کتاب «حد و مرزهای هنر» نوشتهی فیلسوف مشهور تزوتان تودوروف است. این اثر توسط اران ابراهیمی مدیسه به فارسی بازگردانی شده و توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است. این اثر کوچک و کم حجم ولی بسیار مهم به دنیای هنر میپردازد. کتاب شامل دو مقاله است که به رابطهی بین هنر، سیاست و اخلاق میپردازد. از کسانی میگوید که به وسیلهی هنری که دیکتاتورها در اختیارشان قرار دادند، زندگی میلیونها انسان را نابود کردند.
کتاب «حد و مرزهای هنر» نوشتهی فیلسوف مشهور تزوتان تودوروف است. این اثر توسط اران ابراهیمی مدیسه به فارسی بازگردانی شده و توسط نشر بیدگل به چاپ رسیده است. این اثر کوچک و کم حجم ولی بسیار مهم به دنیای هنر میپردازد. کتاب شامل دو مقاله است که به رابطهی بین هنر، سیاست و اخلاق میپردازد. از کسانی میگوید که به وسیلهی هنری که دیکتاتورها در اختیارشان قرار دادند، زندگی میلیونها انسان را نابود کردند. در مقالهی اول با نام «هنرمندان و دیکتاتورها»، تودوروف ایدهای را با این مضمون که پروژهی دیکتاتورهای تمامیتخواه و هنرمندان آوانگارد هر دو از یک منشأ سرچشمه میگیرند، مطرح می¬کند. او این نظریه را به وسیلهی ارتباط بین هنر و سیاستهای رادیکال حاکم در روسیۀ انقلابی، آلمان پیشانازی و ایتالیای پیشافاشیسم بررسی میکند. او همچنین وجه مشترک بین دیکتاتورها و هنرمندان آوانگارد را قاطع بودنشان در ویران کردن و از نو ساختنِ ریشهای میداند. مقالهی دوم «هنر و اخلاق» نام دارد. این قسمت از کتاب در ادامهی بخش اول است و به دغدغههای اخلاقی نویسنده در پیوند با هنر میپردازد. در این قسمت تودوروف به دنبال پاسخ برای سؤالاتی همچون: «چه انتظاری باید از هنر داشت؟»، «آیا باید در خدمت اخلاق بود؟» و «آیا هنر باید موجب تعالی انسان گردد یا چیزی است خودبسنده و رها از مفهوم؟» میگردد.
نظر خوانندگان درباره کتاب «حد و مرزهای هنر» چیست؟
سپهر از خوانندگان کتاب در سایت گودریدز، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «چقدر از خوندن این مقالات لذت بردم ، چقدر اساسی و خوندنی. مانیفست فوتوریسم هم که ضمیمهاش شده بود خیلی مهم و راهگشا بود. احساس میکنم چیزی بهم اضافه نکرد ولی بسیاری از مسائلی که درباره هنر درک کرده بودم رو خیلی جمعوجور و موجز در عین پالودگی توضیح داد. تودوروف نه علاقهای داره عصا قورت داده بنویسه نه زیادی طولانی. به خصوص قیاس دیکتاتورها و هنرمندان جریانهای آوانگارد در مقالهی اول و نوع دید و نقد تودوروف واقعا بهدردبخور بود. خلاصه که از دست ندید.»
«چیزی که برای من بسیار جالب بود، موجز و شفاف بودن توضیحات و البته حتماً ترجمهی خوب کتابه. مترجم هر کجا کلمهای رو به معنا گرفته توضیح داده و تبیین کرده چرا که لفظ بهتنهایی کافی نبوده.» این نظر بهار یکی از دیگر از مخاطبان کتاب در سایت گودریدز بوده است.
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
در بخشی از مقالهی اول، کتاب به آرمانگرایی واگنر برای برقراری ارتباطی بین هنر و زندگی اجتماعی میپردازد: «برای شکوفایی هنر، جامعه میبایست مطلوبترین شرایط ممکن را فراهم میساخت و از آنجا که جهانی که واگنر در آن میزیست متشکل از ایالتهای ژرمنی دوران او ازایجاد چنین شرایطی بسیار دور بود، باید تغییر میکرد واین تغییر بهواسطهی انقلاب حاصل میشد. بر این اساس، واگنر به سیاست تنها تا آنجا که به شکوفایی هنر کمک میکرد علاقهمند بود. انقلاب اجتماعی بهخودیخود هدف نبود، بلکه وسیلهای بود برای تحقق بخشیدن به انقلاب هنری زیربنایی برای بنا نهادن عمارتی تازه.»
در قسمت دیگری از کتاب دربارهی تأثیر در اختیار گرفتن هنر سخن میگوید: «هنگامی که کار به هنر بدل شود، کارگران هنرمند میشوند و بردگانِ صنعتْ سازندگان زیبایی. دیگر نیازی نیست جامعهی آینده در خدمت هنر باشد، چون تمام جانها هنرمندانه خواهند بود. هنر به الگوی ایدئال جامعه بدل خواهد شد. دیگر دلیلی برای ستودن هنرمند وجود نخواهد داشت، چون همه هنرمند خواهند بود یا به بیان دقیقتر، جامعه به مثابۀ یک کل واحد، که آزادانه تصمیم خواهد گرفت تا هنر چگونه به حیات خود ادامه دهد، هیئت خالق را اختیار میکند. در آن صورت چه کسی هنرمند آینده خواهد بود؟ شاعر؟ اجراگر؟ موزیسین؟ یا مجسمهساز؟ بگذارید این را در دو کلمه خلاصه کنیم: عامۀ مردم»
بخش دیگری از کتاب تودوروف به خط فکری هنرمندان آوانگارد میپردازد: «چراکه فکر میکردند که هنرشان تمام هنر گذشته را در خود گنجانده است و هنگامی که برای خودشان چنین هدف والایی قائل شدند، دیگر تمام وسائلی که به آنها در راه رسیدن به هدف نهایی یاری میرساند در نظرشان توجیهپذیر شد، به خصوص افراطیترین آنها. هدف آنها دعوت به انقلاب بود. در آخر آنها مشتاق گسترش عرصه مداخله هنری بودند تا جایی که تمام زندگی سیاسی و اجتماعی را در برگیرد.»
درباره نویسنده
تزوتان تودوروف فیلسوف، مورخ، جامعهشناس و نویسندهی بلغاری است. او را در میان تأثیرگذارترین و متفاوتترین چهرههای تاریخ نقد ادبی قرار میدهد. منتقدان معتقدند آثار وی تأثیر بسیار زیادی بر انسانشناسی، جامعهشناسی و نشانهشناسی گذاشته است. وی همچنین به تدریس در دانشگاههای مطرح آمریکا پرداخت. او در سال 1385 به دعوت انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران به تهران سفر کرد و نتیجهی این سفر دو سخنرانی در خانهی هنرمندان بود. مجموعهی این سخنرانیها در کتاب «تودوروف در تهران» منتشر شد. از دیگر آثار ترجمه شده از تودوروف میتوان به «بوطیقای ساختارگرا»، «ادبیات در مخاطره» و «بی نظمی نوین جهانی» اشاره کرد.