کتاب «خرد و حکمت زندگی 4/ آهنگ زمان» نوشته کارلو روولی با ترجمه محمد ابراهیم محجوب منتشر شده است. کتاب «خرد و حکمت زندگی 4/ آهنگ زمان» از مجموعه کتابهای نشر گمان است که سعی دارد ترسناک بودن فلسفه را از آن بگیرد و درکش را آسانتر کند. البته این اتفاق به معنای آسان کردن مفاهیم فلسفه نیست.
خواننده ممکن است خواندن این کتابها را به امید یافتن پاسخهای روشن آغاز کند: پاسخی برای مسئله تنهاییاش، چرایی مرگ، منشا ملال و دلزدگی... اما انتظار اینکه کتابی یا کسی در چند صفحه یا فلان تعداد نکته به ما بگوید چطور زندگی کنیم و چگونه خوشبخت شویم، در واقع یک جور انکار مسئولیت شخصی انسان است. پاسخی قطعی و ابدی که مناسب حال همهکس باشد وجود ندارد. کتابهایی که چنین مدعاهایی دارند قطعا فریبکارند.
کتابهای این مجموعه نسخه نمیپیچند و سیاههای از اعمال نیک و بد پیش روی شما نمیگذارند؛ بلکه میخواهند به فهم بهتر زندگی و پرسشها و تجربههایتان کمک کنند؛ چراغی بیفروزند تا در این اتاق تاریک زندگی و در لحظات دشوار، در کمان از پرسشهای بی پایان انسانی روشنتر شود، بدانیم فیلسوفان و حکیمان جهان به این پرسشها چطور فکر کردهاند؛ تا با فهم دقیقتر و دیدی بازتر بتوانیم در زندگیمان تصمیم بگیریم، مسئولیت تصمیممان را شجاعانه بر عهده بگیریم و با عواقب تصمیمهایمان آگاهانه روبه رو شویم.
سهیلا نظرش را در مورد این کتاب در سایت فیدیبو اینگونه بیان میکند: «همانطور که از نام کتاب پیداست، موضوع اصلی کتاب به زمان میپردازد و ابعاد مختلف آن را بررسی میکند و نشان میدهد که چگونه زمان و مسائل فیزیکی مرتبط با زمان میتوانند در زندگی ما تاثیرگذار باشند و به بهتر زندگی کردن کمک کنند.»
محمدرضا را نیز نظرش را در مورد کتاب اینگونه نوشته است: «همیشه در زندگی به مسائل مربوط به زمان و فیزیک زمان علاقهمند بودهام و این نویسنده نیز فیزیکدانی است که همیشه کتابهایش را دنبال میکنم و این کتاب نیز جزو همان کتابهایی هست که کاملا مطالب علاقهمندی من بود. اگر شما هم به فیزیک و زمان علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید.»
کتاب با این پاراگراف آغاز میشود: «بیحرکت میمانم و هیچکاری نمیکنم. هیچ اتفاقی نمیافتد. به هیچچیز فکر نمیکنم. فقط به صدای پای زمان گوش میدهم. این زمان است، آشنا و نزدیک، مفتون آنیم. هجوم ثانیهها، ساعتها، سالها، ما را با عرصهی زندگی میکشانند، پس آنگاه به سوی هیچستان میرانند. ما چنان در زمان زندگی میکنیم که ماهی در آب. هستی ما هستی در زمان است. در سایهی آهنگ شکوهندش میبالیم. دروازهی عالم را به روی ما میگشاید، ما را میآزارد، میترساند، آرام میکند، کائنات، با ریسمان زمان، رو به سوی آینده واگشوده میشود و دوام و بقای هستیاش همگام با آهنگ زمان است. در اسطورهشناسی آیین هندو، رود کائنات با نقش پیکرهی مقدس شیوای رقصان تصویر میشود. رقص او ضامن گردش افلاک است. این خود یعنی جریان زمان. چه میتواند بدیهیتر و جهانشمولتر از نفس این جریان باشد؟»
در پاراگرافی از این کتاب میخوانیم: «این زمان است، آشنا و نزدیک. مفتون آنیم. هجوم ثانیهها، ساعتها، سال ها، ما را به عرصه زندگی میکشانند، پس آنگاه به سوی هیچستان میرانند... ما چنان در زمان زندگی میکنیم که ماهی در آب. هستی ما هستی در زمان است. در سایه آهنگ شکوهمندش میبالیم؛ دروازه عالم را به روی ما میگشاید، ما را میآزارد، میترساند، آرام میکند. کائنات، با ریسمان زمان، رو به سوی آینده واگشوده میشود؛ و دوام و بقای هستیاش همگام با آهنگ زمان است. در اسطورهشناسی آیین هندو، رود کائنات با نقش پیکره مقدس شیوا در حال رقص تصویر میشود: رقص او ضامن گردش افلاک است؛ این خود یعنی جریان زمان. آیا چیزی نمایانتر و فراگیرتر از نفس این جریان وجود دارد؟»
کارلو روولی؛ زاده ۳ مه ۱۹۵۶ است. او فیزیکدان ایتالیایی و استاد فیزیک دانشگاه اکسمارسی است. روولی از جمله پیشروان در پژوهش جاذبهی کوانتوم است. این شاخه از علوم بهدنبال ترکیب نظریه عمومی نسبیت اینشتین با مکانیک کوانتوم بهوسیله حذف ایدهی زمان از این نظریه است.
روولی کتابی به نام «هفت درس کوتاه از فیزیک» نوشته است که یکی از پرفروشترین کتابهای جهان شده و حتی فروش آن به زبان اصلیاش یعنی ایتالیایی از فروش کتابهای محبوبی مانند پنجاه سایهی گرِی نیز پیشی گرفت. همچنین کتاب دیگری دارد به نام «حقیقت آن چیزی نیست که به نظر میآید» و در این کتاب گسترش فیزیک از یونان قدیم تا امروز را توضیح میدهد.