کتاب «بهار زندگی در زمستان تهران»، نوشته «احمد زیدآبادی»است. این کتاب را انتشارات نشر نی در سال ۱۳۹۷ منتشر کرده است. این کتاب حاوی بخشی از زندگینامه و خاطرات نویسنده است. آنچه که کتاب بهار زندگی در زمستان تهران به آن میپردازد، درواقع جلد دوم خاطرات آقای زیدآبادی است که به گفته خود ایشان قرار است پنججلدی باشد. (که تا نوشتن این متن در خرداد ۱۴۰۲ سه جلد از این مجموعه منتشر شده است).
نویسنده سالها روزنامهنگار بوده است و این کتاب شروع بخش ورود به دانشگاه و جوانی ایشان محسوب میشود. شما در این کتاب با جزئیات بسیار از اتفاقات که برای نویسنده رخ داده، روبهرو میشوید و در نگاه کلیتر با دهههای شصت و هفتاد شمسی شناخت نزدیکتری پیدا میکنید. نثر کتاب صمیمی و روان است و جزئیات در آن با وسواس خاصی توصیف شده است.
در ادامه نظر بعضی از خوانندگان که در گودریدز و طاقچه دیدگاه خود را ثبت کرده بودند، با هم میخوانیم. امیرحسین وزیریان درباره سادگی و روان بودن متن نوشته است: «کتاب یک روایت شخصی- سیاسی از زندگی یک روزنامهنگاراست. کتاب فوقالعاده روان بود. در چند ساعت راحت میشود خوانده شود و از آن لذت برد.»
خوانده دیگری نیز ضمن بیان نکتههای خود، به زبان گاهی طنزِ نویسنده اشاره میکند که عامل خوبی برای ادامه دادن کتاب است: «کتاب خواننده را با رویّهها و افراد شاخص دوران دهه شصت و اوایل دهه هفتاد آشنا میکند و از این جهت بسیار خوب بود. کتاب بهار زندگی در زمستانِ تهران، عاری از زبان طنز نبود و در زمانهایی که احساس دلزدگی به سراغ آدم میآید، این زبانِ طنز جایگزین این احساس شده و باعث میشود شما داستان را ادامه دهید. نکته آخر اینکه از نشر نی باید تشکر کنم که در این گرانی کتاب و کاغذ، قیمت کتاب را در مقایسه با کتابهای دیگر موجود در بازار، مناسب در نظر گرفته است.»
سارا اسلامی نیز به سبب اینکه کتاب قبلی آقای زیدآبادی را خوانده است، گذری هم به کتاب قبلی او دارد که میتوان گفت جلد قبلی این زندگینامه نیز هست: ««سرد و گرم روزگار» و «بهار زندگی در زمستان تهران»، دو جلد از زندگینامه خودنوشت احمد زیدآبادی است که نشر نی آنها را منتشر کرده است. هر دوی آنها، کتابهای پُرکِشش و تاثیرگذاری هستند که از خواندنشان، هم لذت بردم و هم متاثر شدم. ضمن آنکه زندگی پرمشقت «شرف اهل قلم» در کودکی، نوجوانی و اوایل جوانی، صبر و استقامت او در برابر ناملایمات زندگی و طبع بلندش در برابر سختیها و چالشها، آموختنی نیز میباشد. نوع نگاه زیدآبادی به مسائل و وقایع و دستهبندیهای آن سالها نیز جالب و خواندنی است. فصلهای انتهایی جلد نخست و همچنین، کل جلد دوم را به واسطه اشاره نویسنده به فضای حاکم بر کشور در سالهای نخست انقلاب، تاثیر روابط میان دستههای سیاسی بر زندگی مردم عادی و برخی وقایع و چالشهای سیاسی و اجتماعی دهه شصت، بیشتر دوست داشتم. توصیه میکنم خواندنشان را در برنامه خود بگنجانید. جلد سوم زندگینامه زیدآبادی هم به قلم خود او در راه است و من به شدت، منتظرش هستم.»
کتاب با حالوهوای برفی تهران شروع میشود: «برف سنگینی تهران را سفیدپوش کرده بود و پیادهروها لیز و لغزان بود. سه دوست همراهم هر کدام ساک بزرگی بر کول داشتند و با تمام احتیاطی که به خرج میدادند گاهبهگاه زمین میخوردند. من اما باروبنه چندانی با خود نداشتم و وسائل شخصی مختصری را در ساکی سبک حمل میکردم. درواقع، به طور تصادفی با هم همراه شده بودیم. آن سه نفر از پیش با هم دوست بودند؛ من اما در اتوبوسی که با آن از سیرجان به تهران آمدیم با آنها آشنا و همراه شدم. یکی از آنها پسری کوتاهقامت و بذلهگو و بسیار خوشقلب به نام علی بود که...»
در بخشی دیگر از کتاب، نویسنده خاطرهای از اوایل ورود به دانشگاه میگوید که چطور دانشجوهای سالبالایی در تلاش برای عضویت او در انجمن اسلامی دانشکده بودند: «درعوض اصلانی شروع به تعریف از «متفکر» و «فیلسوفی» کرد که تا آن زمان با نامش آشنا نبودم. اصلانی برای یادآوری گفت که جلال آلاحمد کتاب غربزدگیاش را به او تقدیم کرده است. به یاد آوردم که نام احمد فردید را ابتدای کتاب غربزدگی دیدهآم، اما هیچ نوع کنجکاوی برای شناخت او و اندیشههایش به خرج نداده بودم. اصلانی البته چیز خاصی از اندیشه احمد فردید که جاذبهای برای ما داشته باشد بیان نکرد، بلکه به بیان نقل قولی از او در دیداری که بهتازگی بینشان صورت گرفته بود اکتفا کرد. طبق گفته اصلانی، فردید در آن دیدار انگشت سبابهاش را به بینیاش زده و چند بار تکرار کرده بود که: «در امور سیاسی شامه آدمی باید همچون شامه سگ تیز باشد!»
احمد زیدآبادی روزنامهنگار، خبرنگار و نویسنده ایرانی است. او در سال ۱۳۴۴ در سیرجان (استان کرمان) به دنیا آمد. او تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه تهران و رشته علوم سیاسی گذرانده است. او سالها خبرنگاری کرده و در روزنامههای ایران قلم زده است. به عدهای به وی لقب «شرف اهل قلم» نیز دادهاند که خود او به آن باور ندارد و بیشتر آن را عاملی احساس میکند که باعث میشود بخواهد همه را از خود راضی کند و درنتیجه چهره ریاکارانهای از خود بسازد.
کتابی که معرفی آن را خواندید، ادامه جلد اول کتاب به نام «سرد و گرم روزگار» است. از کتابهای دیگر آقای زیدآبادی میتوان به «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» و «دین و دولت در اسرائیل» اشاره کرد. خالی از لطف نیست که بدانید جلد سوم این اتوبیوگرافی (زندگینامه خودنوشت) آقای زیدآبادی نیز به نام «گرگومیش در هوای خردادماه» با توجه به موفقیتهای دو جلد قبل، در سال ۱۳۹۸ منتشر شده است.