جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

انگار گفته‏ بودی ‏لیلی‏

قیمت:
125,000 تومان
مشخصات کتاب انگار گفته‏ بودی ‏لیلی‏
جوایز
کشور مبدا
تعداد صفحات
186 صفحه
شابک
9789643054960
سال انتشار
1402
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
21
این کتاب در یک نگاه

 کتاب «انگار گفته بودی لیلی» اثری از نویسنده ایرانی، سپیده شاملو است که در سال 1397 توسط انتشارات مرکز چاپ و منتشر شده است. رمان «انگار گفته بودی لیلی»  که اولین کتاب سپیده شاملو  است، موفق به دریافت جایزۀ بهترین رمان اول سال ۱۳۸۰ از بنیاد گلشیری شد.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب انگار گفته‏ بودی ‏لیلی‏

از ویژگی‌های مهم کتاب «انگار گفته بودی لیلی» نگاه روان‌شناختی نویسنده به شخصیت‌‌هاست. نویسنده به‌خوبی توانسته برای بیان موضوع زنان و دغدغه‌ها‌ی آنان از روان‌شناسی استفاده کند. داستانی اجتماعی با موضوع مرگ و عشق که وارد ذهن و روان شخصیت‌هایش می‌شود.

نظر خوانندگان درباره کتاب انگار گفته بودی لیلی چیست؟

هیئت داوران جایزه هوشنگ گلشیری، دلایل دریافت جایزه را این‌گونه می‌دانند: «به دلیل برخورداری از طرح داستانی تازه با بهره‌گیری از تکنیک‌های بدیع و مناسب درقالب ساختاری خوش و منسجم. پرداختن به مضمونی نو و کم‌کاویده در فضای جامعه شهری معاصر ایران.  بهره‌گیری از زبانی زنده و سالم و پرشتاب که با طرح و مضمون و ساختار داستان رابطه‌ای اندام‌وار دارد.»

بخشی از نقد و بررسی‌های کتاب توسط منتقدین و نویسندگان را می‌خوانیم. مهری بهفر، مدرس و محقق ادبیات فارسی، درباره کتاب می‌گوید: «مضامین اصلی کتاب عشق، مرگ، زیبایی و عرفان است که مفاهیمی انسانی به حساب می‌آیند. این رمان با محوریت شخصیت غایب لیلی، مفهوم عشق را در تمام صفحات تداعی می‌کند.»

بهناز علیپور، نویسنده و منتقد می‌گوید: «روایت رمان روایتی مدرن است و داستان غیرخطی ارائه می‌شود. نویسنده در این مسیر بخشی از زندگی دو زن را با برداشتی تازه و از منظری ویژه که به زیبایی‌شناسی اثر بر می‌گردد، روایت می‌کن.  بهره‌گیری ابزاری از زبان با محتوایی که حمل می‌کند، تناسب دارد. زبان میل به تصویرسازی دارد و در ساخت فضاها و تصاویر سینمایی با قوت عمل می‌کند.»

پروین سلاجقه، منتقد و نویسنده، می‌گوید: «یکی از نقاط مثبت اثر، پرداخت نمادین واژه “لیلی“ است. نویسنده با شگردی خاص در طول اثر به معرفی لیلی نمی‌پردازد و او را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد، اما او با پایان هنرمندانه داستان لیلی را در تمام زن‌ها به نوعی جاودانه می‌سازد.»

افسانه شاپوری، محقق و منتقد، می‌گوید: «نویسنده با انعکاس و طنین اسامی خوش‌آهنگی چون علی و لیلی در فضای مه‌آلود و غمگین قصه، خواننده را به خود می‌آورد تا شاید برای زمانی کوتاه به آسمان آبی بنگرد.»

 بخشی از نظرات «اسماعیل» و «سمیرا» از کاربران سایت‌های داخلی را می‌خوانیم: «لحن زیبایی این کتاب من را بیشترجذب کرد. کتاب حس خوبی داشت.» سمیرا: «نثر کتاب خیلی خوب بود و شخصیت‌های دیگر داستان به‌خوبی توصیف شده بودند.  موضوعاتی از جمله عشق و مرگ به خوبی در داستان مطرح می‌شود و خواننده را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.»

