کتاب «آخرین شیطان» اثری از نویسنده مشهور اروپای شرقی «ایزاک باشویس سینگر» است که توسط سپاس ریوندی ترجمه، و انتشارات ماهی آن را چاپ و منتشر کرده است. ایزاک باشویس سینگر در سال 1987 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. کتاب «آخرین شیطان» شامل نُه داستان جذاب و خواندنی است. عهد عتیق، تلمود، تورات و سنت و آیینهای دین یهود نقش پررنگی در داستانها دارند، به همین دلیل در مقدمهی کتاب ابتدا سپاس ریوندی توضیحاتی پیرامون آنها آورده است.
مجموعه داستان ارتباط نزدیکی با دین و فرهنگ یهود دارد، به همین خاطر مترجم در پایان کتاب تعریف اصطلاحات دینی و فرهنگی یهودیان را آورده است. نقطه مشترک همهی نه داستان حضور شیطان است نویسنده به خوبی توانسته کشمکشهای انسان در رویایی با شیطان که همان نیروی شر است را در قالب داستانهای کوتاه بگنجاند. او نگاهی عمیق و روانشناختی به شخصیتهای داستانهایش دارد.
موسسه نوبل نیز، دلیل اعطای جایزه نوبل ادبیات را چنین بیان میکند: «به خاطر روایت هنری مهیج او، به همراه ریشههای فرهنگ سنتی لهستانی – یهودی، که شرایط زندگی انسان جهانی را به ارمغان میآورد.»
محمدجواد خوشنامی در سایت «ایران کتاب» نظر خود را اینچنین مینویسد: «داستانهایی خوشخوان، جالب و لذتبخش برآمده از دل فولکلور فرهنگ یهود بالاخص یهودیان اروپای شرقی. اگر به داستانهای کوتاه یا آشنایی با افسانهها و قصههای ادیان علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنم این کتاب را مطالعه کنید. راهنماییهای مترجم و همچنین افزودن توضیحات معانی و ارجاعات و... در پایان کتاب برای خوانندگان بسیار مفید است. محوریت تمام این ماجراها برخلاف نام کتاب، حول مدار اختیار انسان و نقش انتخابهایش در سرنوشت میگردد. شیطان فقط دعوتکننده است. این ما انسانها هستیم که تصمیم میگیریم کدام مسیر را انتخاب کنیم. وضع کنونی زندگی امروز ما، حاصل انتخابهای دیروز ماست.»
کاربری دیگر به نام پوریا معاصر در سایت «طاقچه» مینویسد: «غیر از داستانهای جذاب، این کتاب منبع بسیار خوبی برای مطالعه و کسب دانش درباره فرهنگ و آیین یهود به حساب میآید.»
از داستان خون: «علمای قبالا میدانند که اشتیاق به خون و شوق شهوترانی منشا واحدی دارند و از همین روست که بعد از فرمان «قتل مکن»، فرمان «زنا مکن» آمده است».
در قسمتی از داستان پاپ زیدلوس آمده است: «در قدیمالایام، در هر نسل چند تنی بودند که من، شیطان، نمیتوانستم از طرق معمول آنها را فریب دهم. نهتنها وسوسه کردن آنها به جنایت، شهوت یا سرقت محال بود، بلکه حتی نمیشد خاطرشان را از خواندن شرعیات منصرف کرد. تنها یک راه برای وصول به آن شور و سودای درونی این اوتاد و ابدال وجود داشت: عُجب و غرور.»
از داستان آخرین شیطان: «در مقام یک شیطان، شهادت میدهم که دیگر شیطانی باقی نمانده است. وقتی انسان خودش شیطان است، دیگر چه نیازی به شیطان؟ چرا باید کسی را که نزده میرقصد به گناه ترغیب کرد؟ من آخرینِ ترغیبکنندگان هستم.»
جملهای زیبا از داستان ماجراهای من در مقام یک ایدئالیست: «کتاب باید پردههای دل آدم را بلرزاند، وگرنه حیف وقت که برای خواندنش بگذاری.»
«ایزاک باشویس سینگر» نویسنده یهودی در سال 1904 در لهستان متولد شد. او در سال 1935 به آمریکا مهاجرت کرد. ابتدا کتابهای خود را به زبان مادریاش (ییدیش) نوشت و سپاس آنها را به انگلیسی ترجمه کرد. از پیروان فیلسوف هلندی «اسپینوزا» بود. اکثر کتابهای سینگر مجموعه داستانهای کوتاه هستند. از آثار دیگر او میتوان به «دشمنان یک داستان عاشقانه»، «خانواده موسکات» و «یک مهمانی یک رقص» اشاره کرد. ایزاک باشویس سینگر در سال 1978 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد، همچنین او از برندگان جایزه کتاب ملی است. وی سرانجام در سال 1991 در میامی آمریکا درگذشت. هماکنون یکی از خیابانهای میامی به نام اوست.