کتاب در «فاصلهی دو نقطه» یک اتوبیوگرافی از زندگی بانو ایران درودی - نقاش برجستهی ایرانی - است. او در این کتاب ماجرای زندگی خود و تمامی آنچه بر او گذشته را از لحظهی تولد با نثری روان و شیوا بازگو میکند. اولین چاپ این کتاب در سال 1375 توسط نشر نی منتشر شد.
در بعضی از صفحات این کتاب، متناسب با هر موضوع نقاشیهای زیبای نویسنده هم گنجانده شده است. قسمتی از شعری که احمد شاملو در سال 1388 دربارهی بانو درودی سروده را در ادامه میخوانیم: «تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید، چرا که تنها یک سخن، در میانه نبود، آزادی. ما نگفتیم، تو تصویرش کن.»
آنت وفایی (روانشناس): «از آنجایی که بانو درودی نازنین کلام استوار و دلنشینی دارند و خوشبختانه این چند سال اخیر ویدئوهای ایشان در فضای مجازی مدام بازنشر شده است، پر واضح است که مخاطب از کتاب این بانوی بیهمتا انتظار قلمی شیرین و متفاوت را خواهد داشت و بهراستی صفحه به صفحهی این زندگینامهی زیبا واقعا شیرین است. لحن صمیمی و گویای نویسنده مستقیما منجر به تصویرسازی و ثبت خاطره از خاطره میشود. برای من همیشه مهم بوده که اگر لابهلای کتابهای روانشناسی کتاب دیگری بخوانم، آن کتاب قابلیت تغذیه ذهنم را داشته باشد و این کتاب قطعا مرا محکمتر و واقعبینیام را در زندگی بیشتر میسازد.»
«با ایران درودی خندیدم، گریه کردم، بغضم گرفت، به وجد آمدم، عصبانی شدم، غصه خوردم و حس کردم. حس کردم که یک آدم چقدر باید قدرتمند باشد که بتواند احساساتش را به تصویر بکشد. ایران درودی زنی است که به معنای واقعی زندگی را زندگی کرده و آنطور که دلش خواسته مسیر بالا و پایین و پر از رنج زندگیاش را اداره کرده است.» این نظر نسترن راجع درباره کتاب «در فاصله دو نقطه» بود.
«تا این مرحله از زندگی دانستهام که میباید کولهبار غمها و دلتنگیها را بر زمین گذارد و به استقبال آینده رفت حتی اگر این آینده یک ساعت یا فقط یک لحظه باشد. مطمئن هستم بهترین لحظه، لحظهی بعدی، نوید خلق اثری به ابعاد آرزوهایم، اثری به رنگ عشقهایم، اثری به شفافیت تمام آینهها، خلق خواهم کرد و سپس این اثر را در بالاترین نقطهی آسمان برخواهم افراشت.» این جملات معیاری برای شناختن جهانبینی این بانوی نقاش است.
در جای دیگر نیز، زنان را دوستانه مخاطب قرار میدهد و میگوید: «ای کاش میتوانستم به تمام زنهایی که خود را با دیگران مقایسه میکنند و خود را زشتتر یا زیباتر مییابند، میگفتم: زیبا بودن هر انسانی به طرز تفکر او و معیارهای شخصی او بستگی دارد نه به ذهن و دید دیگران. بزرگترین اشتباه همین مقایسه است که عامل به هم ریختن معیارهاست. میباید مجنون بود تا دانست لیلی چقدر زیباست. ولی من باور دارم لیلی همانقدر زیباست که خود تصور دارد. اوست که مجنون را به آنچه خود باور دارد متقاعد کرده است.»
«نخستین بار که عشق به سراغم آمد ادعای مالکیت جهان را کردم و همه چیز و همه کس را متعلق به خود دانستم، امروز که تهی از خودخواهیها و تصاحبها، نگاهی عاشقانه به زندگی دارم، از هرچه هست، تنها مالک تنهایی خویشم و فروتنانه غیاب حضورم را اعلام میکنم. آری این است نظام عشق: «هیچکس نبودن». انسان نتیجهی نحوهی اندیشیدنش است. حال که زندگی ما را به مبارزه طلبیده باید خود را مجهز کنیم و همه چیز را از نو بسازیم. در این راه آنچه بیش از همه اهمیت دارد همانا هدفمند بودن زندگی انسان است. در باور من، هر سختی تجربه و درسی است که باید از آن آموخت. انسان هدفمند نه نا امید میشود، نه از مبارزه باز میایستد. کسی که در مقابل شماست و او را شخص موفقی میدانید، کسی است که خود را مدیون زخمهای زندگی میداند و آنها را سپاس میدارد. فراموش نکنیم که هیچ سیاهی مطلق نیست و در هر سفیدی نقطهای از سیاهی است.»
ایران درودی که در سخن گفتن از درونیات خود مهارت بسیاری دارد، توانسته در قالب این جملات از عشق، معنا یافتن در زندگی و امید و ناامیدی بگوید. و در ادامه به توصیف کتابش بپردازد: «در این کتاب با تمام هستیام هستم؛ با همهی ضعفها، با تمامی دلهرهها و امیدها و توانها. درون من به وسعت تجربهای است که از زندگی میشناسیم؛ وسعت یک لحظهی زندگی در مسیر ابدیت...»
ایران درودی نقاش برجستهی ایرانی زادهی 11 شهریور 1315 در مشهد است. درودی همچنین کارگردان، نویسنده، منتقد هنری و استاد دانشگاه رشتهی تاریخ هنر است. او در سال 1970 به درخواست دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به تدریس تاریخ هنر در این دانشگاه پرداخت.
برخی معتقدند ایران درودی پیرو مکتب فراواقعگرایی(سورئالیسم) است اما سالوادور دالی نقاش سورئالیست اسپانیایی نظر متفاوتی داشت و سبک درودی را نزدیک به سبک خود نمیدانست. وی درودی را هنرمندی از خطه شرق با ذوق و استعداد بینهایت توصیف میکرد. ایران درودی همچنین تهیهکننده چند فیلم مستند و کوتاه برای تلویزیون بوده است.