کتاب «ایران باستان» اثر یوزف ویسهوفر، ترجمه مرتضی ثاقبفر از جمله آثار تاریخیای است که نشر ققنوس راهی بازار کتاب ایران کرده است. در کتاب «ایران باستان» بخشی از تاریخ ایران توسط یک محقق آلمانی که کارهای پژوهشی متعددی درباره تاریخ کشورمان انجام داده، معرفی شده است. این کتاب در حوزه مطالعات تاریخ باستان قرار میگیرد و به کسانی که به مطالعه تاریخ ایران قبل از اسلام علاقه دارند پیشنهاد میشود.
یوزف ویسهوفر محقق و استاد تاریخ باستان در دانشگاه کیل است. این دانشگاه در سال ۱۶۶۵ میلادی بوسیله کریستیان آلبرشت تأسیس شده است. ویسهوفر در زمینهٔ تاریخ ایران قدیم (قبل از اسلام، تاریخ اشکانیان و شیوهٔ ارتباط روم و یونان با خاور نزدیک) تحقیقاتی انجام داده است که کتاب مورد اشاره نیز یکی از آنهاست. ویسهوفر در این کتاب کوشیده تا به اختصار، فرهنگ و تمدن ایران پیش از اسلام را بر اساس اسناد و مدارک تاریخی بشناساند. در مقدمه، طرح کلی کتاب عنوان شده و به مطالب متنوعی پرداخته شده که به ترتیب عبارت هستند از: نخست، ایران از کوروش تا اسکندر بزرگ: فرمانروایی هخامنشیان. دوم، دوره فترت، سلطه مقدونیان بر ایران، سوم، ایران در زمان پادشاهی پارتیان، چهارم، ایران از اردشیر یکم تا یزدگرد سوم: فرمانروایی ساسانیان. نویسنده تلاش کرده اطلاعات کتاب همچنان که تازه بودن خود را حفظ میکنند، بر مبنای مستندات تاریخی و همچنین به طور چکیده بیان شوند. در این کتاب نظری اجمالی و نه تفصیلی، به تاریخ قبل از اسلام شده و ضمن بهره بردن از سنگنبشتهها، لوحها و اسناد باستانی ایرانی، تالیفات تاریخنگارانی مانند هرودوت، گزنفون، پلوتارک، استرابو، طبری و دیگران هم از نظر دور نمانده است. این نویسنده به قیام گئوماته، همچنین آغاز دوره سلطنت داریوش اول و تاریخ پارس و... هم در آثار دیگر خود پرداخته که شایان ذکر است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «نام ایران از مفهوم و واژه ساسانی ایرانشهر (امپراتوری آریاییان) گرفته شده است. پادشاهان نخستین دودمان ساسانی در سده سوم میلادی این اصطلاح سیاسی را باب کردند، زیرا برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود میخواستند خویشتن را وارثان امپراتوری قدیمی نابود شده ایران (یعنی هخامنشیان)، جانشینان پادشاهان اسطورهای باستانی ایرانی، و نیز پیروان دین زرتشت نشان دهند که ریشههای ژرفی در ایران داشت. واژه آریا که ریشه واژه اران در زبان فارسی میانه را تشکیل میدهد، از لحاظ ریشههای قومی – زبانی و جنبههای دینی به دوره هخامنشی و حتی زمانهای دورتر باز میگردد. داریوش و خشایارشاه در سنگنبشتههای خود نهتنها بر خاستگاه آریایی خود تاکید میکنند، بلکه از اهورا مزدا به عنوان ایزد آریاییان سخن میگویند و زبان و خط خود را آریایی مینامند. راست آن است که هخامنشیان در امپراتوری خود بر واژه پارسی بیشتر از آریایی تاکید کردهاند. آنها به تعلق خود به تیرهای پارسی (پارس به زبان فارسی باستان و پرسیس به زبان یونانی) گفتهاند. در عوض، ساسانیان هویت جدیدی برای خود و اتباع خود با استفاده از مفهوم ایرانشهر به عنوان سرزمین سیاسی، فرهنگی و دینی تمام کسانی که در آنجا میزیستند پدید آورند و تکیهگاه این اندیشه را نیز از گذشته اخذ کردند. برخلاف تحریف نازیها از کلمه آریایی به مفهوم نژادی آن و تفسیری که از آن به عنوان اصطلاحی زبان شناختی به کار ببریم که شاخص زبانهای هند ایرانی و بخش شرقی خانواده زبانی هند و اروپایی است.» به اعتقاد مترجم، وقت آن رسیده که با مطالعه و کارهای انتقادی، به آنچه تاکنون نوشته و منتشر شده پاسخ داده شود تا تاریخ بهتر معرفی شود. زیرا بنا به اعتقاد او، تاریخنگاری یونانی و رومی دور از دشمنی نبوده و تحریف و دروغ و اشتباه در آنها به کرات موجود است. ثاقبفر که کارهای متعددی در زمینه تاریخ ایران باستان انجام داده، اعتقاد دارد بنا به واقعیات، از هر ده دانشمند اسلامی در همه رشتهها، هشت نفر ایرانی هستند، آن دو نفر دیگر هم یا آندلسی هستند یا تونسی یا مصری. به نظر او بسیاری از ملل کهنسال دنیا با یکی دو حمله به کلی از صفحه روزگار حذف شدهاند یا فرهنگ یا نام آنها تغییر کرده اما ایران به رغم حملات متعدد اسکندر، اعراب و مغولها قادر به حفظ خود بوده و باور دارد این راز و رمز را در دل تاریخ میتوان جست.