کتاب «مثل یک راهب فکر کن» (Think Like a Monk)، نوشتهی «جی شتی» کتاب بسیار خواندنی و آموزنده است که برای اولینبار، در سال 2020 منتشر شد. در «مثل یک راهب فکر کن» نویسنده سعی میکند به ما بیاموزد تا مثل یک راهب بر منفیبافیها و ترسهایمان غلبه و با پرورش ذهنمان، بتوانیم آرامش و شادی را به زندگی خود هدیه کنیم.
در این کتابِ الهامبخش، جی شتی از دوران خود به عنوان راهب استفاده میکند تا به ما نشان دهد چگونه میتوانیم موانع موجود بر سر راه را با به کارگیری پتانسیل و قدرت خود برطرف کنیم. یکی از اهداف نویسنده در تألیف این کتاب تلاش برای آشنا کردن مخاطب با خِرَد و آموزههای باستانی راهبان است. یادمان باشد با بخشندگی و خیرخواهی برای دیگران، زندگی خودمان پر از خیر و نیکی میشود، زیرا این یک باور باستانی است. با ترکیب خِرَد باستانی و تجربیات غنی خود میتوانیم برای کاهش استرس و بهبود روابطمان تلاش کنیم و مطمئن باشیم که به آن هدف میرسیم.
نظرات زیر از سایت آمازون گرفته شده است. خوانندهای نوشته است:
«کتاب «مثل یک راهب فکر کن» بسیار جالب بود. هر فصل مرا به مکانی در اعماق قلب، سر و روحم بُرد. در طول بسیاری از فصلها باید متوقف میشدم و واقعاً به زندگی خود فکر میکردم. این توقفها به من کمک کرد تا خودم را بشناسم و به فردی بخشندهتر و مهربانتر تبدیل شوم.»
خواننده دیگری با اشاره به تاثیر عمیق این کتاب بر زندگیاش نوشته است:
«این کتاب بسیار عمیق است، درک آن آسان است و خواندن آن تا اینجای کار خوب بود. این فوقالعاده بود که یک لحظه کوتاه از زندگی شلوغ و پُر دغدغهام را کنار گذاشتم و وقتم را صرف خواندن این مطلب کردم که چگونه نسخهی بهتری از خود باشم و با این کار، زندگی بهتری را برای خودم ایجاد کردم. من با کار کردن روی خودم، توانستم بسیاری از روابطهایم را اصلاح و بازبینی کنم. این کتاب به رشد فکری من کمک به سزایی کرد.»
مخاطب دیگری به نیاز امروزهی انسانها اشاره کرده است:
«در دنیای پرهیاهوی ما، هر روز تنشهای بسیاری را تحمل میکنیم و این حجم از فشارهای روانی، روح انسانها را به تباهی میکشاند. با استفاده از این کتاب میتوانید به دنیایتان آرامش و شادی ببخشید.»
نویسنده در بخشی از کتاب از خاطرهی تصمیمگیریاش برای راهب شدن نوشته است:
«ما درون فهمی که از تلقی دیگران دربارهی خود داریم زندگی میکنیم، در نتیجه خود واقعیمان را در این بازتابها گم میکنیم. با تعقیب انعکاس تصورات دیگران چگونه میتوانیم خود را بشناسیم و بفهمیم چه موضوعی خوشحالمان میکند؟ احتمالاً با خود میگویید راهب شدن مساوی است با خداحافظی با همهی مسائل جالب دنیا، مثل مهمانی، رابطهی جنسی، تماشای تلویزیون، مالکیت و خوابیدن در تختخواب (خب، حق دارید، تختخواب واقعاً سختترین بخش ماجراست!)؛ اما قبل از همهی اینها مانع بزرگتری سر راه من بود؛ چطور باید به پدر و مادرم جریان را بگویم. سال آخر دانشگاه بودم که تصمیم نهاییام را برای باقی زندگیام گرفتم. به پدر و مادرم گفتم پیشنهادهای کاری را قبول نمیکنم. آنها خیلی روی این موضوع حساس بودند و من همیشه دربارهاش شوخی میکردم. گفتم سه گزینه پیشِ رو دارم: پزشک، وکیل، بازنده! بهتر از این نمیتوانستم به مادر و پدرم بگویم قرار است تمام زحماتشان را به باد بدهم و راهب شوم.»
