«جنایت در کریسمس» (A Holiday for Murder)، نوشتهی «آگاتا کریستی»، برای نخستین بار در سال ۱۹۳۸ منتشر شد. این کتاب توسط «مهوش عزیزی» به زبان فارسی برگردانده شده و «انتشارات هرمس»، آن را چاپ کرده است.
داستان دربارهی پیرمردی به نام «سیمئون لی پیر» است که برای کریسمس، تصمیم میگیرد فرزندان و نوههایش را به منظور رفع کدورتها به خانهاش دعوت کند. پیرمرد با حرکتی نسنجیده فرزندانش را تحقیر میکند و کدورتها بیش از پیش پررنگ شده و پیرمرد همان شب به طرز بسیار هولناکی کشته میشود. پوآرو، کاراگاه باهوش و ماهر به دنبال قاتل میگردد و گره این پرونده را باز میکند.
نظرات زیر را از بین دیدگاههای ثبت شده در سایت آمازون میخوانیم. خوانندهای این کتاب را به جواهری در صندوق گنج کریستی تشبیه کرده و مینویسد: «این کتاب قطعاً یکی از بهترین نوشتههای آگاتا کریستی است. شما تا پایان داستان میخکوب خواهید شد و داستان با کشش بالا و جذابی که دارد، اجازه نمیدهد شما به کار دیگری مشغول شوید. نوشتههای کریستی هیچ وقت مرا ناامید نمیکند.»
مخاطب دیگری با اشاره به داستان کتاب مینویسد: «با خواندن این کتاب قرار است راز یک قتل جنونآمیز در تعطیلات را کشف کنید. من این کتاب را به پیشنهاد مادرم خواندم. داستان آنقدر پیچیده و متفاوت است، که تا پایان داستان نمیتوانید قاتل اصلی را شناسایی کنید.»
خوانندهی دیگری به نبوغ بینظیر نویسنده در شخصیتپردازی اشاره میکند و مینویسد: «بیتردید هیچ کتابی را از آگاتا کریستی نخواندم که بگویم بد یا حتی اندکی بد است؛ همهی آنها عالی بودند. این کتاب تمرکز و نبوغ ذهنی نویسنده بهخوبی نشان میدهد. چیدن صحنههای مختلف کنار هم، شخصیتپردازی فوقالعاده و طرح داستانی تو در تو و غیرقابل پیشبینی این کتاب را درجه یک ساخته است.»
قبل از آغاز داستان، آگاتا کریستی نوشتهای جالب خطاب به شوهر خواهرش مینویسد: «جیمز عزیزم تو همیشه یکی از وفادارترین و با محبتترین خوانندگان من بودهای؛ درنتیجه وقتی انتقادی از سوی تو دریافت کردم، ناراحت شدم. تو شکایت کردهای که قتلهای من خیلی لطیف و ظریف گشتهاند؛ در واقع دچار کمخونی شدهاند! تو در حسرت یک جنایت هولناک درست و حسابی با مقادیر زیادی خون بودی، قتلی که هیچ تردیدی در مورد قتل بودنش، وجود ندارد! به این دلیل، این داستان برای تو و مخصوص تو نوشته شده است. امیدوارم از آن لذت ببری.»
داستان «جنایت در کریمس» اینگونه آغاز میشود: «استفن در حالی که با قدمهای تند سکوی ایستگاه قطار را طی میکرد، یقهی پالتویش را بالا کشید. بالای سرش، مه تیرهای ایستگاه قطار را در برگرفته بود. موتورهای عظیم قطارها با صدایی قوی فِسفِس میکردند و تودههای ابر مانندِ بخار آب را در هوای سرد و مرطوب پخش میکردند. همه چیز کثیف و آغشته به دود بود. استفن با بیزاری اندیشید: «چه کشور مزخرفی! چه شهر مزخرفی!» واکنش پرهیجان اولیهی او به لندن مغازهها، رستورانها، زنان شیکپوش و جذاب آن ناپدید شده بود.»
در قسمت دیگری استفن در قطار با دختری به نام پیلار برخورد میکند: «بعد ناگهان در حالی که به داخل کوپهای مینگریست، نفسش را حبس کرد. این دختر متفاوت بود! موهای سیاه، صورتی به غایت رنگپریده، چشمانی که عمق و تیرگی شب را در خود داشتند. چشمان محزون و مغرور جنوب... این دختر نباید در این قطار، میان این همه آدم بیروح و کسلکننده باشد. نباید در نواحی مرکزی ملالآور انگلستان باشد.»
آگاتا کریستی (Agatha Christie)، زادهی ۱۸۹۰، نویسندهی انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. کریستی، اولین نویسندهای است که کتابهایش بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته است. او با نام مستعار مِری وستماکوت داستانهای عاشقانه و رمانتیک نیز نوشته است، ولی شهرت اصلیاش به خاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، به خصوص آن دسته که دربارهی ماجراهای کارآگاه «هرکول پوآرو» یا «خانم مارپل» هستند، نهتنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و تکامل داستانهای جنایی کوشیدهاند نیز معرفی و مطرح کردند.
آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستانشناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوانتر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. از دیگر آثار وی میتوان به کتابهای «کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق»، «قتل راجر آکروید»، «آواز قو» و «شبح مرگ بر فراز نیل» اشاره کرد.