قبال ضحاک و شهریار که فرمانروای آشوب و آشفتگی و معنا و طبیعت مهار نشدهاند همراه با خاطرهی دور از عهد مادر سالاری و زن محوری آشکار گردد. همچنین ارنواز و دینآزاد کم و بیش بازتاب دو ایزدبانوی باستانیاند و چون پشتیبان شهرناز و شهرزاد پدیدار میشوند.»
بهرام بیضایی متولد 1317 نویسنده، کارگردان و محقق ایرانی است که از خانوادهای اهل فرهنگ و ادب برآمده است. او مدتی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درس خواند اما آن را رها کرد. او در اوایلِ دهه ۱۳۴۰ عضو گروه طُرفه بود و از همان هنگام که کانون نویسندگان ایران تشکیل شد از بنیانگذارانش بود. در دهه ۱۳۵۰ به استادی در دانشکده هنرهای زیبای و همچنین فیلمسازی مشغول شد و کارهای قابلتوجهی ارائه کرد. بیضایی یکی از کارگردانان و نویسندگان نامدار ایران است.
برای مشاهده آثار دیگر در این حوزه میتوانید از دسته بندی کتاب تاریخی بازدید فرمایید.