کتاب «اسپوتنیکِ دلبندِ من» با نام لاتین Sputnik Sweetheart توسط هاروکی موراکامی نوشته و در سال 1999 برای اولینبار منتشر شد. شخصیتهای اصلی کتاب «اسپوتنیکِ دلبندِ من» شامل معلمی تنها و جوان، دوشیزهای در سودای نویسنده شدن و زنی تاجر هستند.
یکی از ویژگیهای بارز این اثر، محو بودن میان دنیای واقعی و غیرواقعی است که موراکامی بهخوبی توانسته این اتفاق را زیبا و جذاب جلوه دهد. آنچه نویسنده بیش از سایر آثارش سعی در بزرگنمایی آن داشته، اتفاقات غیرمعمولی هستند که در زندگی افراد معمولی داستان رخ میدهند.
راوی داستان، مردی خونسرد، حاضر به کمک و عاشقپیشه است که بدون ارادهی خود و کاملا بیمقدمه از دنیای واقعی و عالم خاطراتش پا به دنیای فراواقعی و مرموز زنان قصه میگذارد. زندگی زنان این روایت برخلاف همیشه در قالب روالی معمولی پیش میرود، اما شرایط خانوادگی و تجارب شخصی نادرشان، آنها را در گذشته و حال به جنگ میطلبد و پایشان را در مسیر تجربهی وقایعی غیرمعمول و فراواقعی میکشاند.
جالب است بدانید اسپوتنیک، نام ماهوارهای فضایی است که در تاریخ 4 اکتبر 1957 میلادی توسط اتحاد جماهیر شوروی از پایگاه فضایی بایکونور به مدار زمین پرتاب شد و تنها سرنشین این ماهواره، سگی بود به نام لایکا که بهعنوان نخستین جانداری است که مدار زمین را دور میزند.
علیرضا در مورد این کتاب میگوید: «خیلی این کتاب را دوست داشتم. داستان خیلی لطیفی دارد و عشقی که در کتاب از آن صحبت میشود بسیار زیبا و جذاب است.»
الیا از خوانندگان کتاب، نظرش را اینگونه بیان میکند: «اگر این کتاب، اولین اثری بود که از موراکامی میخواندم قطعا عاشق کتاب میشدم ولی چون سایر آثار این نویسنده را خواندهام و میدانم قلم جذاب و قدرتمندی دارد، نمیتوانم این کتاب را کتاب خوبی تصور کنم. به این دلیل که خیلی تشابهات زیادی با کتابهای دیگر این نویسنده داشت و تکرار مکررات بود.»
Candy در سایت goodreads در مورد این کتاب، نظر زیر را نوشته است: «هرگز کتابی مشابه این کتاب را نخواندهام. خواندنش شبیه احساسی است که در زمان بیدار شدن از زیباترین و خیالانگیزترین رویا دارم. قلبم گسترده میشود و هر لحظه حسی جادویی را تصور میکنم.»
در اینجا پاراگراف آغازین کتاب را میخوانیم: « بیست و دومین بهار عمرش بود که سومیر برای اولین بار تو زندگیش عاشق شد. یه عشق عمیق و طوفانی. عینهو گردباد تموم عیاری که گردون و چرخون بیفته به جون دنیا و هرچی رو که هست و نیست از رخسار دشت و فلات بروبه و زمینو خالی از حیات بذاره، همه چیو طوری به هوا بلند کنه و دور انگشت ریگیش بچرخونه که خرد بشن، تیکهتیکه بشن و چیزی ازشون باقی نمونه جز یه تفالهی بیهویت. گردبادی که حتی اقیانوس با اون همه عظمتش در برابر شدت و اوجش تاب نیاره و فقط با چرخش مختصر انگشت تو خالیش امواج به خروش وابداره، تفالهها و پسموندهها رو بریزه روی سر آنگکور وات، جنگلهای انبوه هندی رو با یه تلنگر ناقابل به آتیش بکشه، با همهی ببرها و حیاتی که درونش جریان داره.»
پاراگرافی از کتاب که توصیفی در مورد سومیر است را در زیر میخوانیم: «سومیر یه عاشقپیشهی نومید بود. کمی زیاد از حد روی اصول قوام نیافتهاش پافشاری میکرد چون هنوز با جور و جفای زمونه غریبه بود. به خیالش راه و رسم روزگار معصومانه بود و همین باعث میشد نتونه یه چرخش قرص و محکم به گردونهی زندگی خودش بده. کافی بود به حرف میگرفتنش، دیگه مگه میشد ساکتش کرد. یه بند میگفت، از این در، از اون در، به جاش اگه میافتاد بغل دست یکی که آبش با طرف تو یه جوب نمیرفت، که بهتره بدونین تقریبا اغلب آدمها براش همچین تعریفی داشتن، لام تا کام دهن باز نمیکرد و از دیوار صدا در میاومد، از اون فقط سکوت میشنیدین و بس. »
هاروکی موراکامی در 12 ژانویه 1949 میلادی زاده شد. او یک نویسندهی ژاپنی است و کتابها و داستانهای او در ژاپن و در سطح جهان به فروش بسیار بالایی رسیده است. آثار این نویسنده مشهور ژاپنی تا به حال به 50 زبان دنیا ترجمه و منتشر شده است.
از آثار او میتوان به «بعد از زلزله»، «کافکا در ساحل»، «جنگل نروژی» و «تعقیب گوسفند وحشی» اشاره کرد.