 جملاتی از کتاب انگار گفته بودی لیلی که شاید انگیزه خواندن باشد

رمان با این جمله آغاز می‌شود: «بمب‌ها از آسمان ریختند روی خانه همسایه. تو از ایوان پرت شدی و مردی.»

 این قسمت از کتاب که در پشت جلدش نیز آمده است را با هم می‌خوانیم: «شب برام قصه سیاوش را می‌گفتی و من خوابم می‌برد. اما قصه لیلی را نگفتی. قصه زندان را هم تعریف نکردی. می‌ترسیدی تحمل نکنم؟ از این یار هم‌بندت محمود هم چیزی نگفتی. تو نمی‌گفتی یا من اجازه نمی‌دادم بگویی؟ مستانه می‌گفت آنقدر برای محمود از لیلی گفته بودی که وقتی از زندان آزاد شده پیش خانم جان برنگشته. یک‌راست رفته دنبال لیلی! برای من چرا نگفتی؟ شاید می‌ترسیدی حسادت کنم و با لیلی تو در بیفتم؟ ولی علی خودت قضاوت کن. من آدم مطمئن‌تری بودم یا محمود برای از لیلی گفتن؟»

در قسمتی از کتاب «شراره» شروع زندگی را این‌گونه تعریف می‌کند: «اولین سفرم به مشهد شنبه بود. با هم رفتیم. جمعه جشن عروسی را گرفته بودیم. آخر شب مامان دست به دستمان داده بود. پدرِ تو یک پاکت داده بود به من. توی پاکت بلیط مشهد و کارت هتل را گذاشته بود. تشکر کردم. بغلم کرد. پاکت را گرفتم. دستهای تو را هم همین‌طور. رفتیم خانه. همان خانه کوچولویی که در ورودیش جنوبی بود و باید از آشپزخانه رد می‌شدیم تا برسیم به حیاط. یک باغچه نقلی خوشگل هم داشت. پدرت برامان اجاره کرده بود. چند روز قبل، با مامان، اسباب‌هام را چیده بودم. آخر سر هم مامان دو تا شاخه گل سرخ چسبانده بود روی در ورودی»

«روزها عکاسی می‌کردم. بعضی‌ها می‌آمدند داد می‌زدند که از عکس راضی نیستند. خودشان بودند. نمی‌خواستند باشند. پشت دوربین مدام به خودم می‌گفتم بگذار ژست بگیرند. بگذار تظاهر کنند به آنچه نیستند. آن را می‌خواهند. آن لحظه را براشان ثبت کن. نمی‌توانستم. انگار انگشتم نمی‌توانست دگمه را فشار بدهد مگر در لحظه قطعی، که تظاهر نبود. در لحظه‌ای که آن چه می‌خواستند پنهان کنند، آشکار می‌شد.»

«شاید اگر هر " طور " دیگری هم حرف می زد ، چون از تو حرف زده بود ، ناراحت می‌شدم و همین کار را می‌کردم . شاید مستانه راست می‌گفت. من حسادت می‌کردم. حتی به غم تو... .»

درباره نویسنده کتاب انگار گفته بودی لیلی

«سپیده شاملو» اسفند سال 1341 در تهران چشم به جهان گشود. او در دانشگاه از رشته زبان انگلیسی فارغ‌اتحصیل شد. شاملو در سینما هم فعالیت‌هایی از جمله نقد فیلم  و مشاوره کارگردان فیلم «لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند» داشته است.

علاوه‌بر کتاب «انگار گفته بودی لیلی» که موفق به دریافت جایزه گلشیری شد، کتاب «سرخی تو از من» نامزد جایزه‌های گوناگون شد. از آثار دیگر او می‌توان به مجموعه داستان «دستکش قرمز» اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «انگار گفته‏ بودی ‏لیلی‏»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.