فردریش نیچه از بزرگترین متفکران دوره مدرن جهان است که با نوشتههای یگانهاش، تفاوت جنس اندیشه خود را با دیگر فیلسوفان بزرگ نشان داد. «کیت انسل پیرسون» کتاب «چگونه نیچه بخوانیم» را برای کمک به درک نوشتههای این فیسلوف بزرگ نوشته است. «چگونه نیچه بخوانیم» برای اولین سال ۲۰۰۵ چاپ شد.
این کتاب از مجموعه کتابهای «چگونه بخوانیم» است که برای شناخت سادهتر برای تازهکاران چاپ میشوند. این مجموعه کتابها معمولا بخشهایی کوتاه از خود کتاب را روبهروی خواننده قرار میدهند و با حلاجی کردنشان، دروازه ورود خواننده به دنیای ذهن بزرگان را میگشایند.
یکی از خوانندگان در گودریدز نوشته است:
«مجموعهی بینظیرِ «چگونه... بخوانیم» این بار مرا در فهم بهتر نیچه یاری کرد. نثر روان، فصلبندیهای درست و بجا و گاهشماری و زندگینامهی بینظیری که هربار از سوژههایش بهدست میدهد، بینهایت کاربردیاند. البته این مجلد، نسبت به «چگونه کیرکگارد بخوانیم» ضعیفتر بود. چراکه از دیدگاه من، این مجموعه نگاه و التفات کمتری نسبت به ابعاد اگزیستانسیال هر فیلسوف دارد (چه بسا که در جلد مربوط به کیرکگارد نیز این موضوع قابل تشخیص بود و برای واکاوی کیرکگارد از دیدگاه اگزیستانسیال، باید از خلال و ذیل همان سرفصلهای اخلاقشناسی و معرفتشناسی کیرکگارد تلاش میکردم).»
یکی دیگر از مخاطبان نوشته است:
«فکر میکنم نویسنده در یافتن و سازماندهی محور اصلی اندیشه نیچه در دورههای مختلف زندگیاش، کار شگفتانگیزی انجام داده است.
از نظر سبکی، نیچه عمدتاً در کلمات قصار مینوشت -هستههای کوتاهی از ایدهها (گاهی چند صفحه، گاهی چند خط). این سبک اغلب میتواند ناسازگار به نظر برسد که این کتاب با مشخص کردن خطوط کلی تفکر نیچه، در این زمینه بسیار مفید میباشد. همچنین این کتاب مرجع خوبی است برای اینکه فرد بداند باید چه چیزی از نیچه بخواند؛ زیرا تفاوتهای چشمگیری بین بسیاری از آثار او وجود دارد.»
در بخشی از این کتاب، میخوانیم:
«تفکر نیچه پس از تولد تراژدی و در دورهی نخستین سالهای ۱۸۷۲-۱۸۷۶ متحمل پارهای تغییرات بنیادین میشود. اگرچه هنر همچنان نقش مهمی در تفکر وی ایفا میکند (و به شکل «خواست خوب جلوه» درمیآید و ما را قادر میسازد تا هستی را تاب آوریم) مطالبات شناخت و علم از سوی او بسیار جدیتر دنبال میشود. اندیشهی تازهای از تفرد در متون پسین نیچه شکل میگیرد که در آن فرد دیگر به محنت متافیزیکی محکوم نیست. دیدگاه نیچه دربارهی رنج هستی نیز به گونهای معنادار تکوین یافت. در چنین گفت زرتشت آنچه از آن در مقام یک فرد متناهی رنج میبریم گذشت زمان است. در تبارشناسی اخلاق رنج ما در خاستگاهی متافیزیکی یا وجودی ریشه ندارد بلکه از ملزومات آرایش فرهنگی و تفاوتگذاری اجتماعی است. او دیگر از بیرحمی طبیعت سخن نمیگوید بلکه بیرحمی را عنصری در سیر زندگی اجتماعی و اخلاقی میبیند. با وجود تغییراتی که تفکر او پس از دوران نخستین نوشتههایش متحمل شد، نیچه همچنان با امرِ دیونیسوسی بهمثابهی فلسفهی زندگی وفادار ماند. پارهای نکتهها دربارهی چگونگی درک نیچه از دیونیسوس در آثار متأخرش در فصل آخر ارائه خواهد شد.»
