هیوا قادر –نویسندهی کُرد- در رمان «خانه گربهها» (Cat House) از مجموعه کتابهای «چریکه کوهستان»، تنهایی انسان مدرن را در قالب رمانی با محوریت رابطهی انسان و گربهها به تصویر کشیده است. هیوا قادر که این رمان را در سال 2018 تالیف کرده است، در مصاحبه با خبرگزاری کتاب ایران اذعان کرد که برای نگارش این اثر، به مدت شش ماه دربارهی 200 گربه تحقیق کرده و مطالعات فراوانی روی تزهای دکتری، بیماریهای گربهها و صحبتهای متخصصین امر داشته است. او سرانجام با انتخاب 60 نژاد از گربهها و تسلط بر ویژگیهای آنها، نوشتن این رمان را آغاز نموده است. کتاب «خانه گربهها» با ترجمهی مریوان حلبچهای و توسط نشر ثالث در سال 1400 منتشر شد.
داستان کتاب از زبان یک پناهندهی کُرد به نام یوسف محمد است و از جایی شروع میشود که وی به سی روز کار در مرکز نگهداری گربهها گمارده میشود. در خلال داستان، اتفاقاتی بین انسانها و گربهها رخ میدهد و نقش اصلی داستان، بین این دو جابهجا میشود. یکی از خصوصیاتی که بر جذابیت این رمان افزوده، معرفی و توصیف نژادهای مختلف گربهها در هر یک از 24 فصلِ این رمان است. در این اثر، مسائل اجتماعی، روانشناسی و علمی دستدردست هم دادهاند تا در خلال وقوع مسائلی از این دست، احساسات شما را نیز برانگیزند.
قسمتی از نظر هاله -از خوانندگان کتاب- به این شرح است: « به عنوان کسی که عاشق گربههاست، عاشق این کتاب شدم. داستان خوب و جذابی دارد و در کنار اطلاعاتی که در مورد انواع نژاد گربهها و خصوصیات اخلاقیشان میدهد، در طول داستان جملات بسیار زیبایی در موردشان گفته میشود که خیلی به دلم نشست.»
راز، از دیگر خوانندگان کتاب است که در «گودریدز» نوشته است: «من واقعاً عاشق جزئیات و نحوهی توصیف آن گربهها بودم. به من کمک میکند تا آنها را ترسیم کنم.»
در پشت جلد کتاب آمده است: «گفت: «مردمان باستان معتقد بودند گربهها نُه روح دارند، چون خودشان با یک روح نمیتوانستند در برابر بیماریها و فجایع طبیعی مقاومت کنند؛ همین که به آنها مبتلا میشدند، زود میمردند ولی گربهها در مقابل بیشتر آن فجایع مقاومت کردهاند و تا امروز ماندهاند. انسان با تمام نیروها و ادیانی که به آنها ایمان داشته است، فقط دو روح دارد: یکی که متعلق به این دنیاست و شکی در آن نیست، دیگری هم که ادیان باور دارند دوباره زنده میشود، شبههناک است.
علاوه بر اینها گربه همیشه هنگام سقوط با پا روی زمین میافتد، ولی آدم با همهی زوایای اعضای بدنش میافتد. اگر نُه بار گربهای را از آپارتمانی پایین بیندازید، هر نُه بار خودش را روی پا نگه میدارد و شاید بار نُهم بمیرد، ولی آدمی فقط یک بار میتواند مقاومت کند و معلوم هم نیست به کدام سو و چگونه روی زمین میافتد، اما چیزی که معلوم است این است که به احتمال بسیار زیاد میمیرد.»
گفتم: «به نظر میآید یک روح هم برای آدمی زیاد باشد.»
«چرا؟»
«چون زندگی آسان نیست.»»
هیوا قادر در سال ۱۹۶۴ در چهار باغِ سلیمانیه متولد شد. این رماننویس و شاعر کُرد، دوران تحصیلش را در سلیمانیه گذراند و مدرک کاردانیاش را در رشتهی مدیریت در شهر کرکوک دریافت کرد. او در سال ۱۹۹۲ میلادی، مانند دیگر روشنفکران، به دلیل مشکلات سیاسی کردستان و به نشانهی اعتراض از کردستان خارج و به سوئد پناهنده شد و بیش از بیست سال از عمر خود را در آنجا سپری کرد. او در سال ۲۰۰۳ به زادگاه خود بازگشت و هماکنون سردبیر ماهنامهی «سهردەم» است.
هیوا قادر در بیشتر مجلهها و روزنامههای کردستان و خارج از کردستان آثارش را به چاپ رسانده است و بخشی از آثارش نیز به زبانهای عربی، فارسی، ترکی، انگلیسی، سوئدی منتشر شدهاند. همچنین تعدادی از شعرهای او توسط مطرحترین خوانندههای کُرد از جمله عدنان کریم و دیاری قرهداغی خوانده شده است. از رمانهای وی میتوان «بچههای محله»، «کودکی روی ماه» و «آینههای سرابی» را نام برد؛ «چشمهای زرد»، «سیب سرخ» و «اتوبوس آبی» نیز تعدادی از آثار منظوم قادر هستند.