کتاب «سمت تاریک کلمات (The dark side of the words)»، نوشته «حسین سناپور» اولینبار در سال ۲۰۰۵ میلادی منتشر شده است و برنده بهترین جایزه بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۴ بنیاد گلشیری است. انتشارات چشمه این کتاب را منتشر کرده است.
این کتاب درباره رابطه انسان شهری با محیط پیرامون خود و نمایش تنهایی انسان معاصر است. این کتاب از ۸ داستان کوتاه تشکیل شده است: خواب مژههات؛ خیابانهای نیمهشب؛ کابوس بیداری؛ با تو حرف میزنم، با تو؛ دلام سنگین، زبانام تلخ؛ بگذار همینطور ادامه پیدا کنه؛ برکهی من؛ خانه باید خانه باشد.
در ادامه نظر بعضی از خوانندگان که در سیبوک و دیجیکالا دیدگاه خود را ثبت کرده بودند را با هم میخوانیم. خوانندهای از فضاسازی مناسب کتاب میگوید و مینویسد: «این کتاب شامل هشت داستان کوتاه است. تنهایی و عدم ارتباط آدمها با یکدیگر جانمایه تمام این هشت داستان است. فضاسازی داستانها بهخوبی صورت گرفته است و خواننده جا پای شخصیتهای داستان میگذارد.»
خواننده دیگری با ستایش کتاب، آثار نویسنده را مقایسه میکند: «فوقالعاده زیبا بود. تعدادی داستان جداگانه عاشقانه که لذتبخش است. از آقای سناپور ابتدا کتاب سمت تاریکی کتاب، سپس نیمه غایت و بعد از این دو سایر آثار ایشان را ترجیح میدهد.»
بیایید شروع جذاب کتاب را از دست ندهیم که دیالوگی میان یک عاشق امروزی با معشوقش است:
«: میخواهم بخوابم میفهمی؟
باشد، حتماً. کاری ندارم. فقط چند دقیقه مینشینم و نگاهات میکنم. نگاه که نه. یعنی آنطورها که مثلاً بُعد و فاصلهی چیزی را بشود تشخیص داد، نه. توی این نوری که از پنجره میآید تو، یا در واقع نمیآید تو، نگاه کردن آن معنی را ندارد. تماشای مژههای روی هم خوابیدهات اصلاً یک جور حس کردن است. از بازوها و پاهای نازکات انگار گرما میزند بیرون. گرما، نه آنجور که توی این هوا آدم بدتر داغ و کلافه شود؛ گرمایی توی دل آدم. جوری که آدم هی بخواهد نگاهات کند و سیر نشود. ببیند که گردن و چانهی ظریفات با این رنگ انگار مسیشان حالا غیر از آناند که توی آشپزخانه و توی نور چراغ بودند، وقتی که با بچه ها نشسته بودیم. آنجا نگاهات و شخصیتات فرق میکند. تو که البته همیشه یکجور و یکرنگی. ماییم، یعنی خودمام که نگاهام فرق میکند. آنجا لبهـات با ولع که دود را میدهند تو و همانطور باز میمانند رو به هوا، خیلی زمینیاند. اما اینجا آدمی هستی از عالم سایهها. گونههات و این...
: ننشین روی تخت!»
در بخشی دیگر از کتاب درباره تفاوت شب برای افراد مختلف میخوانیم: «آدمهایی که تا این وقت شب بیدار میمانند، یک خرده زمان براشان فرق میکند. شاید یک طورهایی براشان بیمعنا است. هیچ با آدمهایی که تا این وقت شب بیدار میمانند، دمخور بودی؟ هان؟»
حسین سناپور متولد ۱۳۳۹ در تهران است. او ابتدا به دلیل علاقه شخصی، خودآموز داستاننویسی را شروع کرد و بعدها در کلاسهای هوشنگ گلشیری شرکت کرد. وی مدتی نیز برای روزنامهها کار میکرد اما بیشتر بخاطر رمان معروف «نیمه غایب» بود که بر سر زبانها افتاد. این کتاب جایزه یلدا و مهرگان را بر او به ارمغان آورد. از کتابهای دیگر او میتوان به «ویران میآیی» و «با گارد باز» اشاره کرد.