«رویای تبآلود» رمانی فانتزی و تاریخی با فضای خونآشامی است که جورج آر آر مارتین آن را نوشته است. این کتاب اولین بار در سال 1982 منتشر شد. برخلاف اثر مشهورتر مارتین، مجموعه «نغمه یخ و آتش» که الهامبخش مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت» بود، «رویای تبآلود» رمانی مستقل است که عناصر ترسناک، فانتزی و تاریخی را ترکیب میکند.
داستان در دهه 1850 در امتداد رودخانه میسیسیپی میگذرد و حول شخصیت آبنر مارش، ناخدای قایق بخار میچرخد. این رمان مضامین قدرت، اخلاق و ماهیت بشریت را از دریچه اسطوره خونآشام بررسی میکند. مارتین جزئیات تاریخی را با عناصر ماوراء طبیعی ترکیب میکند تا دنیایی غنی و غوطهور خلق کند.
کتاب «رویای تبآلود» به دلیل برداشت یگانهاش از داستان خونآشام، محیط تاریخی و شخصیتهای خوبش، نقدهای مثبتی دریافت کرد. این کتاب، انحرافی از داستانهای خونآشام سنتی است و ترکیبی از ترسناک، تعلیق و داستانهای تاریخی را ارائه میکند که توانایی جورج آر آر مارتین را بهعنوان یک نویسنده چیرهدست و تنوعطلب به تصویر میکشد.
خوانندهای کتاب را ترکیبی جذاب از تاریخ و وحشت میداند و مینویسد:
«کتاب «رویای تبآلود» نوشته جورج آر آر مارتین سفری مسحورکننده به قلب جنوب پیش از جنگ است که به طرز ماهرانهای با جذابیت ماوراءطبیعی خونآشامها درهمآمیخته است. مهارت مارتین در داستانسُرایی در این رمان حتی از دور هم میدرخشد. قهرمان داستان، آبنر مارش، کاپیتان کشتی بخار، شخصیتی بهیادماندنی است که مبارزهها و پیروزیهایش خمیرمایهٔ روایت را تشکیل میدهد.
تحقیق دقیق و توجه نویسنده به جزئیات، خوانندگان را به دوران گذشته میبرد و آنها را در چالشها و آرزوهای زمانه غوطهور میکند. اضافه شدن خونآشامها، به رهبری جاشوا یورکِ مرموز، لایهای از پیچیدگی را اضافه میکند که داستان را فراتر از یک رمان تاریخی معمولی ارتقا میدهد. این کتاب ترکیبی جذاب از ژانر ترسناک، فانتزی و داستانهای تاریخی است. به نظر من مارتین تمام طرفداران این ژانرها را با این کتاب راضی خواهد کرد!»
خوانندهای دیگر که از طرفداران این نویسنده بزرگ است، نوشته است:
«کتاب رویای تبآلود جورج آر آر. مارتین برداشتی تازه از ژانر خونآشام به مخاطبان نشان میدهد و داستان تاریخی را با ماوراء طبیعی ادغام میکند به گونهای که مجذوب آن میشوید.
نقطه قوت رمان در شخصیتپردازیهای واضح و قدرتمند آن است. آبنر مارش یک قهرمان قانعکننده است و پویایی او با جاش یورک هم پیچیده و هم جذاب است. محیط تاریخی به دقت مورد بررسی قرار گرفته است و خوانندگان را به زمان و مکانی منتقل میکند که احساس واقعی را زنده میکند.
گنجاندن خونآشامها لایهای از تنش و ابهام اخلاقی را اضافه میکند که روایت را پیشبینیناپذیر نگه میدارد. خونآشامهای مارتین هیولاهای صرف نیستند. آنها موجوداتی با انگیزهها، خواستهها و درگیریهای درونی خود هستند. کاوش در جامعه خونآشامها و فلسفههای متفاوت در میان آنها، داستان را عمیق میکند.
در حالی که به طور کلی روایت گامبهگام بهخوبی جلو میرود، لحظاتی وجود دارد که روایت کمی پیچخورده به نظر میرسد. برخی از خوانندگان ممکن است بخشهای خاصی را احساس کنند که کند است، بهویژه اگر بیشتر به رمانهای فانتزیِ سریع عادت داشته باشند. با این حال، غرق شدن در شخصیتها و فضاها، هر گونه نگرانی دربارهٔ سرعت را جبران میکند.»
کتاب را جورج مارتین اینگونه شروع میکند:
«ابنر مارش با نوک عصایی که در دست داشت روی میز کوبید تا توجه مسئول پذیرش را به خود جلب کند. گفت: «میخوام یه آقایی به اسم یورک رو ببینم. فکر میکنم اسم کاملش جاش یورکه. همچین کسی اینجا هست؟»
مسئول پذیرش با شنیدن صدای ابنر از جا پرید. مرد میانسالی بود که عینکی گرد به چشم زده بود. با لحنی گرم و صمیمی گفت: «کاپیتان مارش! سلام. شیش ماهی میشد که ندیده بودمتون، کاپیتان. البته خبر بدبیاریهاتون رو شنیدم. وحشتناک بود. واقعاً وحشتناک بود. من از سال ۳۶ اینجا زندگی میکنم ولی تا حالا همچین یخبندونی ندیده بودم.»