در قسمتی دیگری از کتاب با عنوان ارزشها از کجا میآیند، میخوانیم:
«ارزشها در خواب به ذهن ما نمیرسند؛ هوشیارانه به آنها فکر نمیکنیم؛ حتی بهسختی قادریم آنها را نام ببریم، اما در هر حال وجود دارند. هر کدام از ما در بستر متفاوتی متولد میشویم و ارزشهای ما با تجربههایمان تعریف میشوند. در ناز و نعمت متولد شدهایم یا در سختی و فقر؟ مشوّق ما چه کسی بوده است؟ معمولاً خانواده اصلیترین مشوق یا منتقد ماست. با اینکه باید از این الگوها تقلید کنیم و در جهت خواست آنها قدم برداریم، در نوجوانی طغیان میکنیم. به گذشته و رفتار خود با پدر و مادرتان فکر کنید؛ آیا با هم بازی میکردید؟ از مصاحبت با هم لذت میبردید؟ با هم کار گروهی انجام میدادی؟ آیا گفتههایشان با اعمالشان همسو بود؟ از شما توقع داشتند چگونه باشید؟ میخواستند چه به دست آورید؟ توقع داشتند چگونه رفتار کنید؟ آیا این ویژگیها را به دست آوردید؟ آیا به دردتان خورد؟»
نویسنده در بخشی دیگر از کتاب، در رابطه با غذای ذهن مینویسد:
«در همان ابتدای راهب شدن فهمیدم ارزشهای هر فرد بسیار تحت تاثیر عواملی است که ذهن را تغذیه میکند. ذهن هر فرد مساوی با خود او نیست، اما ذهن است که تصمیم میگیرد چه در قلب جای گیرد. فیلمی که تماشا میکنیم، آهنگی که گوش میکنیم، کتابی که میخوانیم، برنامههای تلویزیونی مورد علاقهمان، کسانی که در فضای مجازی و واقعی دنبال میکنیم و خلاصه هر آنچه در معرضش قرار میگیریم ذهن ما را تغذیه میکنند. هر چه بیشتر در معرض حواشی زندگی ستارهها، افراد موفق، بازیهای کامپیوتری خشن و اخبار بد قرار بگیریم، ارزشهایمان بیشتر آلوده به حسد، قضاوت، چشم و همچشمی و نارضایتی میشود.»
جی شتی (Jay Shetty) متولد 1987، نویسندهی انگلیسی، راهب و مربی هدفگذاری است. او به جای شرکت در مراسم فارغالتحصیلی از دانشگاه، راهی هند شد تا راهب شود. هر روز به مدت چهار تا هشت ساعت مدیتیشن میکرد و زندگی خود را وقف کمک به دیگران کرد. پس از سه سال، یکی از معلمانش به او گفت که اگر اینجا را ترک کنی تا تجربه و حکمت خود را با دیگران به اشتراک بگذاری، تأثیر بیشتری بر جهان خواهی گذاشت. به همین دلیل او پیش والدینش بازگشت و حال با کتابش واقعا تاثیر شگرفی بر جهان گذاشته است.
«هشت قاعدهی عشق» یکی دیگر از کتابهای مشهور «جی شتی» است که در ایران نیز، به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
جی شتی در مقدمۀ کتاب حاضر دربارۀ دلایل نوشتن و اهداف این کتاب بحث میکند. بخشی از این نوشته را که در مورد اهمیت یادگیری آموزههای راهبها است را، با هم بخوانیم:
«اگر بخواهید بسکتبال را حرفهای یاد بگیرید، باید سراغ مایکل جردن بروید، اگر مایلید وسیلهای اختراع کنید، باید دنبال ایلان ماسک بگردید؛ حتی میتوانید دربارۀ بیانسه مطالعه کنید تا رمز اجرای زندۀ خوب را یاد بگیرید. حال اگر بنا باشد معزتان را پرورش دهید که آرام و هدفمند باشد، چه میکنید؟ یک راهب، متخصص این کار است. راهبی بندیکتی، به نام برادر دیوید اشتایندل راست میگوید: «راهب کسی است که آگاهانه تصمیم میگیرد همواره در لحظه زندگی کند.» چرا از چنین انسانهای آرام، شاد و باارادهای راه و رسم زندگی کردن را نیاموزیم؟»
نظرات برخی از افراد و نشریات معروف راجع به کتاب مثل یک راهب فکر کن اینچنین است:
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب مثل یک راهب فکر کن را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به کتابهای روانشناسی علاقهمندید، به صفحه خرید کتب روانشناسی هم سری بزنید. و اگر به کتابهای انگیزشی علاقهمندید، به صفحه خرید کتب انگیزشی هم سری بزنید.