کتاب «شطرنج باز» یکی از داستانهای بلند اشتفان تسوایگ، رماننویس و نمایشنامهنویس مشهور اتریشی است. رمان «شطرنج باز» که در سال 1942 منتشر شده، روایت خشونتهای رژیم فاشیستی در جنگ جهانی دوم است. تسوایگ این کتاب را مدتی قبل از خودکشی در برزیل به رشته تحریر درآورد.
کتاب «شطرنج باز» یکی از داستانهای بلند اشتفان تسوایگ، رماننویس و نمایشنامهنویس مشهور اتریشی است. رمان «شطرنج باز» که در سال 1942 منتشر شده، روایت خشونتهای رژیم فاشیستی در جنگ جهانی دوم است. تسوایگ این کتاب را مدتی قبل از خودکشی در برزیل به رشته تحریر درآورد. تسوایگ در رمان «شطرنج» درماندگی انسان در مقابل یک نظام تمامیتخواه و خودکامه را روایت کرده است. در این کتاب، یک بازی شطرنج به صورت نمادین جدال انسان با دیکتاتوری را ترسیم میکند. داستان از جایی آغاز میشود که «چنتو ویک» قهرمان شطرنج وارد یک کشتی مسافربری میشود و فردی ناشناس به نام «ب» با او مقابله میکند و او را شکست میدهد. اما موضوع این است که او از سالها پیش تا به حال به مهرههای شطرنج دست نزده است. «ب» زمانی که در زندانهای گشتاپو گرفتار بوده، موفق میشود کتابی در مورد شطرنج از بازجویش بدزدد و پس از خواندن کتاب، بازی را در ذهنش آغاز میکند. او ذهنش را به دو نیمه سیاه و سفید تقسیم میکند؛ در یک سو خودش و در سوی دیگر نظام نازی. آقای «ب» هر روز در ذهن خودش با نازیها شطرنج بازی میکند و آنها را شکست میدهد؛ و همین از او یک بازیکن قابل میسازد، بدون اینکه حتی مهرههای سیاه و سفید را لمس کرده باشد.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب «شطرنج باز» چیست؟
یکی از خوانندگان کتاب «شطرنج باز» به نام مهرداد بیات در سایت طاقچه نوشته است: «یک شاهکار بینظیر، کتابی که یک نفس میخوانیدش، و تصور میکنیدش آنچنان که گویی به فیلمی نگاه میکنید. سوژه مهمی دارد؛ اینکه آیا ما آدمها بدون سرگرم کردن ذهنمان میتوانیم زنده بمانیم؟ مغز ما چه اندازه شگفتانگیز و ناشناخته است؟ دنیای مغز تا چه اندازه نامتناهی است؟ فارغ از رویه داستان، داستان در ستایش شطرنج است؛ این تنها بازی آدمیان که شانس در آن نقشی ندارد و هر چه هست اندیشه است. داستان آنقدر زیبا، انسانی و طبیعی است که همه از خواندنش لذت میبرند.» امیرحسین حیدری، منتقد کتاب، در ستایش نثر و قلم این کتاب نوشته است: «داستان شطرنجباز دقیقا در سبک برشی از زندگی قرار میگیرد. شطرنجباز اصلا شکل داستان به خود نمیگیرد و صرفاً روایت اتفاقی است که در یک سفر دریایی میافتد. نوشتن اینگونه داستانها کار راحتی نیست، هرچند که ممکن است در نظر خواننده راحت جلوه کند. آدمی موقع نوشتن همیشه به نوشته خود با توضیح دادنهای زیاد (در ادبیات کلاسیک این تکنیک اطناب نام دارد) سعی دارد آن را زیبا کند یا تشبیهاتی میآورد که اتفاقا به زیبایی متن کمک میکند. سبک برشی از زندگی اما فرق دارد. نویسنده در این سبک همانطور که تسوایگ بهدرستی انجام داده است، خواننده را مقابل خود میبیند و داستان را گویی برای آشنایی تعریف میکند. اگر توجه کنیم تسوایگ در داستان شطرنجباز از تشبیه خاصی استفاده نمیکند و همهچیز را ساده بیان میکند. همانطور که اگر برای شما اتفاقی بیفتد و بخواهید آن را برای کسی تعریف کنید ساده و تا حد امکان کوتاه داستان خودتان را تعریف میکنید. این به آن معنی نیست که اصلا از ظرافتهای ادبی نباید استفاده کرد، استفاده از این ظرایف فقط جایی کاربرد دارد که ضروری باشد.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
در بخشی از کتاب، توانایی ذهنی «ب» در یک بازی دوسویه ستایش شده و در عین حال پیچیدگیهای مغز انسان نیز تحسین شده است. ظرفیتهایی که تنها در مواقع اضطرار شکوفا میشوند: «اگر سیاه و سفید یکی باشند، با موقعیت مضحکی روبهرو میشوی که در آن یک مغز بهطور همزمان چیزی را میداند و نمیداند و وقتی در جایگاه سفید بازی میکند باید تماماً آنچه را که لحظهای پیش در جایگاه سیاه به آن فکر میکرده فراموش کند. چنین تفکر دوگانه حقیقتاً یک شکاف خودآگاهی را در بردارد، یک توانایی اختیاری برای روشن و خاموش کردن عملکرد مغز، چنانکه گویی یک دستگاه مکانیکی باشد. تمایل به بازی کردن شطرنج در مقابل خود یک تناقض است و درست مثل پریدن از روی سایه خودتان میماند.»
درباره نویسنده
اشتفان تسوایگ -رماننویس، نمایشنامهنویس و زندگینامهنویس معروف- در سال 1881 در اتریش متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته فلسفه و در مقطع دکتری به پایان رساند و از سال 1922 نویسندگی را آغاز کرد. با پیوستن اتریش به آلمان، ناچار به ترک کشور خود شد و در سال 1934 به لندن گریخت و تابعیت بریتانیا را پذیرفت. در سال 1940 تسوایگ به برزیل رفت و دو سال بعد در تبعید به همراه همسرش به زندگی خود خاتمه داد. از دیگر آثار او میتوان «نامهای از زنی ناشناس»، «آموک»، «آشفتگی احساسات» و «بیستوچهار ساعت از زندگانی یک زن» را نام برد. درباره مترجم دکتر داوود نوابی از نویسندگان و مترجمان زبردست ایرانی است که بیش از سی کتاب و تعداد زیادی مقاله در کارنامه خود دارد. نوابی را در ایران با ترجمه کتاب «نامه به کودکی که هرگز بهدنیا نیامد» اوریانا فالاچی میشناسند. «اتاق شگفتیها» اثر ژولین ساندرل و «دو اقلیم» اثر آندره موروا از دیگر ترجمههای او هستند.