در بخشی دیگر از کتاب، نویسنده پس از آوردن سخنان نیچه دربارهٔ مرگ خدا، به توضیح و تفسیر آن میپردازد:
«همه میدانند که نیچه مرگ خدا را اعلام میدارد. اما اینکه منظور او دقیقاً چیست نیازمند تفسیر است. نیچه این کلمات را در دهان دیوانهای میگذارد تا آن را در بازاری اعلام کند (در نسخهی اصلی دانش شاد، قطعهی ۱۲۵، شخصیت دیوانه توسط شخصگانهای به نام زرتشت بازی میشود). نیچه صرفاً نمیگوید که «خدا مرده است» انگار که در حال گزارش پارهای مشاهدات علمی است. او این حادثه را دراماتیزه میکند تا خصلت سرنوشتساز آن را نشان دهد. در حقیقت دیوانه مردم را بهمنزلهی خداناباورانی مورد خطاب قرار میدهد که در برابر خبر او دیرباور و تمسخرزناند زیرا صرفاً با واقعیتِ محضِ مرگ خدا خشنود میشوند. همانگونه که والتر کافمن دریافته است زبان نیچه در قطعهی ۱۲۵ دانش شاد زبانی دینی است و صحنه، رنگ انجیلی دارد. نیچه بهسادگی نمیگوید «خدا مرده است» بلکه آن را از زبان دیوانهای اعلام میکند و نیز اینکه «ما او را کشتهایم». این گفته تأملی متافیزیکی دربارهی واقعیتی غایی نیست، بلکه بیماریشناسی وضعیت فرهنگ اروپایی و جهت حرکت آن است.
«دانش شاد» نیچه در پی معرفی نحوههای تجربی تازهای از تفکر راجع به پرسشهایی است که درباره حقیقت، شناخت و هستی میتوان مطرح کرد. او پروژهی خود را با مجموعهی موجود معرفتورزیهایی مثل علوم طبیعی برابر نمیکند، بلکه در پی بهبیاندرآوردن گسترهی کاملی از ظرفیتهای اندیشه است که شیفتهی شناخت باید آنها را بپرورد. والتر کافمن پیشنهاد میکند که کلمهی «شاید» در عنوان ]انتخابی[ نیچه را باید به معنای خلاف عرف شنید، به معنای دانشی که عرف و معمول را انکار میکند و... .»
«کیت انسل پیرسون» فیلسوف و استاد بریتانیایی است که بهخاطر کارهایش در فلسفه قارهای، بهویژه فلسفه فردریش نیچه، شهرت دارد. او در سال 1959 به دنیا آمد و خدمات درخور توجهی در زمینه نیچهشناسی و اگزیستانسیالیسم ارزانی داشته است. آقای پیرسون به طور گسترده دربارهٔ فلسفه نیچه نوشته است و جنبههای مختلف اندیشه نیچه از جمله ایدههای او راجعبه اخلاق و زیباییشناسی را بررسی میکند.
وی همچنین با فیلسوفان و متفکران قارهای دیگر مانند مارتین هایدگر و ژیل دلوز تعامل داشته است. آثار او اغلب به تلاقی اگزیستانسیالیسم، پساساختارگرایی و نظریه انتقادی میپردازد. همه اینها او را به چهرهای برجسته در مطالعات فلسفه قارهای تبدیل کرده است. از کتابهای دیگر او «هیچ انگار تمام عیار» نام دارد که به فارسی نیز ترجمه شده است.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب چگونه نیچه بخوانیم را با 25درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
برای خواندن کتابهای فلسفی بیشتر، به صفحه خرید کتاب فلسفی سر بزنید.