«فیلسوفی در تعمیرگاه» نام کتابی جذاب و پرفروش از متیو بی کرافورد است که برای اولینبار، در سال 2009 به چاپ رسید. «فیلسوفی در تعمیرگاه» کتابی حاصل از تجربۀ زیستۀ نویسنده و حاوی تمام تجربیات و دانش او در قالب یک پژوهشگر و تحصیل کردۀ فلسفه و فلسفۀ سیاسی است.
کتاب حاضر تلاشی است قابلتأمل و داستانگونه در جهت تحلیل و واکاوی مفهوم و انواع کار در دنیای مدرن. «فیلسوفی در تعمیرگاه» سعی در ستایش کارهایی که با دست انجام میشوند، دارد و در این راه، از مزایای این کارها و مضرات کارهای «اتوماتیک» شده و مدرن میگوید. بی کرافورد با استفاده از دادههای آماری و مثالهای تجربی، سعی بر نشان دادن ارزش کارهای قدیمیتر و غیر اتوماتیک شده را در این کتاب دارد؛ آن هم با استفاده از فلسفه!
یکی از کاربران سایت «فیدیبو» کتاب حاضر را اینچنین توصیف کرده است: «این کتاب به بیان برتریِ کارهای فنی و دستی نسبت به کارهای ذهنی و تکراری پرداخته است. موضوع دیگر که در کتاب به آن اشاره شده، ایجاد نوعی مخفیکاری توسط سازندگان محصولات است که باعث کاهش آگاهی مشتریان از نحوه عملکرد محصولات و در نتیجه، منجر به وابستگی بیشتر آنها به شرکت تولید کننده کالا میشود. استفاده از قطعات غیرقابل تعمیر، استفاده از قطعات انحصاری و اتوماسیون بیش از حد در محصولات، از مثالهای این عملکرد شرکتها است.»
یکی دیگر از خوانندگان کتاب در سایت «گودریدز» نیز، چنین نظری راجعبه «فیلسوفی در تعمیرگاه» دارد: «کتاب به صورت خلاصه در مورد اینه که اصلا چی شد که در ذهن خیلیها کار یدی و پیشهوری کار سطح پایین تلقی شد؟ چرا یک تعمیرکار آن احترامی را که حقشاش است را دریافت نمیکند؟ نویسنده کتاب یک موقعیت شغلی عالی در یک اتاق فکر در واشنگتن به دست میآورد ولی پنج ماه بعد استعفا میدهد و تعمیرگاه موتور خود را راه میاندازد، چرا که به قول خودش احساس میکرده است روزبهروز بیشتر در یک دنیای ذهنی با کاری بیمعنی و دستاوردهایی غیرملموس غرق میشود.»
این تفسیر کوتاه نیز در سایت «کتابراه» برای کتاب حاضر ثبت شده است که خواندن آن خالی از لطف نیست: «این کتاب در مورد اهمیت کارهای دستی است. به اعتقاد نویسنده انجام کار دستی به زندگی معنا میبخشد و از نظر روانی هم تاثیر مثبت دارد. مثلا حس استقلال که خود فرد میتواند کارهای خودش را به تنهایی انجام بدهد. نگاه فلسفی به مقولۀ کارهای دستی که این روزها در اثر استفاده از تکنولوژی، دارد کمرنگ میشود.»
یکی از مثالهای تجربی کتاب در جهت ساخت یک «گروه موفق» را با هم بخوانیم: «چگونه گروههای موفق بسازیم، این جملات را میبینیم: فعالیت گروهی: ساختن نفوس برای استحکام گروه. نام هر عضو گروه را روی تکه کاغذی بنویسید، آن را تا کرده و در سبد قرار دهید. هر عضو یک نام را از سبد بیرون کشیده و یک دقیقه فرصت دارد هر تعداد خصیصۀ مثبت که میتواند درمورد آن فرد روی کاغذ جدیدی بنویسد. حال کاغذهای جدید به سبد برگشته و دوباره یکی از آنها انتخاب میشود. خصوصیات مثبتِ نوشتهشده بر روی آن برای همه خوانده شده و فردِ دارای این خصوصیات شناسایی میشود. قبل از اینکه نوبت به عضو بعدی برسد، از شخصِ شناساییشده پرسیده میشود «آیا خود را همینگونه میبینی؟ لطفاً توضیح بده.»
یکی از اشارات نویسنده به کتارهای دیگر از جمله کتاب معروف «ذِن و هنر نگهداری از موتور» در پاراگراف زیر آمده است: «ما معمولا فضیلت فکری و فضیلت اخلاقی را اموری جدا از هم تلقی میکنیم، اما به نظر من آنها جدا نیستند. رابرت پیرسیگ، در آنچه به نظر من بهترین (و بامزهترین) فراز در کتاب ذِن و هنرِ نگهداری از موتور است، این درگیری متقابل اخلاقیات و شناخت را به تصویر میکشد. موتور راوی کتاب در سرعت بالا گریپاژ کرده است، تجربه ناراحتکنندهای که باعث قفل شدن چرخ عقب میشود. او که نمیخواهد خودش درگیر یک مشکل مکانیکی بزرگ شود موتور را به تعمیرگاه میبرد.»
بخش منتخب زیر را میتوان بهعنوان عصارهای از تفکرات کرافورد در کتاب «فیلسوفی در تعمیرگاه» دانست: «امروزه رایج است که افراد «خود واقعی»شان را در نوع فراغت انتخابیشان پیدا میکنند. بر این اساس، کارِ خوبْ کاری تلقی میشود که راههای فرد را برای پیگیری فعالیتهای دیگری که به زندگی معنی میبخشند به حداکثر برساند. یک کارگزار بنگاه اعطای وام مسکن را در نظر بگیرید. او تمام سال بهسختی کار و فعالیت میکند و بعد در تعطیلات برای صعود به قلۀ اورست اقدام میکند. محتوای روانیِ اغراقشدهای که تعطیلات تابستانی برایش به ارمغان میآورد باعث میشود او پاییز، زمستان و بهارِ بعد را تحمل کند. به نظر میرسد شرپاها بهخوبی نقش خود را در این نمایش درک کردهاند، زیرا آنها بهشکل زیرکانهای نیاز او به مواجههای انفرادی و سبکبار را با واقعیت صلب و سخت پاسخ میدهند. میان زندگی کاری و زندگی تفریحیِ کارگزار بنگاه انفصالی وجود دارد؛ در یکی او نقدینگی جمعآوری میکند و در دیگری غذای روحی و روانی را ذخیره میکند. هر بخش به دیگری وابسته است و بخش دیگر را امکانپذیر میسازد، این امر بهشکل تعامل بین خُردهخویشتنها انجام میشود و نه بهعنوان قطعات قابلدرک و مرتبط از یک زندگی منسجم.»
«متیو بی کرافورد» نویسنده و پژوهشگر دانشگاه ویرجینیای آمریکا است. او فارغالتحصیل رشتۀ فلسفه سیاسی از دانشگاه شیکاگو میباشد. از کرافورد تاکنون سه کتاب منتشر شده است که متاسفانه، جز کتاب «فیلسوفی در تعمیرگاه»، کتاب دیگری تاکنون از او به فارسی چاپ و ترجمه نشده است.