کتاب «بمبئی رقص الوان است» یکی از آثار مجموعهی تماشای شهر است که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است. این مجموعه شامل پنج اثر به نامهای سنپترزبورگ موزیکانچی دارد، پاریس از دور نمایان شد، بمبئی رقص الوان است، قهوه استانبول نیکو میسوزد، و آسمام لندن زیاده میبارد، میباشد. کتاب «بمبئی رقص الوان است» شامل سفرنامههای دوران قاجار به کشورهای مختلف از جمله ترکیه و روسیه به دست علیاکبر شیروانی به نگارش در آمده است.
علیاکبر شیروانی نویسنده و روزنامهنگار ایرانی در این مجموعه از آثار اولین سفرهای درباریان و مردم ایران در صدسال پیش را به تصویر کشیده و داستانهایی خواندنی و گیرا خلق کرده است. این کتاب تصویری از صد سال پیش هندوستان است که با زبانی شیوا و قابل فهم برا خوانندگان امروزی نوشته شده است.
سعید نظر خود را راجعبه کتاب در سایت طاقچه اینگونه بیان میکند: «روح شهر کلاف پیچیدهای از عناصر دیدنی و نادیدنیست و در شکلگیری این روح، روایت مسافران سهم انکارناپذیری دارد. تصویر خیالی که از بمبئی در ذهن همه ما نقش بسته است از توصیفات و غافلگیریهایی پدید آمده که ایرانیهای پیشین سوغات آوردهاند. گزارش اولین مواجهه با شهر موضوع این کتاب است؛ بمبئی مسافران قاجاری. حتما این کتاب را پیشنهاد میکنم.»
پریناز نیز درباره کتاب میگوید: «هنوز لندن رو نخوندم، ولی این کتاب رو از باقی مجموعه بیشتر دوست داشتم چند تا دلیل در موردش فکر میکنم، یکی اینکه بمبئی جنسش بیشتر شبیه ماست تا مثلا پاریس یا سن پترزبورگ دلیل دیگه هم این میتونه باشه که راویانی که انتخاب شدن، حداقل در ظاهر کمتر درباری بودن، برای همین روایت مردمیتره و بیشتر از کف جامعه اومده.»
در این قسمت از کتاب، خصوصیات و توصیفهای نویسنده از شهر بمبئی را مطالعه میکنیم: «شهر بمبئی الحق عجب شهر بزرگ معمور آبادیست، حالا جمعیت شهر به قدر نهصد هزار نفر میشود که هفتاد هزار خانه دارد. جمیع شهر سبز و خرم و درختهای گل از قبیل هر گلی مملو از گل همه رنگ و میوههای هندوستانی از هر نوع موجود بود. میوههای هندوستانی ابداً در ایران یافت نمیشود و نیز میوههای ایرانی در هندوستان پیدا نمیشود، مثلاً درخت انگور و انار و انجیر و زردآلو و سیب و سایر میوهجات ایرانی بههیچوجه درخت آن در بمبئی نبوده و نمیشود. حتی درختهای گرمسیری ایران از قبیل مرکبات و نخیلات نیز در بمبئی پیدا نمیشود. هوای بمبئی بسیار گرم است و گرمای آنجا غیر از گرمای عربستان و گرمسیرات فارس است چرا که در گرمسیرات فارس از هر قبیل درخت میوه و انار و انگور میشود و در بمبئی ابداً نمیشود. درخت انبه و نارگیل و تاری و موز در خانهها بسیار است و درختها و گلهایی که در خانهها و صحراها و جنگلهای بمبئی دیده شده، ابداً در ایران و در جنگلهای مازندران و رشت و فارس دیده نشده بود.»
در این قسمت از کتاب، نویسنده راجعبه وضعیت معیشت مردم سخن میگوید: «متمول در این شهر زیاد است ولی تمام مایه تجارت است و یا از کمپانی امتیازات و غیره و مستغلات ولی ملک زراعت و ملک خود شهر که زمین باشد راجع به دولت است و در شهر هر کس هر مقدار زمین لازم داشته باشد از دولت باید اجاره نماید بعد بناء نماید به طور دلخواه و همه ساله مالالاجاره زمین را به دولت بپردازد و در این شهر خانه به مثل ایران دارای محوطه و باغچه و اتاق نیست بلکه منزلخانه و خانههای این شهر همان دکاکین و مغازههایی است که در خیابانها و در کوچهها بنا نمودهاندــ فوق آنها را از سه مرتبه الی پنج مرتبه اغلب بناها و الی هفت مرتبه بعض بناها ساخته و منزل و خانههاشان میباشد که در تحت، مغازه و فوقانی تمام منزل سکنا است و بعض از هندوها منزل ندارند و شبها در میان کوچهها و کنار خیابانها زندگی مینمایند و آنهایی هم که منزل دارند از ادنا مراتبِ ناس به واسطه گرمی، شب را در کنار خیابانها و کوچهها میخوابند ولی خیلی وحشیانه زن و مرد نزد یکدیگر وصل هم میخوابند.»
علیاکبر شیروانی متولد ۱۳۶۰ در شهر اصفهان دیده به جهان گشود. وی مدرک کارشناسیاش را در رشته علوم اجتماعی و کارشناسی ارشدش را در رشته پژوهش هنر ادامه داده است. شیروانی در کنار روزنامهنگاری، تدریس نویسندگی و داستاننویسی را هم در رادیو ایران و کتابخانهها بر عهده داشته است.
علی اکبر شیروانی مسئولیت گردآوری هر پنج جلد از این مجموعه سفرنامهها را داشته است و همچنین کتاب «عشق گوش، عشق گوشوار»، مجموعه مقالات استاد قاسم هاشمینژاد را زیرنظر ایشان گردآوری کرد. وی موفق به گفتوگویی بلند با قاسم هاشم نژاد شد که حاصلش کتاب «راه ننوشته» است که این کتابها توسط نشر هرمس به چاپ رسیده است.