ابنر مارش، کمی آزرده پاسخ داد: «مهم نیست.»
انتظار چنین مکالماتی را داشت. هتل پلانترز یکی از پاتوقهای محبوب ملوانها بود. خود مارش هم پیش از آن زمستان بیرحم زیاد در آنجا غذا میخورد، اما بعد از یخبندان دیگر پایش را در آنجا نگذاشته بود. با اینکه غذاهای رستوران آن هتل کاملاً باب طبعش بود، با این حال چندان مشتاق دیدن مشتریهای دیگر نبود: کاپیتانها، سکانداران، سرکارگران؛ دوستان و رقبای قدیمی که همه ماجرای بدبیاریهایش را میدانستند. ابنر مارش به ترحم هیچکس احتیاج نداشت. با لحنی دستوری گفت: «بهم بگو اتاق یورک کجاست.
- آقای یورک تو اتاقشون نیستن، کاپیتان. دارن تو رستوران غذا میخورن.
- الان؟ این وقت شب؟
مارش نگاهی به ساعت شیک و زیبای هتل انداخت. سپس دکمههای کتش را باز کرد، ساعت طلایش را از جیبش بیرون آورد و نگاهی به آن انداخت. ادامه داد: «ساعت دوازدهوده دقیقهس. الآن داره شام میخوره؟»
- بله، کاپیتان. آقای یورک هر ساعتی دوست داشته باشن غذا میخورن. از اون دسته آدمایی هم نیستن که بشه بهشون نه گفت!»
در فصل چهاردهم کتاب میخوانیم:
«بیست سالم بود. بین مردم شب، هنوز بچه حساب میشدم ولی کمکم داشتم بزرگ میشدم. وقتی شبِ بعد تو اون زیر زمین بیدار شدم، با اون خون خشکشده روی لباسم و کیسه پولی که تو دستم بود، حرفای پدرم رو به یاد آوردم. بالاخره فهمیده بودم که عطش سرخ چیه. و اون جوری که پدرم گفته بود فقط خون عطش سرخ رو برطرف میکرد. من عطشم برطرف شده بود. هیچوقت تو زندگیم اونقدر احساس قدرت و سلامتی نکرده بودم. با این حال ترسیده بودم. من بین مردم شما بزرگ شده بودم و مثِ شما فکر میکردم. من حیوون نبودم. هیولا نبودم. همونجا تصمیم گرفتم که روش زندگیم رو عوض کنم تا دیگه همچین اتفاقی هیچوقت نیفته. خودم رو تمیز کردم و بهترین لباسهایی که میتونستم رو دزدیدم. رفتم سمت غرب تا از جنگ دور شم. بعدش رفتم سمت شمال. روزها توی مهمونخونهها میموندم و شبا کالسکه کرایه میکردم تا من رو از یه شهر به شهر دیگه ببره. بالاخره با وجود تمام سختیهای جنگ تونستم خودم رو برسونم انگلیس. یه اسم جدید برای خودم انتخاب کردم و تصمیم گرفتم یه نجیبزاده بشم. پولش رو داشتم، بقیه چیزها رو هم میتونستم یاد بگیرم.»
جورج آر آر مارتین، با نام کامل جورج ریموند ریچارد مارتین، رماننویس و داستاننویس آمریکایی است که بیشتر برای مجموعههای فانتزی حماسیاش «نغمه یخ و آتش» شناخته میشود. او در 20 سپتامبر 1948 در بایون، نیوجرسی، ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. مارتین به خاطر روایتهای پیچیده و شخصیتمحور و تمایلش برای براندازی فانتزیهای سنتی، تحسین جهانیان را به دست آورده است.
معروفترین اثر او، «نغمه یخ و آتش»، مجموعهای از رمانهای فانتزی حماسی است که با «بازی تاج و تخت» آغاز شد و در سال 1996 منتشر شد. در این روایت، تمایل نویسنده برای از بین بردن شخصیتهای اصلی، هنجارهای داستانسُرایی فانتزی مرسوم را به چالش میکشد. از روی همین کتاب، سریال تلویزیونی بسیار محبوب «بازی تاج و تخت» اقتباس شد که از سال 2011 تا 2019 از شبکه HBO پخش شد.
قبل از «نغمه یخ و آتش»، جورج آر آر. مارتین بهعنوان نویسنده و تدوینگر تلویزیونی کار موفقی داشت. او در پروژههای تلویزیونی مختلفی از جمله با اقتباس تلویزیونی «منطقه گرگ و میش» در دهه 1980 همکاری کرد.
مارتین علاوه بر آثار فانتزی خود، رمانها و داستانهای کوتاه متنوعی در ژانرهای مختلف از جمله علمی-تخیلی و ترسناک نوشته است. کتابی که معرفی آن را خواندید، یکی از نمونهکارهای او در ژانر فانتزی است. جورج آر آر مارتین اغلب به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان فانتزی معاصر در نظر گرفته میشود و تأثیر او بر این ژانر چشمگیر است.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب رویای تبآلود را با 25درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.